ذی القربی

نگرشی جدید بر آیه خمس (عدم انحصار نیمی از خمس به سادات از دیدگاه قرآن و سنت و عقل)

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

در این تاپیک قصد داریم به حول و قوه الهی نگرشی جدید از آیه خمس(آیه 41 سوره مبارکه انفال) را بر محور کتاب الله و سنت قطعیه معصومین علیهم السلام و برداشت های عقلانی صحیح و سلیم ارائه کنیم و از همه دوستان و برادران و خواهران محترم خواننده تقاضا دارم ما را از نظرات،پیشنهادات و انتقادات خود محروم نفرمایند.

در ابتدای بحث یک مقدمه بسیار مهم را میخواهم برای خواننده محترم بیان کنم!


از پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) به صورت متواتر(این حرف آیت الله معرفت است و آیت الله صادقی و بسیاری از علمای امامیه) نقل شده است كه «آنچه از جانب من به شما رسيد و موافق قرآن بود، آن را من گفته ام و آنچه به شما رسيد و مخالف قرآن بود، من آن را نگفته ام.»

معیار اصلی و اول در صحت یا عدم صحت تمامی روایات منقول و منسوب به اهل بیت علیهم السلام موافقت یا مخالفت با قرآن کریم است! پس از این محک و معیار مهم نوبت به بررسی سندی و رجالی و درایه و اصول و... میرسد!

برای آگاهی و توجه بیشتر به چند نمونه از این روایات دقت بفرمایید:


در صحيحه ابن ابى يعفور آمده است كه وى در مجلس امام صادق(عليه السلام) حاضر بود و از آن حضرت راه چاره اى در مورد اختلاف احاديث پرسيد; احاديثى كه برخى راويان آن ها مورد وثوق و برخى قابل اعتماد نيستند. حضرت فرمودند: «چون حديثى به شما رسيد و از قرآن يا گفتار رسول خدا(صلى الله عليه وآله)گواهى بر آن يافتيد، درست است و گرنه به درد آورنده اش مى خورد.»


در صحيحه ايّوب بن حر نيز آمده است كه شنيدم از امام صادق(عليه السلام) كه فرمود: «هر چيزى بايد به قرآن و سنّت ارجاع داده شود و هر حديثى كه موافق با قرآن نباشد، دروغى خوش نماست.»


احاديث فراوانى در اين باره وجود دارند و همه اين روايات در اين كه معيار تشخيص روايات صحيح از سقيم عرضه بر كتاب خدا و وجود شاهدى از قرآن يا سنّت متواتر يا ضرورت عقل رشيد (هدايت يافته به سوى حق و حقيقت) است اتفاق نظر دارند; چرا كه مطلبى نيست، جز آن كه درباره اش آيه قرآن يا حديثى هست; چنان كه امام صادق و امام باقر(عليهما السلام)فرموده اند: «وقتى به شما از چيزى خبر دادم، دليل آن را از قرآن بخواهيد.»

همچنين عيّاشى با اسنادش از محمد بن مسلم از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده است كه امام(عليه السلام) فرمودند: «اى محمّد، هر آنچه در روايتى ـ از شخص نيك يا فاسد ـ براى تو آمد و موافق قرآن بود، پس آن را اخذ كن و بگير و هر آنچه مخالف قرآن بود، آن را اخذ نكن.»

منبع: http://marifat.nashriyat.ir/node/1732

حالا با توجه به این مقدمه بسیار بسیار مهم به سراغ آیه شریفه میرویم:


«وَاعْلَمُوا أنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَى ءٍ فَأنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى القُربى وَ اليَتَامَى وَ المَسَاكِينِ وِ ابْنِ السَّبيلِ إن كُنْتُم آمَنْتُم بِاللّه ِ...» (انفال/41)

و بدانيد كه هر چيزى را به غنيمت گرفته ايد، يك پنجم آن براى خداست و براى رسول و براى نزديكان [او] و براى تمامى يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است، اگر به خدا ايمان آورده ايد... .


همانطور که مستحضرید مشهور میان فقهای شیعه این است که مقصود از ایتام و مسکین و ابن سبیل در آیه شریفه ایتام و ابن سبیل و مساکین سادات و اهل بیت و ذریه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم هستند

حالا با توجه به خود آیه و روایات اهل بیت علیهم السلام و مقدمه ای که عرض کردم و برداشت صحیح و سلیم عقلانی این نظریه رو مورد نقد های زیر قرار میدهیم:


اولاً آيه ى خمس هرگز سهم ويژه اى را براى سادات تعيين نكرده است، بلكه يتيمان، تهى دستان و در راه ماندگان را به طور مطلق ذكر كرده است و اختصاص آن به اقليتى بسيار كوچك دور از هر عقل سليمى است. و «ال» در «اليتامى» و «المساكين» ال استغراق جمعى است كه تمامى آنان را بدون استثنا دربردارد.


ثانیا روایات معتبر از اهل بیت هم همین برداشت رو تایید میکند:


[=&quot]بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏93 ؛ ص206[/]

[=&quot]ِ
الْغَنِيمَةَ الَّتِي قَبَضَ بِخَمْسَةِ أَسْهُمٍ فَقَبَضَ سَهْماً لِرَسُولِ اللَّهِ‏[/]
[=&quot] «1»[/][=&quot] يُحْيِي بِهِ ذِكْرَهُ وَ يُورَثُ بَعْدَهُ وَ سَهْماً لِقَرَابَتِهِ مِنْ بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ أَنْفَذَ [/][=&quot]سَهْماً لِأَيْتَامِ الْمُسْلِمِينَ وَ سَهْماً لِمَسَاكِينِهِمْ وَ سَهْماً لِابْنِ السَّبِيلِ مِنَ الْمُسْلِمِين‏[/][=&quot][/][=&quot][/]

[=&quot]________________________________________
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.[/]
[=&quot][/]


[=&quot][/][=&quot][/] [=&quot]تحف العقول ؛ النص ؛ ص341[/]

[=&quot]َ[/][=&quot]
سَهْماً لِأَيْتَامِ الْمُسْلِمِينَ وَ سَهْماً لِمَسَاكِينِهِمْ وَ سَهْماً لِابْنِ السَّبِيلِ مِنَ الْمُسْلِمِين‏[/]
[=&quot][/]

[=&quot]________________________________________
ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله، 1جلد، جامعه مدرسين - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.[/]

[=&quot][/][=&quot][/][=&quot][/]

[=&quot][/][=&quot][/]

[=&quot]في [/][=&quot]روضة الكافي عن أبي حمزة عن الباقر[/][=&quot]عليه السلام[/][=&quot]: [/][=&quot]أن اللّه جعل لنا أهل البيت سهاما ثلاثة [/][=&quot]دون سهام اليتامى و المساكين و ابن السبيل فإنها لغيرهم‏[/][=&quot]

[/]

[h=1][=&quot]تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج‏4 ؛ ص134[/][/h] [h=1][=&quot]376[/][=&quot]- 10-[/][=&quot] عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سِنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلَاءٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏[/][=&quot] الْفَيْ‏ءُ وَ الْأَنْفَالُ مَا كَانَ مِنْ أَرْضٍ لَمْ يَكُنْ فِيهَا هِرَاقَةُ الدِّمَاءِ وَ قَوْمٍ صُولِحُوا وَ أَعْطَوْا بِأَيْدِيهِمْ وَ مَا كَانَ مِنْ أَرْضٍ خَرِبَةٍ أَوْ بُطُونِ أَوْدِيَةٍ فَهُوَ كُلُّهُ مِنَ الْفَيْ‏ءِ فَهَذَا لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ ص فَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ ص يَضَعُهُ حَيْثُ شَاءَ وَ هُوَ لِلْإِمَامِ ع بَعْدَ الرَّسُولِ ص وَ قَوْلُهُ‏[/][=&quot] وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ‏[/][=&quot] قَالَ أَ لَا تَرَى هُوَ هَذَا وَ أَمَّا قَوْلُهُ-[/][=&quot] ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏[/][=&quot] «1»[/][=&quot] فَهَذَا بِمَنْزِلَةِ الْمَغْنَمِ كَانَ أَبِي ع يَقُولُ ذَلِكَ وَ لَيْسَ لَنَا فِيهِ غَيْرُ سَهْمَيْنِ سَهْمِ الرَّسُولِ وَ سَهْمِ الْقُرْبَى[/][=&quot] ثُمَّ نَحْنُ شُرَكَاءُ النَّاسِ فِيمَا بَقِيَ.[/][=&quot][/][=&quot][/][/h] [h=1][=&quot]________________________________________
طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، 10جلد، دار الكتب الإسلاميه - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.[/]
[=&quot][/][/h]
اعبار سند روایت از دیدگاه علامه مجلسی:

[=&quot]ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار ؛ ج‏6 ؛ ص384[/]

[=&quot][الحديث 10][/][=&quot][/]

[=&quot][/][=&quot][/]

[=&quot]______________________________[/][=&quot][/]
[=&quot]«1»[/][=&quot] الحديث العاشر:[/][=&quot] موثق.

[/][=&quot][/]روایات متعدد دیگر در پست های بعد ان شا الله عرض خواهم کرد همچنین برداشت عقلی صحیح و سلیم درباره حکم خمس و تعلق یا عدم تعلق نیمی از آن به سادات رو در پست های بعدی خدمت دوستان عرض خواهم کرد.

(روایات از نرم افزار جامع الاحادیث 3/5 نقل شد) منابع گفته هایم: http://www.albalaq.com/publicfiles/pics/shd/forghan.ir/fa/content.aspx-ID=225.htm و http://www.olumquran.com/fa/publication/farsi-books/item/moft-kharan

آیا سید بودن امتیاز به شمار می رود؟

سلام

آیا سید بودن برای یک فرد امتیازی در بر دارد؟

مثلا در دادگاه ها دیده شده فلانی که سید هست بطرف مقابلش میگه اگه من نفرینت کنم زود میگره من سیدم!!!

یا مثلا برخی ها اعتقاد دارند دعای سیدها زودتر مستجاب میشه یا آزار اونها گناه بیشتری داره.

مگه میشه نژاد و ژنتیک هم در دین عامل برتری باشه؟ به اینان باید گفت گیرم که پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو رو چه حاصل؟