راضی کردن مادر خواستگارم

راضی کردن خانواده طرف مقابل!

سلام دوستان عزیز

خانمی که بنده بهشون علاقه مند هستم 20 سالشون هست و خانواده و به خصوص پدرشون بر این مصر هستن که زوده؛علی الخصوص که خود من هم 21 سالمه!!!:Nishkhand:

اگه کسی راه حل مناسبی به نظرش میرسه برا متقاعد کردن خانواده طرف مقابل بفرمایه!:Mohabbat:

چطور مادر و خانواده شو راضی کنیم؟

امیدوارم بتونید بهم کمک کنید
داشتانش طولانیه اما من خلاصش می کنم تا زیاد وقت تون رو نگیرم. من قبول دارم اولش رو اشتباه رفتیم اما لاان به راه حل نیاز دارم تا نصیحت و دعوا.:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:
با پسری در دانشگاه اشنا شدم خداییش از حق نگذریم برا اولین بار تو زندگیم یه انتخاب منطقی کردم پسر واقعا نجیب و با ایمان و نماز خون و با حیا و باوقاری بود. پا پیش گذاشت و با اصرارش قبول کردم بیشتر بشناسمش و از اول نیت هر دومون ازدواج بود. سه ماه باهاش اشنا شدم و از خانوادشو و غیره. بعدش تصمیم گرفت با خانوادش درمیون بذاره و این کارم کرد خانوادش همه چیز منو پسندیدن به جز اینکه تک دختر نیستم و شد دلیل مخالفتو دعوا تو خانوادش تقریبا ده ماهی گذشته و ما دوتا هرکار کردیم نتونستیم با وجود دوری از هم و ندیدن همدیگرو فراموش کنیم نه من تونستم به خواستگارام فکر کنم و نه اون به خواستگاری بره اما به قول خودش دیگه نمی تونه از پس خانوادش بربیاد. کمکم کنید که چطور می شه مادر و خانوادشو راضی کرد.
ما نیت بد نداشتیم از اولم نیت ازدواج و شناخت بود نه دوستی و هوس. ما از دو استان متفاوت هستیم من یزدی و اون اهل قم اما اصالتا یزدی.
من هرچی بخوام ماجرا توضیح بدم باز برا دیگران ایجاد سوال می کنه اما خداییش از حق نگذریم سعی شو کرده شاید الان بخاطر بحث هایی که بخاطر من داشته دلایلشون هم بیشتر شده. تنها امید من یه ایه قران هست که تو اوج دلشکستگیم به خدا پناه اوردمو قران رو باز کردم ایه 89 سوره یونس. من صبر میکنم چون حتی امتحان کردم و به یه خواستگارم فرصت دادم بتونه تو دلم جا باز کنه اما اوضا بدتر شد. بعدش فهمیدم نمی تونم بعد یک سال هنوز جاشو به کس دیگه ای بدم . دیگران با اینکه بعضی شرایط خوب را دارن اما حتی حاضر به فکر کردن هم نشدم. واقعا دیگه نمی دونم چکار باید کرد...
لطفا راهنماییم کنید...:Sham: