راهب

آیا عرفان به معنای ریاضت درست است؟

انجمن: 

با عرض سلام و خسته نباشید.
یک سوال است که مدتی است ذهنم را مشغول کرده است و پاسخ معقولانه ای برای ان پیدا نکرده ام و آن در رابطه با عرفان و ریاضت و تکامل انسان هست.
مدتی است در مورد فسلفه و مسائل دینی مطالعه میکنم و خیلی کنجکاو هستم که بدانم راهی که اسلام برای تکامل انسان قرار میدهد چیست و نشانه ی یک انسان کامل از منظر اسلام چیست.
در این مدت به زندگی بزرگانی برخورد کردم که از نظر همگان جزء اوالیاء خداوند و انسان های کامل شمرده میشوند و یکی از مهم ترین نکات بارزی که در زندگی آنها وجود دارد و میتوان دلیل اصلی رشد و ترقی انها در امور معنوی دانست ریاضت ها و گوشه نشینی ها و تارک دنیا شدن انهاست!
در روایات داریم کسانی که از جامعه فاصله گرفته اند و زهد و تقوا پیشه کرده اند(صبح تا شب نماز و روزه و....) مورد نکوهش قرار گرفته اند!
مگر نه این که اسلام و قرآن به استفاده از نعمت های حلال خداوند تاکید کرده است ، پس چرا اغلب اکثر بزرگان حتی از استفاده صحیح از دنیا و نعمت های آن امتناع میکنند؟

آیا این روایت صحیح است: مسلمان شدن یک راهب با دیدن عذاب ابن ملجم!

انجمن: 

با سلام
آیا این روایت صحیح است؟
بر فرض صحت چگونه قابل توجیه است؟

مسلمان شدن یک راهب با دیدن عذاب ابن ملجم!

یکی از عذاب های ابن ملجم که پس از مرگ او، از سوی خداوند نازل گردید، توسط پرنده ای صورت می گرفت، به نحوی که شیخ راوندی با استناد از حسن بن محمد، معروف به ابن رفا، در کوفه روایت کرده است:

یک روز وقتی در مسجدالحرام بودم دیدم مردم در مقام حضرت ابراهیم (ع) جمع شده اند و در آن جا یک مرد نشسته بود. از مردم سؤال کردم که آن مرد کیست؟
به من گفتند: آن یک راهب است که اسلام آورده است.
راوی می گوید: به او نزدیک شدم و یک پیرمرد با عبای پشمی را دیدم که در مقام حضرت ابراهیم نشسته بود
و شنیدم که می گفت: من رئیس راهبان در صومعه هستم.
روزی پرنده ای شبیه عقاب دیدم که یک قسمت از بدن یک نفر را از حلقومش را بیرون انداخت، پس قسمت دیگرش را بیرون انداخت تا وقتی که آن ها تبدیل به یک انسان کامل شدند.

پس من از آن شخص سؤال کردم: تو چه کسی هستی؟ هیچ جوابی به من نداد. به او گفتم: تو را قسم می دهم به آن کسی که تو را آفرید، به من بگو تو چه کسی هستی؟
او گفت: من ابن ملجم مرادی هستم، به او گفتم تو چه گناهی نموده ای که به طور پیوسته تکه های بدنت را این پرنده پس می اندازد و مجدد از هم جدا کرده و فرو می برد؟
به من گفت: من قاتل علی بن ابی طالب هستم، و به خاطر همین خداوند این پرنده را قرار داده تا هر روز با این کار مرا عذاب نماید.
راهب می گوید: در حال حرف زدن بودیم که یکباره همان پرنده آمد و آن را قطعه قطعه برداشت تا وقتی که همه ی قسمت های او را برداشت و من منتظر شدم تا وقتی که پرنده پایین آمد و آن را آورد و مجدد از بدن خود تکه های او را خارج نمود. پس از او سوال کردم: علی بن ابی طالب (ع) کیست؟
جواب داد: علی بن ابی طالب (ع) پسر عمو و وصی پیامبر اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص) است.

(مدینة المعاجز، ج1: 544، حدیث 540)

با تشکر