خواب

کلیاتی در مورد خواب

انجمن: 

بسمه تعالی

حقیقت خواب چیست؟ و چه مى شود که انسان به خواب مى رود؟ در این باره دانشمندان بحث هاى فراوانى دارند: بعضى آن را نتیجه انتقال قسمت عمده خون از مغز به سایر قسمت هاى بدن مى دانند و به این ترتیب براى آن عامل فیزیکى قائلند. بعضى دیگر عقیده دارند که فعالیت هاى زیاد جسمانى سبب جمع شدن مواد سمى مخصوصى در بدن مى شود و همین امر روى سیستم سلسله اعصاب اثر مى گذارد و حالت خواب به انسان دست مى دهد و این حال ادامه دارد تا این سموم تجزیه و جذب بدن گردد، به این ترتیب عامل شیمیایى براى آن قائل شده اند. جمعى دیگر یک نوع عامل عصبى براى خواب قائلند و مى گویند: دستگاه فعال عصبى مخصوصى که در درون مغز انسان است و مبدء حرکات مستمر اعضا مى باشد بر اثر خستگى زیاد از کار مى افتد و خاموش مى شود.
ولى هیچ یک از این نظرات نتوانسته است پاسخ قانع کننده اى به مسئله خواب بدهد، هر چند تأثیر این عوامل را به طور اجمال نمى توان انکار کرد؟ ما فکر مى کنیم چیزى که سبب شده دانشمندان امروز از بیان تفسیر روشنى براى مسئله خواب عاجز بمانند همان تفکر مادى آنها است، آنها مى خواهند بدون قبول اصالت و استقلال روح این مسئله را تفسیر کنند، در حالى که خواب قبل از آنکه یک پدیده جسمانى باشد یک پدیده روحانى است که بدون شناخت صحیح روح تفسیر آن غیر ممکن است.
قرآن مجید در آیه 42 سوره زمر که می فرماید: «الله یتوفى الأنفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها فیمسک التى قضى علیها الموت و یرسل الأخرى إلى أجل مسمى إن فى ذلک لایت لقوم یتفکرون؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى کند و ارواحى را که نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد، سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه می دارد و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) باز مى گرداند تا سرآمد معینى، در این امر نشانه هاى روشنى است براى کسانى که تفکر مى کنند. دقیق ترین تفسیر را براى مسئله خواب بیان کرده، زیرا مى گوید خواب یک نوع قبض روح و جدایى روح از جسم است اما نه جدایى کامل.
به این ترتیب هنگامى که به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچیده مى شود و جز شعاع کم رنگى از آن بر این جسم نمى تابد، دستگاه درک و شعور از کار مى افتد و انسان از حس و حرکت باز مى ماند، هر چند قسمتى از فعالیت هایى که براى ادامه حیات او ضرورت دارد، مانند ضربان قلب و گردش خون و فعالیت دستگاه تنفس و تغذیه ادامه مى یابد.
در حدیثى از
امام باقر (ع) مى خوانیم: «ما من احد ینام الا عرجت نفسه الى السماء ، و بقیت روحه فى بدنه ، و صار بینهما سبب کشعاع الشمس ، فان اذن الله فى قبض الا روح اجابت الروح النفس ، و ان اذن الله فى رد الروح اجابت النفس الروح ، فهو قوله سبحانه الله یتوفى الانفس حین موتها؛ هر کس مى خوابد نفس او به آسمان صعود مى کند و روح در بدنش مى ماند و در میان این دو ارتباطى همچون پرتو آفتاب است، هر گاه خداوند فرمان قبض روح آدمى را صادر کند روح دعوت نفس را اجابت مى کند و به سوى او پرواز مى نماید و هنگامى که خداوند اجازه بازگشت روح را دهد نفس دعوت روح را اجابت مى کند و به تن باز مى گردد و این است معنى سخن خداوند سبحان که مى فرماید: «الله یتوفى الانفس حین موتها» ضمنا از اینجا مسئله مهم دیگرى که مسئله رؤیا (خواب دیدن است) نیز حل مى شود، چرا که بسیارند خواب هایى که عینا یا با مختصر تغییرى در خارج واقع مى شوند.
تفسیرهاى مادى از بیان و توجیه این گونه خواب ها عاجزند، در حالى که تفسیرهاى روحى به خوبى مى توانند این مطلب را روشن سازند زیرا روح انسان به هنگام جدایى از تن و ارتباط با عالم ارواح حقایق بیشترى را مربوط به گذشته و آینده درک مى کند و همین است که اساس رؤیاهاى صادقه را تشکیل مى دهد. با تمام بحث هایى که دانشمندان پیرامون خواب و ویژگی هاى آن کرده اند باز هم به نظر مى رسد که هنوز همه زوایاى این عالم اسرار آمیز روشن نشده و حقایق پیچیده آن فاش نگردیده است. هنوز در میان دانشمندان بحث است که چه فعل و انفعال در بدن انسان صورت مى گیرد که در یک لحظه ناگهانى بخشى از فعالیت هاى مغز و بدن او تعطیل مى گردد و تحولى در سرتاسر روح و جسمش ظاهر مى شود؟ بعضى عامل اصلى خواب را یک عامل فیزیکى مى دانند، و معتقدند که انتقال خون از مغز به قسمت هاى دیگر بدن این پدیده را به وجود مى آورد و براى اثبات عقیده خود از تختخواب مخصوصى به نام تختخواب ترازویى استفاده کرده اند که انتقال خون را از مغز به سایر اعضاء مشخص مى کند. جمعى دیگر عامل خواب را عامل شیمیایى مى دانند و معتقدند به هنگام تلاش و کوشش سمومى در بدن پیدا مى شود که بخشى از مغز را از کار مى اندازد در نتیجه انسان به خواب مى رود، هنگامى که این سموم جذب بدن و خنثى شد انسان بیدار مى شود.
جمع دیگرى براى خواب یک عامل عصبى قائلند و مى گویند سیستم فعال عصبى ویژه اى در مغز موجود است که حکم گاز اتومبیل را دارد و بر اثر خستگى خاموش مى شود و موقتا از کار مى ایستد. اما پیرامون تمام این نظریه ها سؤالات و نقاط مبهم و تاریکى وجود دارد که هنوز پاسخ آن به روشنى داده نشده است و خواب همچنان چهره اسرارآمیز خود را حفظ کرده است. از شگفتی هاى عالم خواب که دانشمندان اخیرا از روى آن پرده برداشته اند این است که به هنگام خواب و از کار افتادن موقت بخش عظیمى از مغز بعضى از سلول ها که آن را سلول نگهبان باید نامید همچنان بیدار مى مانند و توصیه هائى را که انسان قبل از خواب در مورد لحظه بیدارى به آنها مى کند هرگز فراموش نمى کنند تا به هنگام لزوم تمام مغز را بیدار کرده به حرکت در آورند.
مثلا مادر خسته و کوفته اى که شب مى خوابد و فرزند شیرخوارش در گاهواره نزدیک او است ناخودآگاه به سلول نگهبان که رابط میان روح و جسم است این مطلب را توصیه مى کند که هر زمان کودک من کمترین صدائى کرد مرا بیدار کن، اما سر و صداهاى دیگر مهم نیست! به همین جهت ممکن است غرش رعد این مادر را از خواب بیدار نکند اما کمترین صداى کودکش سبب بیدارى او است، این وظیفه مهم را همان سلول نگهبان بر عهده گرفته! خود ما نیز این مطلب را بسیار آزموده ایم که هر وقت تصمیم داشته باشیم صبح زود یا حتى وسط شب دنبال سفر یا برنامه مهمى برویم و این را به خودمان بسپاریم غالبا به موقع بیدار مى شویم، در حالى که در غیر این موقع ساعت ها ممکن است در خواب فرو رویم.
خلاصه از آنجا که خواب از پدیده هاى روحى است و روح جهانى است پر از اسرار، عجیب نیست که زوایاى این مسئله هنوز روشن نشده باشد، ولى هر چه بیشتر در آن به غور و بررسى مى پردازیم به عظمت آفریدگار این پدیده آشناتر مى شویم. در ضمن آیه فوق شباهت و سنخیت خواب و مرگ -و ضمنا شباهت و سنخیت بیداری‏ و بعث اخروی- را بیان می ‏کند. خواب، مرگ ضعیف و کوچک است و مرگ‏، خواب شدید و بزرگ، و در هر دو مرحله روح و نفس انسان از نشئه ‏ای به‏ نشئه دیگر انتقال می‏ یابد؛ با این تفاوت که در حین خواب، انسان غالبا توجه ندارد و هنگامی که بیدار می‏شود نمی‏ داند که در حقیقت از سفری‏ بازگشته است، بر خلاف حالت مرگ که همه چیز بر او روشن است. ماهیت مرگ از نظر قرآن‏ نیستی و نابودی و تمام شدن نیست، بلکه انتقال از نشئه ‏ای به نشئه دیگر است. ماهیت خواب از نظر قرآن هر چند از نظر جسمی و ظاهری تعطیل قوای طبیعت است، ولی از نظر روحی و نفسی نوعی گریز و رجوع به باطن و ملکوت است. مسئله خواب نیز مانند مسئله مرگ از نظر علم از مجهولات است. آنچه علم در این زمینه می‏ شناسد قسمتی از جریانات جسمانی است که در قلمرو بدن صورت می ‏گیرد.

چرا وقتی می خوابم این طوری میشه (روح)

انجمن: 

با سلام و احترام

یه وضعیتی موقع خواب برای یه بنده خدایی اتفاق میافته ...

به این صورت که هنگامی که به خواب میره (دقیقا همون لحظه اول که چشم ها بسته شد و به خواب رفت) ، به صورت ناگهانی چشم ها تو همون محیط باز میشه اما با این تفاوت که هیچ تسلطی روی هیچ کدوم از اعضای بدن نداره ... (همیشه زمانی که تو این حالت میره فکر میکنه که داره میمیره آخه جون آدم به لبش میریسه ...)

ولی بعد اینکه این اتفاق شب های متوال براش تکرار میشد فهمید که در واقع تو اون لحظه با (چشم) روح خودش داشته اون محیطی که توش به خواب رفته رو میدیده

اون اوایل این وضعیت براش خیلی ترسناک بود چون فقط این نبود یه چیزی افکار نادرستی رو با صدای بلند بهش القا میکرد (گرچه کسی رو نمیدید ولی فشارش رو با تمام وجود احساس میکرد) بعد با کمک خدا و ائمه اطهار (ع) از اون وضعیت خارج میشد و چشم تو حالت معمولی تو همون جا باز میشد (در واقع بیدار شد)

این مساله دوم (یعنی :کسی ازش می خواست این افکار نادرست رو تکرار کنه) با دعایی که داخل مفاتیح الجنان نوشته بود (خدا رو شکر) حل شد

اما این مساله اول حل نشد (چرا هر چند وقت چند وقت تو این وضعیت میره ؟) چند وقت قبل به خودش قول داده بود اگه دوباره این وضعیت تکرار شد خودش رو از بدنش بکنه (چون در واقع تو اون حالت خودش هیچ تسلطی به جسم اش نداره) ولی خب دوباره ترسید (چون تو اون لحظه این فکر به ذهنش خطور کرد اگه بتونه روحش رو از بدنش جدا کنه شاید دوباره نتونه اون ها رو کنار هم قرار بده و بمیره)

چون تو حالت خواب رفت و برگشت روح تحت اختیار ما نیست ...

اما خب آنقدر به دستش اش فشار آورد که که انگشتش یه سانت جابه جا شد و چشم تو حالت معمولی باز شد (در واقع از خواب پرید)

اون بنده خدا فرد مذهبی ای است ولی اصلا قدرت معنوی اش بالا نیست (کاملا معمولیه)

حالا سوال اصلی من اینجاست:

از اون جا که وارد شدن به این وضعیت دست خودش نیست (هر یه مدت یه مدت براش ایجا میشه) ، دعایی داخل متون دینی است که وابستگی روح رو به جسم کم کنه ؟ (چون خودم فکر میکنم به خاطر تعلق و وابستگی زیاد روح به جسم اش نمی تونه اون دوتا رو از هم جدا کنه)

خودم نتونستم برای این وضعیت تو کتاب ها چیزی پیدا کنم ...

ممنون

برچسب: 

آیا انسان یک روح و یک بدن دارد یا بیشتر؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام.

انسان یک روح دارد و یک بدن.و این بدن میتواند جسمهای مختلفی را بپذیرد.

روح و بدن پیوسته باهم هستند تا هنگام مرگ.

پس انسان بیش از یک روح و بدن ندارد و اگر روح و بدنی در یک نقطه باشند نمیتوانند در نقطه ای دیگر باشند.

شبهه

اگر فرضیات فوق درست و صحیح باشند زمانی که من نوعی میخوابم در خواب بدن خویش را در نقطه ای میبینم و در آن نقطه بدن برادر و دوستان خود را در خواب میبینم چرا برادر و دوستان من در همان لحظه بدن خود را و بدن من را در نقطه ای دیگر میبینند؟چگونه یک روح وبدن در عین حال میتوانند در چند نقطه حضور داشته باشند؟

اگر فرضیات فوق درست نباشند.آنوقت ماقائل به چندین روح و بدن برای یک شخص هستیم.که به نوعی تناسخ ارواح را تایید میکند.
و اگر تناسخ ارواح را بپذیریم آنوقت شبهاتی دیگر به وجود می آید.

اثبات کنید که الآن خواب نیستید...

سلام به همه ی عزیزان و کارشناس بحث...

اصل سوالم همون عنوان هست که " راهی هست که اثبات کنید الآن خواب نیستید ؟(همون حالت خواب شب) "
شاید شما الان خواب باشید و خیلی هم خواب, جدی باشه و شما متوجه نمی شید که خواب هستید, و مثلا یک ساعت دیگه از خواب بیدار میشید.
چطوری میشه تشخیص داد که در خواب شب نیستید.

از احادیث ائمه ع نیز استفاده بفرمایید نیز خوب است و به طور کلی نظرتون راجعبه خواب و بیداری و فرقشون.

با سپاس :Gol:

آیا نماز پیغمبر (ص) قضا شده بود؟

انجمن: 

باسلام و عرض ادب
در متن زیر 2 نظریه وجود دارد
بالاخره کدومش درسته؟

[SPOILER]

آیا صحیح است که یک بار نماز صبح حضرت رسول خدا(ص) قضا شد؟
پرسش

می‌خواستم بدانم این‌که می‌گویند یک بار نماز صبح حضرت رسول خدا(ص) قضا شد صحیح است یاخیر؟ (البته این مطلب را در کتابی که پرسش و پاسخ علامه طباطبایی بود دیده‌ام.)

پاسخ اجمالی

این مسأله یکی از مباحث فقهی و مرتبط با مباحث کلامی است که روایاتی هم در این زمینه وارد شده است. اما فقهاء در آن اتفاق نظر ندارند، عده ای به جهت تعارض با ادله دیگر و تنافی با عصمت پیامبر(ص) چنین روایاتی را غیر قابل پذیرش می دانند، و عده دیگری به خاطر وجود سند معتبر و با توجه به این که در متن بعضی از آنها اشاره شده که این قضیه به خواست خداوند متعال اتفاق افتاد و باعث رحمت برای مردم بود، می گویند هیچ منافاتی با ادله دیگر و با مقام والای عصمت آن حضرت ندارد، و آن را می پذیرند.

پاسخ تفصیلی

این مسأله یکی از مباحث فقهی و مرتبط با مباحث کلامی است، و بیان تفصیلی آن در این جا ممکن نیست، آن چه می توان به صورت اشاره بیان نمود بدین قرار است که:

روایاتی،هم در منابع شیعی و هم در منابع سنی[1] وجود دارد که بیان کننده این اتفاق می باشند، و بعضی از آنها اسناد معتبری دارند ، مثل روایتی که در کتاب شریف کافی از امام صادق (ع) آمده که راوی گوید: «از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: رسول خدا (ص) یک روز در وقت نماز صبح ، خواب ماندند و (در حقیقت) خداوند تبارک و تعالی ایشان را به خواب بردند تا آفتاب طلوع کرد، این کار رحمت خدا بود بر مردم تا هر گاه کسی برای نماز صبح خواب ماند و دیگران او را برای این اتفاق مذمت کردند و به او گفتند:« تو در نمازت تقوا نداری»پس این کار پیامبر(ص) الگو و سنتی شده، پس اگر شخصی به شخص دیگری بگوید: در وقت نماز صبح خواب ماندی! در جواب او بگوید" پیامبر(ص) هم در وقت نماز در خواب ماند" پس این کار پیامبر(ص) الگو و رحمتی شده، خداوند با این کار ، این امت را مورد رحمت قرار داده است (تا او بتواند با یاد آوری خواب ماندن رسول خدا (ص) از سرزنش آنها رهایی یابد.) [2]

در برابر این روایت و روایات معتبر دیگری که دراین زمینه داریم، ادله دیگری وجود دارد که متعارض با این روایات به نظر می رسند، مثل :

1- روایاتی که دلالت بر معصوم بودن پیغمبر و ائمه سلام الله علیهم می کنند،از جمله روایتی که در آن امام صادق (ع) حضرت علی (ع) نقل می کند که حضرت فرمودند:«از صفات امام این است که از تمامی گناهان صغیره و کبیره معصوم باشد، در فتوا دادن هیچ اشتباهی نکند، در جواب سوالات خطایی از او سر نزند و در هیچ یک از امور دنیایی سهو (اشتباه) و فراموشی یا بیهودگی در او راه نیابد»[3]

2. روایاتی که بیان می کنند: (...و ینام عینه ولا تنام قلبه ...)[4] یعنی :و چشمان امام می خوابد اما قلبش نمی خوابد.

3. دلیلهای عقلی که علما برای اثبات عصمت پیغمبر بیان می کنند مثل این دلیل که می فرماید:"پیغمبر(ص) برای هدایت مردم مبعوث شده و رفتار او باید طوری باشد که مردم او را به طور کامل بپذیرند، کوچکترین خطا یا اشتباهی پیغمبر(ص) را از درجه اعلای اعتبار پایین می آورد و هدفی که پیغمبر(ص)، برای آن مبعوث شده، تأمین نمی شود.لذا خداوند متعال کسی را به عنوان رابط خود با مردم انتخاب نمی کند که با خطا یا سهوی که مرتکب می شود مردم از او دور شوند و غرض الهی محقق نشود. بلکه وقتی خداوند امر به اطاعت بی چون و چرا از کسی می فرماید، باید تمام حرکات و اعمال او قابل الگو گیری و تبعیت باشد و کسی که اشتباه می کند از چنین قابلیتی برخوردار نیست.

4. دلیل دیگر اجماع واتفاق همه علما بر عدم اشتباه و خطای پیامبر(ص) است .

از این رو فقهاء در بر خورد با این روایات دو گروه شده اند:

الف) عده ای از فقهاء روایات قضا شدن نماز صبح پیامبر (ص) را به جهت قطعی نبودن سند و یا احتمال خطای راویان و یا جعل روایان و یا به جهت تقیه و یا مخالفت با ادله قطعی دیگر، قبول نکرده اند مانند؛ صاحب جواهر ره[5] و صاحب حدایق ره [6] و شیخ انصاری ره [7] و...

مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ره [8] و مرحوم آیت الله سید محسن حکیم ره [9] به عنوان رد این روایات می گویند از این روایت که پیامبر (ص) خطاب به اصحاب خود می فرمایند:...در سرزمین شیطان خواب ماندید[10]. استفاده می شود که شیطان به دلیل آیه قرآن [11] ودلیل های قطعی دیگر از پیغمبر دور می باشد و توانایی غافل کردن یا تاثیر درخواب آن حضرت را ندارد لذا وجود این عبارت در روایت که خواب ماندنشان را در اثر القائات شیطانی می داند دلیل بر عدم صحت این روایت می باشد.

ب) در مقابل عده ای دیگر فقها این روایات را پذیرفته اند و آن ها را معارض و مخالف با ادله دیگر و نیز منافی با عصمت پیامبر(ص) نمی دانند . مثل شیخ صدوق ره،که در ذیل یکی از این روایات به شدت از آنها دفاع می کند[12] و بین سهو شیطانی و غیر آن فرق می گذارد و شیخ مفید ره که بر خلاف شیخ صدوق ره فرق می گذارد بین سهو پیامبر و خواب ماندن ایشان ، شیخ مفید ره سهو پیامبر را رد و از کلام ایشان این طور فهمیده می شود که خواب ماندن پیامبر را قبول می کنند [13] . شهید اول ره نیز بعد از بیان یکی از این روایات می گوید: کسی را نمی شناسیم که بخاطر توهم مخالفت این روایات با عصمت ، آنها را کنار گذاشته باشد.[14]شیخ بهایی ره می گوید: اصحاب، این روایات را قبول کرده اند و این نشان دهنده این است که بین خواب پیامبر(ص) و سهو آن حضرت فرق گذاشته اند و طبق آن فتوا داده اند. مرحوم مجلسی ره نیز این روایات را پذیرفته است. [15]

در بین علمای حاضر تا آنجایی که ما اطلاع داریم آیت الله بهجت این روایات را منافی با عصمت نمی دانند [16].

در پایان تذکر می دهیم که علاوه بر ارائه دلیلهای بالا نباید قطع به وقوع چنین اتفاقی حاصل شود چون به هر دلیل احتمال خدشه در روایات می رود و در درباره مقام پیامبر (ص) باید باید با دقت و احتیاط بیشتری بحث نمود.


[/HR][1] صحیح مسلم ج 2 ص 138 و سنن ابی داوود ج 1 ص 107
[2] کافی ج 3 ص 295(قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ نَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ الصُّبْحِ وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَامَهُ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهِ وَ کَانَ ذَلِکَ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِلنَّاسِ أَ لَا تَرَى لَوْ أَنَّ رَجُلًا نَامَ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ لَعَیَّرَهُ النَّاسُ وَ قَالُوا لَا تَتَوَرَّعُ لِصَلَوَاتِکَ فَصَارَتْ أُسْوَةً وَ سُنَّةً فَإِنْ قَالَ رَجُلٌ لِرَجُلٍ نِمْتَ عَنِ الصَّلَاةِ قَالَ قَدْ نَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَصَارَتْ أُسْوَةً وَ رَحْمَةً رَحِمَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِهَا هَذِهِ الْأُمَّة)
[3] بحارالانوار ج 17 ص 109 عَنِ الصَّادِقِ (ع) عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فِی بَیَانِ صِفَاتِ الْإِمَامِ قَالَ فَمِنْهَا أَنْ یُعْلَمَ الْإِمَامُ الْمُتَوَلِّی عَلَیْهِ أَنَّهُ مَعْصُومٌ مِنَ الذُّنُوبِ کُلِّهَا صَغِیرِهَا وَ کَبِیرِهَا لَا یَزِلُّ فِی الْفُتْیَا وَ لَا یُخْطِئُ فِی الْجَوَابِ وَ لَا یَسْهُو وَ لَا یَنْسَى وَ لَا یَلْهُو بِشَیْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا
[4] الکافی ج 1 ص 388
[5] جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‏13، صص 76-73.
فالإنصاف أنه لا یجترئ على نسبته إلیهم (علیهم السلام)، لما دل من الآیات و الأخبار «3» کما نقل على طهارة النبی و عترته (علیهم الصلاة و السلام) من جمیع الأرجاس و الذنوب و تنزههم عن القبائح و العیوب، و عصمتهم من العثار و الخطل فی القول و العمل، و بلوغهم إلى أقصى مراتب الکمال، و أفضلیتهم ممن عداهم فی جمیع‏ الأحوال و الأعمال، و أنهم تنام أعینهم و لا تنام قلوبهم، و أن حالهم فی المنام کحالهم فی الیقظة، و أن النوم لا یغیر منهم شیئا من جهة الإدراک و المعرفة، و أنهم لا یحتلمون، و لا یصیبهم لمة الشیطان، و لا یتثاءبون و لا یتمطون فی شی‏ء من الأحیان، و أنهم یرون من خلفهم کما یرون من بین أیدیهم، و لا یکون لهم ظل، و لا یرى لهم بول و لا غائط، و أن رائحة نجوهم کرائحة المسک، و أمرت الأرض بستره و ابتلاعه، و أنهم علموا ما کان‏ و ما یکون من أول الدهر إلى انقراضه، و أنهم جعلوا شهداء على الناس فی أعمالهم، و أن ملائکة اللیل و النهار کانوا یشهدون مع النبی (صلى اللَّه علیه و آله) صلاة الفجر، و أن الملائکة کانوا یأتون الأئمة (علیهم السلام) عند وقت کل صلاة، و أنهم ما من یوم و لا ساعة و لا وقت صلاة إلا و هم ینبهونهم لها لیصلوا معهم، و أنهم کانوا مؤیدین بروح القدس یخبرهم و یسددهم، و لا یصیبهم الحدثان، و لا یلهو و لا ینام و لا یغفل، و به علموا ما دون العرش إلى ما تحت الثرى، و رأوا ما فی شرق الأرض و غربها، إلى غیر ذلک مما لا یعلمه إلا اللَّه، کما ورد «1» أنهم لا یعرفهم إلا اللَّه و لا یعرف اللَّه حق المعرفة إلا هم، و لیسوا هم أقل من الدیکة التی تصرخ فی أوقات الصلوات و فی أواخر اللیل لسماعها صوت تسبیح دیک السماء الذی هو من الملائکة و عرفه تحت العرش و رجلاه فی تخوم الأرض السابعة، و جناحاه یجاوزان المشرق و المغرب، و آخر تسبیحه فی اللیل بعد طلوع الفجر «ربنا الرحمن لا إله غیره» «2» لیقم الغافلون، تعالوا عن ذلک علوا کبیرا، نعم لو أمکن دعوى ثبوت تکالیف خاصة لهم تقوم مقام هذه التکالیف اتجه دعوى جواز نومهم عنها، و ربما یومی الیه قول النبی (صلى اللَّه علیه و آله) «أصابکم فیه الغفلة» و قوله (صلى اللَّه علیه و آله): «نمتم بوادی الشیطان» و اللَّه أعلم بحقیقة الحال.
[6] الحدایق الناضرة، ج6، ص273
بالجملة فمقتضى عدم تجویز السهو علیه (صلى الله علیه و آله) کما هو ظاهر اتفاقهم رد هذه الاخبار و نحوها أو حملها على التقیة، کما یشیر الیه ما نقله من روایة العامة الخبر المذکور عن أبی قتادة و جماعة من الصحابة، إذ لا یخفى ما بین الحکمین من التدافع و التناقض.
[7] شیخ انصاری در رسائل فقهیه خود صفحه 323 و صاحب جواهر در جواهر جلد 13 صفحه 76 به این احتمال اشاره کرده وآن را می پذیرند
[8] - شیخ جواد تبریزی الأنوار الإلهیة - رسالة فی لبس السواد ص: 54
[9] مستمسک العره الوثقی ج 5 ص 138
[10] ...قَالَ یَا بِلَالُ مَا لَکَ فَقَالَ بِلَالٌ أَرْقَدَنِی الَّذِی أَرْقَدَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ وَ کَرِهَ الْمُقَامَ وَ قَالَ نِمْتُمْ بِوَادِی الشَّیْطَانِ...تهذیب ج 2 ص 265
[11] سوره نحل آیه 100
[12] من لایحضره الفقیه ج 1 ص 359
[13] رساله عدم سهو النبی ص 28
[14] ذکری الشیعه فی احکام الشریعه ج2 ص 423
[15] مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ج‏15 ص65ِ أقول: نوم النبی صلى الله علیه و آله کذلک أی فوت الصلاة مما رواه الخاصة و العامة، و لیس من قبیل السهو و لذا لم یقل بالسهو إلا شاذ، و لم یر و ذلک أحد کما ذکره الشهید (ره).
[16] بهجت الفقیه ص 150.[/SPOILER]

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1022
من قطعی میخوام بدونم
باتشکر

بیان هم فکری کنیم که نمازای صبحمون قضا نشه

انجمن: 

[="#4169e1"]سلام!

کسی هست یک راهکار خوب نشونم بده که نمازای صبحم کمتر غذا بشه؟
من خیلی تو این زمینه داغونم و اصلا نمیدونم چیکار کنم!!!!!!
هر راهکاری که فکرشو بکنید ارائه کردم اما نهایتا تا یک هفته دووم آورده و بعد از یک هفته دوباره خواب عزیز بر راهکارها غلبه کرده!
شب ها دیر میخوابم هرشب نزدیک ساعت 1 میخوابم! زودتر خوابم نمیبره امتحان هم کردم اما خوابم نبرده! بعضی وقت ها از ده رفتم بخوابم اما تا 2 تو رختخواب بیدار موندم!
ظهر ها هم همیشه یک ساعت میخوابم! اما اینو هم امتحان کردم و بعضی روزها ظهر نخوابیدم تا شب زود خوابم ببره اما نهایتا تا 12 و نیم زودتر خوابم نبرده!
ساعت و مبایل کوک میکنم اما وقتی زنگ میزنن فقط برای یک لحظه خاموشش میکنم و با خودم میگم فقط یک دقیقه دیگه میخوابم بعد بلند میشم! بعد اون یک دقیقه شده چند ساعت و نمازم قضا شده!
حتما میگید به یکی بسپر که بیدارت کنه! من فقط یک خانمم رو دارم و اون هم حزب باده! هروقت من بیدار بشم بیدار میشه و هروقت بیدار نشم اونم از خداشه و بیدار نمیشه!
حتی به مادرم سپردم که بهم زنگ بزنه و زنگ هم میزنه اما زنگ که فایده ای نداره مثل همون کوک کردن ساعته!
حتی بعضی شب ها تا صبح بیدار موندم که نماز بخونم و موفق هم شدم اما هرشب نمیتونم اینکارو بکنم چون فرداش که میرم سرکار هیچ غلطی نمیتونم بکنم از بس خوابم میاد!
روایات زیادی مبنی بر اهمیت نماز صبح نسبت به دیگر نمازها خوندم و به همین خاطر بدجوری افسرده شدم و بعضی وقت ها فکر میکنم اصلا شیعه نیستم چون اکثر نمازهای صبحم قضا میشه!
حتی بعضی وقت ها با خودم گفتم نمازای صبحم که قضا میشه پس فلان گناه رو انجام میدم! اما روزایی که برای نماز بیدار میشم به خاطر اون نمازه تا شب هیچ گناهی رو نمیکنم!
نمیدونم چیکار کنم فقط میدونم بد جوری افسردگی دینی گرفتم! احساس میکنم مسلمون نیستم چون خوابم رو بیشتر از نمازم دوست دارم!
راستی اینو هم بگم روزایی که واسه نماز بیدار میشم اینقدر بی حوصله و مسخره نماز میخونم که خودم حالم به هم میخوره و با خودم میگم اگر بخوابی بهتره تا این که با این وضع نماز بخونی!
حتی واسه وضو هم کم آب میریزم که خواب از سرم نپره! یعنی حتی تو صحت وضوم هم شک دارم اما از بس گیج خوابم وسواس به خرج نمیدم و میگم درسته! دیگه تلفظ و اینا که بماند!
واقعا از این وضع خسته شدم و روزایی که یک نماز صبح باحال میخونم اینقدر خوشحالم که حد نداره! اما این روزها خیلی خیلی کم پیش میاد!
نمیدونم چیکار کنم کسی راهکاری غیر از اینایی که نوشتم داره؟؟؟؟؟؟
چیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــکار کنم ؟؟؟؟:geryeh:[/]

دستورات قرآنی برای حفظ اطفال از بیماریها، ترس و...

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ



«و ما آنچه از قرآن فرستادیم، شفاء و رحمت برای اهل ایمان است» (الاسراء 82)


باسلام خدمت شما عزیزان

برخی خانواده ها، اطفالشان در خواب میترسند یا به بیماریهای عجیب و غریب مبتلا میشوند به همین دلیل راه حلهای قرآنی برای جلوگیری از این مشکلات، در زیر تهیه دیدم که به عرضتان میرسانم که بعضا در روایات ائمه نازنین علیهم السلام نیز موجود است!

این دستورات برای اطفال است نه بزرگسالان!

1- از همان طفولیت به بچه ها توصیه کنید همیشه در نمازهایشان، در رکعت دوم سوره فلق را بعد سوره حمد بخوانند!
خودتان هم بخوانید برایتان خوب است!

2- برای حفظ فرزندتان از بیماری،چشم زخم و شر هر موجودی و... دعای زیر را روی کاغذ بی خط و با خودکار قرمز بنویسید!
زمان نوشتن در نیمه اول ماه قمری و در موقع طلوع آفتاب روز یکشنبه یا چهارشنبه پنجشنبه یا جمعه باشد!
چشم حروف چشم دار مانند ه م و ط را تو پر نکنید!
بجای فلان بن فلان اسم شخص و مادرش را به عربی مینویسید مثلا "ژیلا دختر پری" که به عربی میشه : "زیلا بنت بری"
یا "پرهام پسر فاطمه" که به عربی میشه : "برهام بن فاطمه
"

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحيم اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُم وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ. بسم الله الرحمن الرحيم قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ. بسم الله الرحمن الرحيم قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ. اللهم یا حفیظ احفظ فلان بن(بنت) فلان من شر کل ذی شر و من شر ما خلق و من جمیع الامراض و الاسقام و من کل سوء وَ صَلَّ عَلَى سیدنا و مولانا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ‏.

بعد از نوشتن، به قسمتهای سفید برگه کمی گلاب بمالید و بعد با پلاستیک جلدش کنید و داخل گهواره طفلتان قرار دهید!
حتی اگر بچه در گهواره نباشد یا دعا همراهش نباشد باز هم با آن دعا حفظ میشود!!!
بهتر است این دعا از زمان تولد تا حتی بزرگسالی همیشه همراهش باشد یا اگر حمل نمیکند در جیب یکی از لباسهای دیگرش باشد!

3- عقیقه و اذان و اقامه گفتن در گوش فرزندان هم فراموش نشود!

4- اگر فرزند خردسالتان در خواب دندان قروچه دارد یا میترسد! این دستور را انجام دهید تا مشکل رفع گردد!
سوره ناس 7 بار،فلق 7 بار و ایت الکرسی(تا هوالعلی العظیم) 7 بار را بر مقداری آب خوانده و بمدت سه روز به فرزندتان بنوشانید! هر روز سه وعده مصرف شود و با همان آب سر و صورت و سینه را هم مسح شود!
در ضمن فیلم و بازی ترسناک هم ممنوع!

خوش باشید

« دستورالعملهایی به هنگام خواب »

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام خدمت شما دوستان عزیز .
یکی از اوقاتی که خیلی برای مومنین مهم است قبل از خواب شبانه است که انجام عبادات و مستحبات در این وقت تاثیر ویژه ای روی روح و اخلاق انسان میگذارد.آیت الله میرزا جواد مللکی تبریزی در نامه ای به آیت الله غروی اصفهانی به ایشان ذکر و نیایش قبل از خواب را توصیه میکند و به ایشان میفرماید که آخرین ذکری را که میگویی "الله" باشد و با این ذکر به خواب داخل شو.
اما خب برای این که دوستان عزیز نهایت استفاده رو از این بحث ببرند چند تا دستور العمل رو بنده پیشنهاد میکنم که در روایات هم آمده است.
1-دو رکعت نماز (واجب یا مستحب )
2-صد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد " اللهم صل علی محمد و آل محمد"
3-صد مرتبه استغفار (اسغفرالله ربی واتوب الیه) یا (اسغفرالله و اتوب الیه)
4-سجده کردن و گفتن صد بار "لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین"
5-خواندن صد بار سوره توحید
و بهتر است هدیه داده شود ثواب آن به امیرالمومنین علی علیه السلام که آثار وبرکات عجیبی دارد.در روایت است که هر کس قبل از خواب صد بار سوره توحید بخواند خداوند پنجاه سال گناه او را می آمرزد
6-تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها
در روایت است که مقصود از ذکر کثیر که در قرآن آمده است همین است

از خدا جوییم توفیق عمل. یا علی

خواب و خوراک در سبک زندگی اسلامی

انجمن: 

سلام
در سبک زندگی اسلامی باید چه اوقاتی از شبانه روز را خوابید؟ به چه میزان؟ ...
همین طور در مورد غذا خوردن ، به چه میزان و در چه اوقاتی باید غذا خورد؟

چرا انسانها خواب میبینند ؟

به نام خدا
سلام

لطفا در مورد خواب دیدن توضیح فرمایید و اینکه تعبیر خواب چه علمی است ؟

با تشکر