روانشناسی،انسانشناسی،دین،روح،اعتقادات،

حقانیت دین و شبهه انسان شناسی

سلام

اگر اعتقاد به توحید و دیگر اصول دینی به حق هستند و فطری انسان میباشند..چرا در روانشناسی و انسانشناسی رایج دنیا تعریفی ندارند؟
بعنوان مثال چگونه میتوانیم به جهانیان بگوییم فرد کافر بیمار است؟!
چطور میشه اعتقاد به توحید و معاد را فطری انسان و تضمین سلامت روان او دانست درحالی که عموم مردم تحت تاثیر از فرهنگ و سبک زندگی غیر توحیدی زندگی میکنند و خو هم گرفته اند به آن...
گویی انسان مثل یک نوار خالی است که هر سبک و اعتقادی رو تحت شرایط محیط میتونه در خود ضبط کنه ..و اعتقادات صحیح و سلامت معنوی هیچ مابه ازای عینی در برابر اعتقادات ناصحیح ندارند..
پاسخ این شبهات چیست؟
باتشکر