دختر خوب در خانواده نامناسب

بر سر دو راهی در ازدواج (دختر خوب در خانواده ای نامناسب)

بسم الله الرحمن الرحیم ...

سروران گرامی سلام
حدودا 3 هفته پیش از تاریخ این پست برای اولین بار در عمرم به خواستگاری خانومی به همراه خانواده رفتیم من خودم در فروشگاه تلفن همراه کار می کنم آشنایی من و این خانوم هم به اونجا بر میگرده (یه گوشی چینی به همراه برادر و مادرشون از ما خریدن خب این گوشی ها هم که کیفیت آنچنانی نداره پس ایشون چندین بار برای مشکل تخلیه شارژ گوشی به مغازه می اومدن البته تنها نمیومدن) تا اینکه صاحب فروشگاه که خود شخصی متدین می باشند پیشنهاد این خانوم رو به من دادند قبلش هم با پدرم در جریان گذاشته بودن وقتی با پدر این خانوم هماهنگ کردیم و به منزلشون رفتیم دیدیم که این خانواده مثل خانواده ی ما متدین و مذهبی هستن پدر خانواده هم مشغول خواندن قران بودند بعد از اون که مادر و خواهرم خواستن تا با دختر خانوم بیشتر آشنا بشن به همراه ایشون و مادرشون به اتاق دیگه ای رفتن و پدرشون اتفافات تلخ و بد گذشته ی خودشون رو برای من. پدرم و صاحب مغازه که با ما اومده بود تعریف کردن (چون ایشون از دروغ بسیار متنفرند. و سن ایشون هم تقریبا 65 ساله) گویا قبلا یه خانوم دیگه هم داشتن که به اعتیاد کشیده شدن و 5 یا 4 فرزند از اون خانومشون هم به اعتیاد شدید کشیده شدن و ایشون خانوم اولشون رو اون جوری که تعریف می کردن با درد و زجر زیاد حدود 22 یا 23 سال پیش طلاق دادن ((پس خانواده ی اول ایشون تقریبا همه اعتیاد دارن )) البته چندین سال به گفته ی خودشون از هیچ کدومشون خبری ندارن ولی بر عکس از خانواده ی دوم خودشون کاملا راضی هستن و حتی میگن از خانواده و خانم دومشون احساس شرمندگی هم میکنن خود دختر خانم هم بسیا رمحجوب و بی آلایش هستن وقتی که طبق رسم با هم صحبت می کردیم ایشون به هیچ عنوان توقعات آنچنانی نداشتند و فقط صداقت در زندگی را خواستار بودند
این نکته را هم ذکر کنم که پدر ایشون مبتلا به دیابت هستن و چند روز قبل از جلسه ی صحبت به من گفتن که روزی یه با حداقل به اندازه ی یه عدس برای التیام دیابت تریاک مصرف می کنند
شب صحبت من و دختر خانومشون گویا این مطلبو با پدر و مادر من هم در جریان گذاشتن
......................................... .............................................
خب در زمان تحقیق از این خانواده همه بزرگان محل خوب و سالم بودن این خانواده رو تائیید کردن
........................................... .................................................
پدر خانواده از من فقط ایمان . نماز اول وقت . انس با قران و اهل بین (ع) رو خواست
نه ماشین نه خونه و نه پول آنچنانی رو از من طلب کردن و می گفتن که مال دنیا اسمش بالاشه
................................................... ...................................................
مادرم در تحقیق از محله ی قبلی اونا از همسایه های قیلی گویا چیزهایی شنیده که هر چی من میگم چی گفتن روشون نمیشه بگن
پدرم هم حالا بهونه کرده که معلوم نیست حرف هایی که پدر ایشون به من زده به آنها عمل خواهند کرد یا نه (هر دو نفرشون از وقتی شنیدن ایشون برای دیابت مقداری تریاک مصرف می کنند یه جور دیگه ای شدن)
ولی من و اون دختر خانوم به هم علاقه داریم تقصیر ما چیه که این مشکلات وجود داره حالا پدر و مادر من کم کم دارن منصرف میشن
در ضمن به گروه خونی این خانوم نمیخوره که گذشته ی بدی داشته باشن (ایشون 15 ساله هستن ولی از نظر درک و عقل و برخورد از سن عمریشون جلوتر هستن)
با توجه به گفته های بعضی از همسایه های قیلی حالا می فرمادیید من چه کار کنم
بد جوری سر دو راهی گیر کردم
استخاره هم سه با گرفتم (بعد از تحقیق و مشورت با بزرگان محل) هر سه بار خیر اومد

با سپاس از اساتید بزرگوار@};-