زندگی

کلام جواد الائمه علیه السلام

«احتجاج امام أبو جعفر ثانى محمّد بن علىّ عليهما السّلام» «در انواع مختلف از علوم دينى و مذهبى»

أبو هاشم داود بن قاسم جعفرى گويد: از حضرت جواد عليه السّلام پرسيدم:
«أحد» در آيه مباركه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» به چه معنا است؟
فرمود: يعنى اتّفاق همگان بر يكتايى او، چنان كه خود فرموده: «و اگر از آنان بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده و آفتاب و ماه را رام گردانيده هر آينه گويند:
خداى- سوره عنكبوت: 61»، سپس براى او شريك و صاحبى قائل مى‏شوند.
پرسيدم: در باره آيه: «چشمها او را درنيابد- انعام: 103» توضيح فرماييد.
فرمود: اى أبو هاشم، اوهام دلها دقيقتر از چشمهاى ديدگان مى‏باشد، تو با وهم خود قادرى شهرهاى سند و هند و حتّى بلادى كه به آنها وارد نشدى را درك كنى، ولى با چشمهايت قادر به درك آنها نيستى، بنا بر اين اوهام قلب و دلها او را درك نمى‏كند تا چه رسد به چشمهاى ديدگان!!.


از امام جواد عليه السّلام سؤال شد: آيا روا است بخدا گويند: او چيزى است؟


....

چند درس آموزنده از زندگی یونس (ع)

با سلام

در زندگی و داستان كوچك حضرت یونس ـ علیه السلام ـ كه در قرآن آمده، درسهای بزرگ است كه در این جا به پاره‎ای از آنها اشاره می‎شود:

1. باید در امور، به خصوص نفرین برای نابودی افراد، شتابزدگی نكرد، و تا احتمال هدایت وجود دارد، با كمال صبر و مقاومت و وقار، برای هدایت مردم تلاش نمود.

پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر همین اساس رفتار می‎كرد، در یكی از موارد، سرسختی و لجاجت مشركان به جایی رسید كه نزدیك بود پیامبر اسلام آنها را نفرین كند. خداوند به او خطاب نموده و فرمود:
«فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ؛ اكنون كه چنین است صبر كن و مانند صاحب ماهی (یونس) مباش (كه در تقاضای مجازات قومش عجله كرد و گرفتار مجازات ترك اولی گردید) در آن هنگام خدا را خواند در حالی كه قلبش پر از اندوه بود.»[1]

2. در میان اقوامِ گنهكار مشمول عذاب الهی، تنها یك قوم كه همان قوم یونس ـ علیه السلام ـ بودند قبل از عذاب ایمان آوردند و نجات یافتند، و این موفقیت به خاطر راهنمایی‎های یك عالم آگاه و دلسوز اتّفاق افتاد.

خداوند در قرآن می‎فرماید: «چرا در هیچ یك از شهرها و آبادی‎ها به موقع ایمان نمی‎آورند تا موجب جلوگیری از عذاب آنها شود، جز قوم یونس ـ علیه السلام ـ كه آنها به موقع ایمان آوردند و از عذاب رسوا كننده دنیا نجات یافتند، و تا پایان زندگیشان از مواهب زندگی بهره‎مند شدند.»[2] اگر دیگران هم چنین باشند مانند آنها نتیجه خوبی خواهند گرفت.

3. خداوند در بیان نجات یونس ـ علیه السلام ـ می‎فرماید:
«فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ـ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ؛
یونس ـ علیه السلام ـ در آن ظلمتهای متراكم (داخل شكم ماهی) فریاد زد: خداوندا! جز تو معبودی نیست، تو منزّه هستی، و من از ستمكارانم‌ ـ ما دعای او را به اجابت رساندیم و او را از آن اندوه نجات دادیم و همین گونه مؤمنان را نجات می‎دهیم.»[3]

از جمله: «وَ كَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ؛ و همین گونه مؤمنان را نجات می‎دهیم.» فهمیده می‎شود كه این یك قانون سرنوشت ساز برای همه مؤمنان است
و اختصاصی به یونس ـ علیه السلام ـ ندارد، هر مؤمنی باید دارای این ویژگی‎ها باشد یعنی:
1. به حقیقت توحید و معبود یكتا توجّه كند.
2. ذات پاك خدا را از هر گونه عیب و نقص منزه بداند.
3. به گناه خود اعتراف و اقرار كند.

چرا كه مجازاتهای الهی به دو گونه است:
1. مجازات استیصال
2. مجازات تنبیهی، در مجازات تنبیهی قبل از ورود مجازات، اثر مجازات به بنده می‎رسد، و اگر بنده خود را پاك سازد، نجات پیدا می‎كند.

4. پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامان ـ علیهم السلام ـ در مناجات و راز و نیاز خود به خدا عرض می‎كردند:
«اَللّهُمَّ لا تَكِلْنی اِلی نَفْسی طَرْفَهَ عَینٍ اَبَداً؛ خدایا مرا به اندازه یك چشم به هم زدن، هرگز به خودم وانگذار.»

اُمّ سلمه ـ علیه السلام ـ شبی پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ را در این حال دید كه این دعا را می‎كرد. علّت را پرسید.
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «ایمن نیستم. خداوند یك لحظه یونس ـ علیه السلام ـ را به خودش واگذارد، آن همه دچار بلا شد.»[4]
ادامه دارد ...

سرگذشت زندگی حضرت ذوالکفل (ع)

با سلام

ذوالکفل (به معنی صاحب حصار) در قرآن و روایات اسلامی از پیامبران بنی اسرائیل دانسته شده است.

اکثر مورخین لقب ان حضرت را ذو الکفل و نام او را حزقیل نوشته اند.

نام پدروی ادریم نام داشت.

زمان ظهور او ۴۸۳۰ سال بعد از هبوط آدم بوده است.

مدت عمر ایشان را ۷۵ سال نوشته اند.

نسب حضرت ذوالکفل را برخی الیاس بعضی یسع و دسته ای زکریا دانسته اند در هر حال پیغمبری بود، پس از سلیمان که کفالت امور هفتاد پیغمبر را به عهده داشت.

محمد بن جریر طبری ذوالکفل را مرد نیکی دانسته است که پیامبری نداشته است.

بیدوی، ذوالکفل را با حزقیال پیامبر برابر دانسته است.

از عبدالعظیم حسنی روایت شده که امام جواد نام او را عویدیاء دانسته است. از قصص انبیا نقل شده است که ذوالکفل پسر داوود و برادر سلیمان بوده است.

در قرآن او مردی شکیبا و نیک سیرت دانسته شده است.
مقبره منسوب به ذوالکفل در عراق، در نزدیکی نجف در روستایی به نام کفل قرار دارد که یهودیان و مسلمانان آن را زیارت می کنند.

ذوالکفل در قرآن کریم

نام ذوالکفل نیز در دو سوره از سوره هاى قرآن کریم ذکر شده است.
یکى در سوره انبیا آیه 85 و دیگرى سوره ص آیه 48.
خداوند در سوره انبیاء می فرماید: «و إسمعیل و إدریس و ذا الکفل کل من الصبرین» ترجمه: و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را [یاد کن] که همه از صابران بودند.
" ذا الکفل" مشهور این است که از پیامبران بوده است.

هر چند بعضى معتقدند که او یکى از صالحان بود، ظاهر آیات قرآن که او را در ردیف پیامبران بزرگ مى شمرد نیز این است که او از انبیاء است و بیشتر به نظر مى رسد که او از پیامبران بنى اسرائیل بوده است.

در علت نامگذارى او به این نام با توجه به اینکه" کفل" (بر وزن فکر) هم به معنى نصیب و هم به معنى کفالت و عهده دارى آمده است، احتمالات متعددى داده اند، بعضى گفته اند چون خداوند نصیب وافرى از ثواب و رحمتش در برابر اعمال و عبادات فراوانى که انجام مى داد به او مرحمت فرمود ذا الکفل نامیده شد (یعنى صاحب بهره وافى) و بعضى گفته اند چون تعهد کرده بود شبها را به عبادت برخیزد و روزها روزه بدارد، و هنگام قضاوت هرگز خشم نگیرد و تا آخر به وعده خود وفا کرد،" ذا الکفل" نامیده شد.

بعضى نیز معتقدند که ذا الکفل لقب " الیاس" است، همانگونه که " اسرائیل" لقب " یعقوب"، و " مسیح" لقب " عیسى"، و " ذا النون" لقب " یونس" مى باشد.

همچنین در سوره ص درباره این پیامبر خداوند می فرماید: «و اذکر إسماعیل و الیسع و ذا الکفل و کل من الأخیار» ترجمه: و یاد کن اسماعیل و یسع و ذو الکفل را [که] همه از نیکان بودند (ص، 48).
" ذا الکفل" همانطور که گفته شد، مشهور این است که از پیامبران بوده، و ذکر نام او در ردیف نام پیامبران در سوره انبیاء آیه 85 بعد از نام اسماعیل و ادریس گواه بر این معنى است.
بعضى معتقدند که او از پیامبران بنى اسرائیل است، وى را فرزند ایوب مى دانند که اسم اصلیش" بشر" یا" بشیر" یا" شرف" بوده است و بعضى او را همان" حزقیل" مى دانند که ذا الکفل به عنوان لقب او انتخاب شده است.

برای رسیدن به آرامش روحی چه راههایی را پیشنهاد می کنید؟

برای رسیدن به آرامش روحی چه راههایی را پیشنهاد می کنید؟
:Gol::Gol::Gol:
یکی از بزرگترین نعمت ها در زندگی داشتن آرامش است ، نعمتی که متاسفانه خیلی ها از داشتن آن بی بهره اند ، این تاپیک را ایجاد کردم تا اگر روزی فردی به دنبال یافتن راههای آرامش در گوگل بود ، من و شما بتوانیم به او کمک کنیم .
:Gol::Gol::Gol:
آیا تا بحال در زندگی خودتان آرامش را به معنای واقعی تجربه کرده اید؟