سختی

وسواس در نجاسات

با سلام خدمت کارشناسان محترم و زحمتکش. ببخشيد من يه مشکلي برام پيش اومده که باعث شده ديگه نتونم نماز بخونم و غسل کنم به عبارتي کلا از خدا دور شدم... من متاسفانه بعد از مدت طولاني '3 تا حکم رو تازه فهميدم که باعث شده زندگيم بره رو هوا و خيلي کارم سخت شده و عيد امسال رو برام نابود کرد , اون 3 تا حکم :اب قليل ' نحوه ي شستن مخرج بول ' اجزاي روح دار بدن هستن و به همين خاطر سوال هايي برام پيش اومده و ممنون ميشم که پاسخ بديد.  مرجع تقلید آیت الله خامنه ایی
  1. اگه با اب کر نجساتي رو بشوريم و تو غسالش شک يا گمان کنيم که اب مزه نجسات گرفته بايد چه کار کنيم؟
  2. اگه چيزي يا جايي نجس بشه و يادمون بره که کجا نجس شده حکمش چي ميشه؟ اگه از عمدا جاي نجسات رو فراموش کنيم چطور؟
  3. اگه جوش هاي صورت رو بکنديم بدون اينکه خوني بياد چطوري نجس ميشه و چطوري اون رو پاک کنيم؟ اگه با اب قليل اونو پاک کنيم غسالش نجس حساب ميشه؟
  4. اگه يک مشت اب رو همون لحظه از اب کر بگيريم و نجسات رو پاک کنیم ' اب قليل حساب ميشه؟
  5. اگه موي بدنمونو رو از جا بکنديم و درد داشته باشه مردار حساب ميشه؟
  6. اگه بين 2 تا چيز شک يا گمان داشته باشيم که کدوم نجسه بايد چه کار کنيم؟
  7. حکم گمان براي افراد عادي و نسبتا وسواسي چيه؟
اگه سوال ها زياد و بد بودن به بزرگي خودتون ببخشيد . البته ناگفته نماند که يه کمي وسواسي هستم . يا علي خداحافظ التماس دعا

آیا باید از سختی ها دوری کرد؟

با سلام و عرض ادب احترام من همیشه فکر میکردم ارزش سختی ها خیلی بالاست و ما هم در مزرعه آخرت هستیم اگر مومن می دانست در مصائب و سختی ها چه اجری برای اوست همانا آرزو می کرد که با قیچی ها تکه تکه شود ولی با مطالعه محتوا این انجمن بیشتر به نظر میاد که کارشناسان سعی دارند دیگران زندگی خوب و ارامی داشته باشند  در همین سایت در بخش مشاوره ازدواج کارشناسان سعی میکنند که تا افراد ازدواج موفقی داشته باشند ولی خیلی اوقات در داستان علما و بزرگان میبینیم که خیلی از اون ها دارای همسری بدی بودند ولی تا اخرین لحظه صبر کردند و به مقام های بالایی رسیدند  چرا سعی نمیکنیم هر چیزی را از راه سختش بریم تا پیشرفت کنیم ؟ بعد در جایی میتوان سختی کشید اگر از ان دوری کنیم ضرر نمیکنیم ؟ ممنون میشم رابطه بین سختی و راحتی را هم توضیح دهید تا بتوانیم برای خودمان برنامه ریزی کنیم . با تشکر

به وقت بلا و سختی

اگه عمری باشه احادیث در باب سختی و بلا و چگونگی برخورد با آن در این موضوع گرد آوری میشه ودوستان هم دوست داشتن احادیث در این خصوص بذارن
اولین پست با فازی از دعای هفتم صحیفه


گاهی زندگی و مشکلاتش بهت فشار میارنگاهی برنامه ای که ریختی اون جور که میخوای پیش نمیرهگاهی پازل زندگیت رو که با جون کندن چیدی دستی میاد بهم میزنه گاهی، گاهی، گاهی ...خلاصه اوضاع بر وفق مردات نیستتویی و کلی گله و شکایتاز همه از دوست و خانواده، از زمین و زمان، از خودت، حتی از مقدسات و خداهمچین مواقعی کسی که بی منت، بی اعتراض گوش میکنه فقط خداستتا خالی شی تا اروم بشیاما امون از روزی که نتونتی اروم بشی نتونی قبول کنی اگه نشد اگه نخواست شاید مصلحت در این بودشاید مصداق همون باشه که گفت چه بسیار چیزهایی که شر می پندارید و برای شما خیر استو چه بسیار چیزهایی که خیر می پندارید و برای شما شر استو کار به قهر و قهر کشی می کشه، کنج غم و اشک و اه نمی دونم شاید این مدل هم گاهی لازمه تا خلوت کنی و یه بررسی تو کارات داشته باشی و باعث بشه با یه عزم جزم برگردی و تلاش کنیولی این حال بد اگه فقط بشه اشک و اه و این سرمای قهر ، روحت رو سرماخورده کنه، طوری که حس و حال هیچ کاری رو نداری، بی حال و کسل اینجاس که باید احساس خطر کرد برا همین لازمه از خودش کمک بخوایی تا از این حال درت بیاره یا اصلا نذاره به این حال بیفتی
پ ن 1: فک کنم تنها کسی که بشه ازشون کمک گرفت تا دعایی یادمون بده برا همچین حالی، کسی نیست جز زینت عبادت کنندگان امام دعاهای زیبا سید ساجدین علیه السلام پ ن 2: برای آشنایی با این دعای زیبا به صفحه دوم مطلب در وبلاگ سر بزنین

سختی زندگی و معیشت در آیه 15 سوره هود


در آیه 15سوره هود ، «حرث» به معنای معیشت مادی و زینت و شهوت دنیایی معنا شده است
سوال این است که چرا دستیابی به شهوت و تامین معیشت برای بسیاری از افراد مشکل است؟
چرا برخی افراد نمی توانند راحت ازدواج کند؟ یا درآمد کسب کنند؟

چرا مردم برای تامین معاش زندگی دررنج هستند؟

آیا سختی ها و مصائب و مشکلات زندگی، راهی برای جعل حقیقت هستند؟

سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید ...

اجازه بدید کلامم را با سخنی از نیچه آغاز کنم :
دریغا، آن‌چه تا چندی پیش درین چمن، سبز و رنگین ایستاده بود، اکنون پژمرده و خاکسترین افتاده است! و چه بسیار شهدِ امید که من از این‌جا به کندوهایِ خویش برده بودم!
آن دل‌های جوان اکنون همه پیر گشته‌اند. و نه تنها پیر، که خسته و بی بها و تن آسا. آنان این را
چنین می‌نامندما دیگربار دیندار گشته‌ایم
چندی پیش بود که ایشان را می‌دیدم که بامدادان با پاهایِ بی‌باک بیرون می‌دوند: اما پایِ دانایی‌شان خسته شد و اکنون از بی‌باکیِ بامدادی خویش نیز به بدی یاد می‌کنند.
به راستی، روزگاری، بساکس از ایشان پاهایِ خویش را بسانِ رقّاصان بَرمی‌کشید و نوشخند فرزانگی‌ام برای‌اش دست می‌کوفت. آن‌گاه از کار بازایستاد و هم‌اکنون دیدم‌اش که خمیده پشت به سوی صلیب می‌خزد.
. هرچه پیرتر، سردتر: و اکنون تاریک اندیشان‌اند و وِردخوانان و گوشه نشینان.دریغا، همیشه چه کم‌اند آنانی که دل‌هاشان بی‌باکی و بازیگوشیِ دیرپای دارد و جان‌شان نیز شکیبا می‌ماند. جز اینان دگر همه بیم‌داران‌اند.

و سخنی از خودم :
همانا سختی ها ؛ مشگلات ؛ و آسیب های روحی مسیری برای جعل حقیقت و معنای زندگی هستند .

و سوالی :
هر کدام از ما در درون زندگیمون بوده ....

1. یا اینکه عزیزی رو داشتیم که مریض شده بر رویه تخت بیمارستان افتاده و مسیری گاها چند ساله رو طی کرده ؛ ما هم دست به دعایی چند ساله برداشتیم : تا اینکه در نهایت اون شخص خوب شده ؛ یا اینکه فوت شده .
2. یا اینکه میخواستیم با کسی باشیم و ماهها و روزها دعا کردیم و در نهایت به خواستمون رسیدیم ؛ یا اینکه نرسدیم .

و در نهایت بعد از گذشت این دوران برمیگردیم و نگاهی به آنچه گذشت میکنیم ...

1. اینقدر التماس کردیم که دیگر نائی برای التماس کردنمون نبوده
2. آنقدر اشک ریختم که دیگر سوئی براش اشک ریختنمون نبوده
3. آنقدر خدا خدا کردیم که دیگر صدایی در هنجره باقی نمانده

به شخصیتمون نگاه میکنیم ....
1. چقدر صدام کودکانه شده ؛ چقدر اخلاقم مثله بچه ها شده ؛
2. چقدر زود گریه ام در میاد ؛
3. چقدر الکی مهربان شده ام .
و ...

به راستی آیا اگر مریضی مهلکی گرفته باشیم ... زنده موندنمون ... یا زنده موندن یک عزیز یا بدست آوردن یک عشق اینقدر ارزش داره که ....

1. اینقدر دعا کنیم و اینقدر التماس کنیم که صدا و آوامون کودکانه بشه .
2. اخلاقمون مانند بچه ها بشه .
3. زود گریه مون در بیاد .
4. الکی مهربان شده باشیم .

و از شیر بودن و انسان بودنمون فاصله گرفته باشیم ... آیا مرگ لذت بخش تر نیست ...

آیا این خواسته ها اونقدر ارزشمند هستند که کل ماهیت خودمون رو از دست داده باشیم ... و با خودمون بگیم " ما دگر بار دیندار گشته ایم "

چندی پیش گربه ای رو در نزدیکی منزلمون میدیدم ... رنجور و نحیف و افسرده ... هر بار که از اون قسمت از کوچه عبور میکردم ... اون گربه رو میدم که به سمته آسمان ( پنجره یکی از آپارتمان ها ) خیره نگاه میکرد که آیا پنجره باز شود ؛ که آیا تکه گوشتی برایش انداخته شود ؛ و روز به روز این گربه رو میدیدم که نگاه هایش معصومانه تر ؛ و بدنش نحیف تر میشد ... شیر گربه هایی قوی جثه رو میدیدم که هیچ نگاهی به آسمان نداشتند و بدنهایی سالم و ذهنهایی سالم داشتند .

و با خود چنین اندیشیدم که
آیا سختی ها و مشگلات و مصائب زندگی راهی برای جعل حقیقت و معنای زندگی هستند ...

به نظره شما سختی ها و مشگلات و مصائب زندگی ... ( دعا کردن ) ... ( از دعا نتیجه گرفتن یا نگرفتن ) راهی برای جعل حقیقت و معنای زندگی هستند یا خیر ...

متشکرم .

عدل الهی در نگاه فلسفه اسلامی

انجمن: 

سلام
عدل و جزای الهی در مورد شخصی که در امر دین زحمت و سختی بیشتری نسبت به دیگران داشته..از نگاه فلاسفه اسلامی چگونه تبیین شده است؟

آیا در دین سختی نیست؟

[="Tahoma"][="DarkOrchid"]بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و وقت بخیر. بی مقدمه میرم سر اصل مطلب.
یه سوال دارم. اونم این که مگه خدا خودش قرآن نگفته تو دین سختی نیست؟ پس چرا بعضی احکام مخصوصا برای ما خانوم ها انقدر سخته؟ مثلا نماز خوندن در حالت استحاضه برای ما خانوم ها واقعا سخته:Ghamgin: چیکار کنیم با این احکام سخت واقعا؟ اگر انجام ندیم که گناه کردیم. انجام هم بدیم برامون خیلی سخته. حتی من شنیدم حدیث داریم با این مضمون که زنی که مستحاضه است و نمازهاش رو میخونه ثواب مجاهد فی سبیل الله رو داره... خب چرا باید یه کار واجب انقدر سخت باشه که ثواب مجاهد فی سبیل الله رو داشته باشه؟ :Ghamgin: من نمیخوام این ثواب رو... به جای این ثواب اگه تکلیفی برامون خدا نمیذاشت خیلی راحت تر بودم.:Ghamgin: چیکار کنم؟
خدایا من به تو اعتراضی ندارم. خیلی هم دوست دارم و میدونم که همه کارات با حکمته ولی باید این سوال رو میپرسیدم.
ممنون از وقتی که در اختیارم میذارید. لطفا یه جواب قانع کننده و در عین حال تسکین دهنده بهم بدید. خیلی ناراحتم از این موضوع. ممنونم
[/][/]

حس می کنم همسرم دیگر مثل سابق عاشق نیست

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

با سلام به تمام دوستان عزیز،
سال نو مبارک. انشاالله در سال جدید لب همتون خندون باشه و به آرزوهای شیرینتون برسین.

ما روزهای خیلی سختی رو گذروندیم و متاسفانه هر دو به مرحله ای رسیدیم که دیگه اشتیاقی بهم نداریم و از طرفی هم ته دلمون اونقدر هم دیگه رو دوست داریم که به هیچ وجه حاضر نیستیم حرفی از جدایی بزنیم. هر دو بسیار جوان هستیم... من مشغول درس و دانشگاه هستم و همسرم هم فارغ التحصیل و فعلا سربازه. به خاطر سختی ها جفتمون این چند وقت خیلی کم صبر و بی حوصله و پرخاشگر شدیم. من بسیار حساس هستم و ریز به ریز رفتارش رو زیر نظر دارم و با روزهای قشنگی که چند سال پیش داشتیم مقایسه می کنم و اشک می ریزم و اون هم بی تفاوت از کنار ماجرا می گذره و به جای کمک به ترمیم زندگیمون، مکررا اعلام می کنه که دیگه کاری از دست هیچ کدوممون بر نمیاد آخر خط هستیم و از طرفی هم جدایی امکان پذیر نیست.
سعی می کنم با مهربانی و آرامش باهاش صحبت کنم، اما باز هم بی تفاوته. وقتی به چشماش نگاه می کنم انگار دیگه حواسش به من نیست. از چشماش متوجه می شم که ذهنش یه دنیای دیگس و وقتی ازش می پرسم می گه نه و عصبانی می شه.

دوستان چه کنم این زندگی رو نجات بدم؟
چه دعایی باید بخوونم؟
چه کارهایی باید انجام بدم تا این سرد بودنش به عشقمون رو از بین ببرم؟
حتی حاضر نیست پیش مشاور بریم...
فقط دست به دعا باید شم... دعای مرتبط با درد ما چیه؟

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

▐▬ ▐دنــــیــــا زنـــدان مــومــن :| ▐▬ ▐

سلام سوال من درمورد این احادیثه که از منابع معتبری هم هستش :

1 - دنیا زندان مومن است ، کدام زندان خوب است ؟

2 - هر گاه خدا بنده ای رو دوست بدارد او را در بلا ها غوطه ور میسازد

و احادیث این مدلی

- - - - -

خب سوال :

منظور این احادیث با توجه به زمان الان ما چی میتونه باشه ؟

یعنی چی زندان ؟

کلا میخوام این 2 تا حدیث رو واضح کنید ببینیم مظنورش چی بوده و چه بلا هایی

برچسب: 

آیا خدا گناه خودکشی را می بخشد؟

سلام

من می خواستم بدونم کسی خبر داره که خدا اون دنیا گناه خودکشی رو می بخشه یا کار خاصی هست که بشه قبلش انجام داد که خدا ببخشه ؟!

نمی دونستم باید اینجا بپرسم یا تو قسمت احکام.

کارشناس بحث : اویس