دوشیزه

دوشیزه محترمه .......

انجمن: 

[="Tahoma"][="DarkGreen"]بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لویک الفرج
سلام علیکم ور حمه الله وبرکاته

مسئله ایی که در بین جوانان ممکن است مطرح شود بحث دوشیزگی یک دختر است
اساسا این مسئله چه قدر مهم است؟ و در چه درجه ایی از اهمیت قرار دارد
اگر دختری این مسئله رو پنهان کند(مرد هم در خواست نکند و چیزی نگوید) عقد باطل می شود؟
اگر دختری دوشیزه نباشد و بخواهد به خواستگارش مطرح کند چگونه باید باشد؟(اصلا باید بگوید؟)
بر فرض این موضوع گفته شود یک پسر چگونه باید با این مسئله بر خورد کند؟ آثار مختلف روانی چون فکر چرایی این مسئله چگونه مطرح شود؟(راه حل آن چیست؟)
این موضوع جنبه های مختلف اخلاقی و فقهی و مشاوره ایی بر طبق نظرم دارد که اگر از همه جهات بررسی شود ان شاء الله مطلوب خواهد بود.

همانطور که می دانیم ممکن است یکی از دلایل مخالفت زنان با حق تجدید ازدواج ویا ازدواج موقت این مسئله باشد که به جهت امکان ابتلا(هرچند کم باشد برای افراد) این گونه مطرح می شود

یا علی@};-[/][/]

برچسب: 

ازدواج با دوشیزه مطلقه و مخالفت خانواده

با سلام

با توجه به اینکه بر این اصل معتقد هستم که در ابتدا خانواده ها با هم ازدواج می کنند سپس پسر و دختر، شروع حرکت ازدواج رابه مادرم سپردم

مادرم پس از زحمات زیاد از حوزه تعدادی دختر را پسند کرده و پس از رفتن به منزل آنها و مشاهده دختر و صحبت با خانواده ایشان، موری را پسنیدند و به خواستگاری رفتیم

در ابتدای جلسه دوم در صحبت های دو نفره دختر و پسر، دختر گفت که سه سال پیش پسری به خواستگاریش اومده که خانواده و سابقه خوبی داشتند و بعد از عقد دائم مشخص شده که پسر معتاد هست و مشکلات عدیده اخلاقی داره و پسر اعلام کرده که اگر دروغ نمیگفته، دختر و خانوادش جوابشون منفی بوده

دختر گفت اگر نظر شما منفی هست لطفا این مورد رو مخفی نگه دارید و به خانوادتون بگید که جوابتون منفی هست و اگر مشکلی ندارید بعد از مشورت شما با خانودتون، جلسه بعدی خواستگاری(سوم) پدرم به صورت کلی مطرح کنند

به علت اینکه دختر به صورت زیادی با بنده کف هستند و من هم مشکلی با این مورد ندارم و عقد اون دو در سه سال پیش حدود یک ماه به طول انجامیده و شناسنامه دختر سفید هست و دوشیزه، قبول کردم و با پدر و مادرم در میون گذاشتم

پدر و مادرم به شدت مخالفند

جلسه سوم رو به علت پا فشاری بنده به صورت سه نفره(پدر پسر، پدر دختر و بنده) در محل کار پدر دختر بودیم و پدر دختر در مورد کوتاهیش پیرامون تحقیق نکردن و منوط کردن موارد به گفته ها و سابقه خوب پدر داماد قبلی گفت

مادرم علتش رو برای مخالفت، کلاه برداری میدونه و میگه باید در جلوی دفتر ازدواج ها در حوزه می نوشتند مطلقه!
و چون مادر دختر در جلسه اولیه که جلسه زنونه ای بوده این مساله مهم رو عنوان نکرده رو مقصر میدونه
و میگه من دل چرکین هستم و اصلا به این ازدواج رضایت ندارم
----
چند مورد برای خودم در این بین مهم میومد
1) عقده گشایی کردن داماد قبلی بعد از ازدواج ما
2) مقایسه کردن بنده با داماد قبلی در مشکلات زندگی توسط خانم
3) حرف های مردم در آینده که ممکنه در زندگی تلخی ایجاد کنه

ناگفته نمونه که دختر و خانوادش هیچ گونه مشکلی ندارند و بنده هم با توجه به این که مادرم بعد از یک سال جستجو، برای اولین بار بنده رو در سن 28 سالگی به خواستگاری بردند، کمی روی این مساله اصرار دارم و می ترسم چند سال دیگه بگذره و جای دیگه بریم خواستگاری Smile
برای همین هم خودم هم ته دلم دوست ندارم بریم جای دیگه و در کل هم با این مورد دختر که چند روز عقد بسته فردی لاابالی بوده مشکلی ندارم

باتشکر