روایت

بررسی سندی روایتی درباره بانوان فاطمی در دوران اسارت (مقتل)

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما بزرگواران

« ... ونشر النساء شعورهن ووضعن التراب على رؤسهن وخمشن وجوههن ولطمن خدودهن ودعون بالويل والثبور وبكى الرجال فلم يرباك وباكية اكثر من ذلك اليوم ثم ان زين العابدين عليه السلام أو مأ الناس ان اسكتوا فسكتوا ... »

(( ملهوف ، ص 198 - 199 / بحار الانوار ، ج 45 ، ص 112 / لواج الاشجان ، ص 205 / العوالم ، ص 381 ))

میخواستم بپرسم این نقل و روایت تاریخی :

اولا : در مورد چه کسانی خبر میدهد ؟ ( بانوان اهل بیت یا زنانی غیر از ایشان « مثلا زنان مدینه یا کوفه » )

در ثانی : از نظر سندی و اعتبار چگونه است ؟ ( صحیح و معتبر یا ضعیف و نامعتبر )

سپاس ...:Rose:

بررسی سندی یک روایت (امام باقر (ع) و پرتاب سنگ در جمرات)

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما عزیزان ...

میخواستم لطف کنید روایت زیر را که از امام باقر علیه السلام منقول است مورد بررسی سندی و رجالی قرار دهید و اعتبار یا عدم اعتبار آنرا گزارش کنید .

لطف بفرمایید منابعی که این حدیث در آنها آمده است را هم درج نمایید .

با تشکر ...

از امام باقر علیه السلام نقل شده است که :

« قَالَ أَبُو الصَّخْر: وَكَانَ أَبُو طَاهِرٍ فِي دَارِ الصَّيْدِيِّينَ نَازِلًا، قَالَ: فَدَخَلْنَا عَلَيْهِ عِنْدَ الْعَصْرِ وَبَيْنَ يَدَيْهِ رَكْوَةٌ مِنْ مَاءٍ وَهُوَ يَتَمَسَّحُ، فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ، فَرَدَّ عَلَيْنَا السَّلَام.
ثُمَّ ابْتَدَأَنَا فَقَالَ: مَعَكُمْ أَحَدٌ؟.
فَقُلْنَا: لَا. ثُمَّ الْتَفَتَ يَمِيناً وَ شِمَالًا هَلْ يَرَى أَحَداً.
ثُمَّ قَالَ:
أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي أَنَّهُ كَانَ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بِمِنًى- وَ هُوَ يَرْمِي الْجَمَرَاتِ- وَإِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ الإمام الباقر صلوات الله علیه رَمَى الْجَمَرَاتِ قَالَ: فَاسْتَتَمَّهَا ثُمَّ بَقِيَ فِي يَدِهِ بَعْدُ خَمْسُ حَصَيَاتٍ، فَرَمَى اثْنَتَيْنِ فِي نَاحِيَةٍ وَثَلَاثَةً فِي نَاحِيَةٍ.
فَقَالَ لَهُ جَدِّي: جُعِلْتُ فِدَاكَ، لَقَدْ رَأَيْتُكَ صَنَعْتَ شَيْئاً مَا صَنَعَهُ أَحَدٌ قَطُّ، رَأَيْتُكَ رَمَيْتَ الْجَمَرَاتِ ثُمَّ رَمَيْتَ بِخَمْسَةٍ بَعْدَ ذَلِكَ، ثَلَاثَةٍ فِي نَاحِيَةٍ، وَاثْنَتَيْنِ فِي نَاحِيَةٍ.
قَالَ: نَعَمْ إِذَا كَانَ كُلَّ مَوْسِمٍ أُخْرِجَ الْفَاسِقَانِ الْغَاصِبَانِ ثُمَّ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمَا هَاهُنَا لَا يَرَاهُمَا إِلَّا إِمَامٌ عَدْلٌ، فَرَمَيْتُ الْأَوَّلَ اثْنَتَيْنِ وَالْآخَرَ ثَلَاثَةً، لِأَنَّ الْآخَرَ أَخْبَثُ مِنَ الْأَوَّلِ. »

* یکی از اصحاب حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه نقل می کند که در سفر حج به همراه امام باقر صلوات الله علیه در جمرات بودیم بعد از اینکه حضرت رمی جمرات را انجام دادند و تمام شد تعداد 5 سنگ در دستان حضرت باقی ماند که دو سنگ را به طرفی از ستون جمرات انداخت و سه سنگ نیز به طرف دیگر ستون جمرات پرتاب نمود.
من که از این کار حضرت تعجب کرده بودم از ایشان پرسیدم :
امروز از شما کاری دیدم که تا به حال از کسی ندیده بودم آیا می شود علت این کار را برایم بیان فرمایید؟
حضرت پاسخ دادند:
بله! موقعی که موسم حج در هر سال فرا می رسد آن دو فاسق غاصب خلافت آورده می شوند سپس در اینجا قرار داده میشوند(یعنی در ستون جمرات این دو را میبندند) و هیچ کس جز امام معصوم عادل آنها را نمی بیند.
من نیز دو سنگ به اولی زدم و سه سنگ به دومی ، چرا که دومی خبیث تر از اولی بود. *

کیفر پاره ای از اعمال در احادیث و روایات

بسمه تعالی

کیفر به دنیا دل بستن و طاغوت را پرستیدن

«عن صالح بن سعید عن أبیه سعید الحلوانی عن أبی عبد الله ع قال بینا عیسى ابن مریم ع فی سیاحته إذ مر بقریة فوجد أهلها موتى فی الطریق و الدور فقال إن هؤلاء ماتوا بسخط و لو ماتوا بغیرها تدافنوا قال فقال أصحابه وددنا تعرفنا قصتهم فقیل له نادهم یا روح الله فقال یا أهل القریة فأجابه مجیب منهم لبیک یا روح الله قال ما حالکم و ما قصتکم قال أصبحنا فی عافیة و بتنا فی الهاویة فقال ما الهاویة فقال بحار من نار فیها جبال من النار قال و ما بلغ بکم ما أرى قال حب الدنیا و عبادة الطاغوت قال و ما بلغ بکم من حب الدنیا قال کحب الصبی لأمه إذا أقبلت فرح و إذا أدبرت حزن قال و ما بلغ من عبادتکم الطاغوت قال کانوا إذا أمرونا أطعناهم قال فکیف أجبتنی من دونهم قال لأنهم ملجمون بلجم من نار علیهم ملائکة غلاظ شداد و إننی کنت فیهم و لم أکن منهم فلما أصابهم العذاب أصابنی معهم فأنا معلق بشعرة أخاف أن أنکب فی النار قال فقال عیسى ع لأصحابه النوم على دبر المزابل و أکل خبز الشعیر یسیر مع سلامة الدین؛صالح بن سعید، از برادر خود سعید حلوانی، از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: عیسی بن مریم (ع) در اثناى گردش گذارش به شهرى افتاد که تمامى ساکنان آن -در خانه ها و مسیر راه- افتاده و مرده بودند، به یاران خود فرمود: اینان به عذاب الهى مرده اند، و اگر به علت دیگرى مرده بودند، (جنازه) یکدیگر را به خاک مى سپردند. یاران حضرت عیسى (ع) به او گفتند که: دوست داریم داستان این مردم را بدانیم (تا عبرت بگیریم). به آن حضرت (از جانب حق) فرمان رسید که: اى روح خدا! آنان را صدا بزن، حضرت عیسى (ع) ندا کرد و گفت: اى مردم روستایى! یکى از آن میان پاسخ داد: لبیک یا روح الله (فرمانبردارم اى روح خدا)، حضرت از او پرسید: داستان شما چیست و حال و روزتان چگونه است؟ عرض کرد: صبح را در عافیت و سلامت بسر بردیم و شب را در هاویه!! حضرت از او پرسید: هاویه چیست؟! جواب داد: دریاهائى از آتش که در آن کوههایى از آتش قرار دارد. حضرت پرسید: چه چیزى شما را به این روز -که من مى بینم- انداخت؟! گفت: دلبستگى به دنیا و پرستیدن طاغوت زمان، حضرت پرسید: بستگى شما به دنیا چه اندازه بود؟ گفت: به همان اندازه اى که کودک شیر خوار به مادرش علاقمند است، هرگاه (به او) روى کند خوشحال و اگر (از او) روى گرداند، اندوهگین مى شود. حضرت پرسید: تا چه حد از طاغوت زمان فرمانبردارى مى کردید؟ پاسخ داد: هر فرمانى که صادر مى کرد بدون چون و چرا انجام مى دادیم. حضرت پرسید: چه شد که از میان این همه مردم (فقط) تو به نداى من لبیک گفتى؟ پاسخ داد: زیرا لگامهاى آتشین دهانهاى آنان را بسته است، و مأمورانى درشت اندام و درشتخوى و سختگیر بر ایشان گمارده شده اند (و توان صحبت و یا حرکت ندارند)، و من در میان آنان زندگى مى کردم ولى از ایشان نبودم، هنگامى که عذاب الهى (بر آنان) فرود آمد، مرا نیز به همراه آنان گرفتار کرد، و من اکنون به موئى در آتش دوزخ آویزانم و مى ترسم از اینکه در آتش سرنگون شوم. سپس امام به اصحاب خود فرمود که: حضرت عیسى (ع) به یاران خود گفت: زندگى در میان زباله ها کردن، و اندکى نان جوین خوردن اگر با سلامت دین (و عقیده) همراه باشد، کار بسیار آسان و راحت است».

تفاوت و شباهت روایت و حدیث

سلام دوستان

اگر میشود اول بگویید روایت چیست و حدیث چیست؟؟؟
بعد بگویید تفاوت این دو چیست یا اصلا شباهت این دو چیست ؟؟؟

میدونم این سوال را خیلی ها دارند اما باز هم عجیبه در همین فضای مجازی(سوال پرسیدن که در فضای مجازی خجالت کشیدن نداره) نمیپرسند

امیدوارم بحث خوبی از اب دربیاد زیرا بعد از این یک تاپیک دیگر مرتبط با همین بحث درست میکنم .

برچسب: 

آیا این روایت با عقاید ما جور در می آید؟ (دوازده نفر همیشه در آتش)

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

روایتی است از یکی از اهل بیت(ع)که مضمون آن این است که دوازده نفرند که همیشه در آتش اند. یعنی هیچ وقت از جهنم خارج نمیشوند.در حالی که این با رحمت خداوند ناسازگار است.خداوند خلق نکرده که عده ای را همیشه در جهنم قرار دهد. میخواسته فضلی کند و به آن ها وجود ببخشد.خداوند علم داشته که این دوازده نفر همیشه در جهنم اند.خب اگر این دوازده نفر را خلق نمی کرد اصل فضل نبود و حال که آفریده شده اند رحمت خدا چه میشود؟؟؟آیا میشود روایت را انکار کرد؟؟؟:Gig::Gig::Gig:

حدیثی از حضرت علی (ع) در مورد داعش!!!

[="Navy"]در برخی سایت ها چنین متنی وجود دارد،آیا می توان این روایات را بر داعش منطبق دانست؟!!

نقل قول:



به گزارش «شیعه نیوز»، شبکه های اجتماعی اینترنتی به تازگی حدیثی را منتشر نموده اند و مدعی شده اند این سخن منسوب به امام علی علیه السلام و در مورد سلفی های تکفیری است که امروز جنایاتشان را به نام اسلام انجام می دهند.

بر اساس ادعای این شبکه ها امیر المومنین (علیه السلام) در 1400 سال پیش فرموده : "إذا رأيتم الرايات السود فالزموا الأرض ولا تحركوا أيديكم ولا أرجلكم ثم يظهر قوم ضعفاء لا يُوبه لهم قلوبهم كزُبَر الحديد هم أصحاب الدولة لا يفون بعهد ولا ميثاق يدعون إلى الحق وليسوا من أهله "أسماؤهم الكنى ونسبتهم القرى” حتى يختلفوا فيما بينهم ثم يؤتي الله الحق من يشاء..." (1)

یعنی زمانی که پرچم های سیاه را دیدید از جای خود حرکت نکنید - به این معنا که دعوت آنان باطل است و نباید به کمک آنان بشتابید- سپس قومی ضعیف ظاهر می وشند که قلبهایشان مانند براده های آهن سخت است، آنها وفادار به هیچ عهدی نیستند ، به حق فرا می خوانند در حالیکه از آن نیستند، اسامی شان ، کنیه و نسبتهایشان از نام شهرها گرفته شده ؛ تا اینکه در بین خود اختلاف نظر پیدا می کنند و خداوند خداوند اهل حق – هر کسی که بخواهد- را ظاهر می سازد..."

منتشرکنندگان این سخن ادعا کرده اند که مفهوم آن تماما با تروریست های داعش منطبق است کسانی که پرچم های سیاه دارند ، اسامی شان ، کنیه است مانند "ابو مصعب، ابوالبراء و... " و نسبتهایشان به شهرها می رسد مانند "البغدادی، الحرانی و..." .

*****


1- این حدیث در "احقاق الحق و ازهاق الباطل" ذکر شده است.
[/]

روایت زندگی یک شهید چینی‌فروش !

انجمن: 

«بی‌نشانی، نشان توست» عنوان کتابی است که زندگی داستانی سردار شهید «درویش شریفی» با قلم «زهره یزدان‌پناه قره‌تپه» را روایت می‌کند. این کتاب در ۱۱۵ صفحه توسط انجمن پیشکسوتان سپاس منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب که شهادت شهید شریفی را به تحریر کشیده، آمده است: «شب دوازدهم محرم است؛ ساعت یک ربع به دوازده که اتاق روشن می‌شود؛ با رنگین‌‌کمانی از نورهایی رنگ سبز و آبی و نارنجی؛ بویی بسیار خوش از عطر گلهایی که تاکنون نظریش را استشمام نکرده‌ای الا به هنگام شهادت بهترین یارانت در دوران دفاع مقدس و هودجی از نور آسمان، آرام آرام بر زمین می‌نشیند.
با فرشتگانی که همگی شال سیاه بر بال‌های خود دارند، به نشانه عزای حسین بن‌علی(ع) و السلام علیک یا اباعبدالله(ع)… سبک می‌شوی، مثل یک پر، یا پروانه‌ای سبکبال یا مثل نور. همه دردها از جانت بیرون می‌روند، با عزت و احترام، در هودجی از نور، رو به آسمان در کمال آرامش».
شهید سردار «درویش شریفی» سال ۱۳۳۱ در روستای هیکلی شهر لامرد استان فارس به دنیا آمد؛ او فرزند سوم و تنها پسر خانواده بود؛ پدرش از کار افتاد و او هنوز نوجوانی ۱۲-۱۳ ساله بیش نبود که مجبور به کار کردن و کسب در آمد برای خانواده شد دو خواهر بزرگتر را سر و سامان داد و خود نیز مشغول به کار در کویت شد. آنجا شاگرد یک مغازه چینی‌فروشی بود.
بعد از کویت حدود ۶ ماه برای اقامت و ادامه تحصیل به آلمان رفت؛ اما به علت درگیری‌های خانوادگی و ناراضی بودن مادر از دوری تنها پسرش دوباره به کویت برگشت.
او بعد از مدتی ازدواج می‌کتد و در سال ۵۸ حسین اولین فرزندش به دنیا می‌آید و سال ۵۹ نقطه عطف شروع فعالیت‌های جدی انقلابی شهید می‌شود.
شهید شریفی یکی از مؤسسان سپاه لامرد و به عنوان فرمانده آنجا شروع به کار می‌کند؛ حدود ۵ سال در همین سمت فرماندهی سپاه لامرد بود که به عملیات رمضان می‌رود و از ناحیه کمر مجروح می‌شود.
وی بعد از مدتی وارد نیروی قدس تهران شد و سرانجام این سردار عاشورایی در روز ۱۲ محرم الحرام ۱۳۸۹ به دست معاندان و دشمنان جمهوری اسلامی ایران ترور شد.
در بخشی از وصیت‌نامه شهید شریفی می‌خوانیم: «خداوندا تو خود بهتر می‌دانی که روز به تن کردن لباس سبز پاسداری همواره آرزوی قلبیم این بوده است که در راه اعتلای پرچم مقدس اسلام و پاسداری از ارزش‌های والای این انقلاب به رهبری پیر مراد، بت‌شکن قرن و ادامه راهش و تداوم این صراط مستقیم به رهبری مقام عظمای ولایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای توفیق شهادت در راهت نصیبم گردانی».

یک روایت کوتاه اما تکان دهنده میخوام

[="DarkSlateBlue"]بسم الله الرحمن الرحیم

سلام!

میخوام ایندفعه که برای مغازم کارت ویزیت چاپ میکنم پشتش هم یک روایت چاپ کنم که به نوعی علاوه بر تبلیغ مغازه امر به معروف یا نهی از منکر هم کرده باشم. دنبال یک روایت کوتاه اما تاثیرگذار میگردم! هرچی تو گوگله سرچ کردم چیز خاصی پیدا نکردم! گفتم شاید تو مغزهای شما عزیزان چیزی باشه که به کار من بیاد!
مثلا خودم از این روایت خوشم اومده اگر چیزی پیدا نکنم همینو چاپ میکنم:
امام علی ع : در عجبم از کسی که از مرگ میترسد و از گناه باز نمی ایستد!
دوستان و کارشناسان اگر چیزی سراغ دارید لطفا کمک کنید!
حالا حتما هم نباید روایت باشه! اگر جمله ای از بزرگان هم بود اما جالب و تاثیر گذار بود بگید!
ممنون![/]

فیلم مستند «شما چه کسی هستید؟» در دوازده روایت + کلیپ 12 روایت آن

روایت اول: ضیافت آب


روایت اول این مستند به خانواده فقیری نشان می دهد که برای اینکه خدمتی به زائران پیاده اربعین بکنند به با آب ضیافتی به پا کردند.
این مستند بسیار زیبا و جذاب کاری فوق العاده از آقای وحید چاووش می باشدکه با به تصویر کشیدن بخشی از زندگی زائران و خادمان در مسیر پیاده روی اربعین جلوه ای از عظمت و شکوه این بزرگترین راهپیمایی دنیا را به تصویر کشیده است.

[FLV]http://www.askdin.com/attachments/28618d1387476120-5e1ea717b96fb8eeed8ca510642ff6e8865945.mp4[/FLV]


طرید (طرد شده)


طريد
در برخي روايات از حضرت مهدي عليه السلام به عنوان «طريد» ياد شده است. «طريد» به معناي طرد شده از طرف مردم است.عيسي خشاب گويد: «به امام حسين عليه السلام گفتم: آيا شما صاحب الامر هستيد؟ فرمود: «خير، ليکن صاحب الامر طريد (رانده شده) و شريد (آواره) است و خونخواه پدرش و عمويش مي باشد...».

چرا باید امام حسین (ع) صاحب الامر را اینگونه معرفی کنند؟