دوستی با شیطان

حوادث؛ پندها و عبرت ها ◄◂ نتیجه اعتماد بی جا

[="Tahoma"]

به نام علی اعلی

سلام و عرض ادب

با توجه به اینکه آگاهی یافتن از حوادث پیرامون ما، به تنهایی راهگشا نخواهد بود و چه بسا باعث ایجاد اثرات نامطلوب شود و از طرفی هم نمی توان از اثرات مثبت اینگونه حوادث که هر روزه در اطراف ما اتفاق می افتند چشم پوشی کرد؛ لذا بر آن شدیم که در این تاپیک به بیان یک حادثه و تجزیه و تحلیل آن بپردازیم.

بیشتر مطالب این تاپیک از « روزنامه خراسان » می باشد که به صورت تلفنی از مسوولین این روزنامه اجازه نقل این مطالب اخذ شده است. که از مسوولین این روزنامه هم تشکر می کنم.

در همین جا از کاربران عزیز خواهشمند است که در این تاپیک پستی نزنند و فقط به مطالعه مطالب بپردازند و در صورت وجود هر گونه سوال یا مشکلی به صورت پیام خصوصی اقدام نمایند.

با تشکر از همه بزرگواران و کاربران فرهیخته انجمن گفتگوی دینی




[/]

عوامل بي توجهي به فطرت چيست ؟

اگر به آياتي كه خداشناسي فطري را مطرح مي كنند دقت نماييم ، به راحتي مي توانيم دليل اين كه برخي در همه حال به فكر خدا نيستند و بعضي ديگر به كلي منكر خدا مي شوند را دريافت .

به صورت اجمال مي توان موارد ذيل را براساس آيات قرآن موانع بي توجهي به معرفت فطري قلمداد كرد :

1- نسيان ( ( ولا تكونوا كالذين نسوالله فاساهم انفسهم ؛ و مانند كساني نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا خودشان را فراموششان ساخت ) ) ، ( حشر، آيه 19 - توبه ، آيه 67 ) .

از اين آيه و آيات مشابه آن مستفاد مي گردد كه كافران پيشينه معرفت نسبت به خداوند دارند ولي در حال كفر، خدا را فراموش كرده و از ياد برده اند و ميل نسيان بستر انكار خدا يا فكر او نبودن مي شود.

2- توجه به علل و اسباب مادي ( ( فاذا ركبوا في الفلك دعوالله مخلصين له الدين فلما نجاهم الي البر اذاهم يشركون ؛ پس هرگاه در كشتي سوار شوند، خداي را با اخلاص و پاك ديني [ يكتاگريي ] بخوانند و چون به سوي خشكي برهاندشان ، آن گاه شرك مي ورزند ) ) ، ( عنكبوت ، آيه 65 ) .

اين آيه با لحن خاصي مي گويد در واقع قطع اميد از ساير علل و اسباب موجب مي شود انسان متوجه مسبب الاسباب گردد و آن معرفت فطري كه در عمق جانش خفته است بيدار گردد .

از اين آيه و آيات مشابه به خوبي استفاده مي شود كه توجه به آنچه اطراف انسان را احاطه كرده و آدمي را به خود مشغول داشته است ، عامل عمده بي توجهي به معرفت فطري او نسبت به خداوند است.

3- رفاه و آسايش ( ( قل ارايتكم ان اتيكم عذاب الله او اتتكم الساعه اغيرالله تدعون ان كنتم صادقين ؛ بگو به نظر شما، اگر عذاب خدا شما را در رسد، يا رستاخيز شما را دريابد، اگر راستگوييد كسي غير از خدا را مي خوانيد؟ ) ) ، ( انعام ، آيه 40 و همينطور آيات 41 و43 ) .

اين آيه نشانگر آن است كه فطرت انسان در تنگناها و شدايد همچون قيامت يا زمان مرگ بيدار و آشكار مي گردد،ازاين رو مي توان استفاده كرد كه رفاه و آسايش ، زمينه پوشيدگي فطرت را فراهم مي آورد.

4- دوستي با شيطان ( ( ولاضلنهم ولامنينهم ولامرنهم فليبتكن اذان الانعام و لامرنهم فليغيرن خلق الله و من يتخذ الشيطان ولياًمن دون الله فقد خسر خسراناً مبيناً؛ ( شيطان گفت ... )
و آنان را سخت گمراه و دچار اندوه هاي دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مي كنم تاگوش هاي دام ها را شكاف دهند و وادارشان مي كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند و هر كس به جاي خدا، شيطان را دوست گيرد، قطعاًدستخوش زيان آشكاري شده است ) ) ، ( نسا، آيه 119 ) .

تغيير در آفريده خدا خروج از حكم فطرت و خداشناسي فطري است ( الميزان ، ج 5، ص 85، علامه طباطبايي ) و اين در سايه دوستي با شيطان است ، اگر كسي با شيطان دوست بود اين خلق الله ( خداشناسي فطري ) در او تغيير كرده و به عدم توجه به خدا و يا انكار او منجر خواهد شد .

به هر حال خداوند به ما نزديك است و اين ما هستيم كه با كردار خود او را در دوردست ها مي جوييم :
آنچه حق است اقرب از حبل الوريد=
تو فكنده تيرفكرت را بعيد=
اي كمان و تيرها برساخته =
صيد نزديك و تو دورانداخته =
هر كه دوراندازتر او دورتر=
وزچنين گنج است او مهجورتر=
( مثنوي ، دفتر ششم ، ابيات 2353 - 2355 ) ;