خلقت

یا من فی البحر عجائبه (تصاویر)

اسب دریایی

این اسب دریایی کوتوله در دیواره لابستر، روستای آبی سیپادان در جزایر مابول، بورنئو و مالزی زندگی می‌کند. این اسب دریایی فقط یک سانتی متر درازا دارد و روی مرجان‌های پنکه‌مانند زندگی می‌کنند. اما بافت بدن آنها از بافت خانه‌شان تقلید می‌کند و تشخیص آنها را از همدیگر تقریبا غیرممکن می‌سازد.

عقیده من در رابطه با خلقت انسان

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام می کنم خدمت شما ، من قبلا این عقیده را از سایت پاسخگو پرسیدم و جواب خوبی گرفتم ولی نمی تونم اونجا بحث کنم و موضوع رو بیشتر باز کنم به خاطر همین در یک تایپیک جدید این کار رو می کنم. دیدم موضوعم به انسان شناسی مربوط میشه ، اینجا زدم .

عقیده من می گه که در اصل خدا این جهان را آفریده و این موجودات رو گذاشته که به ما بفهمونه که دقیقا انسان ها چه هستند ؟ من وقتی داشتم به همراه پدرم سفر می کردم به یک منظره کوهستانی بسیار زیبا برخوردم و باید بگویم که زیباتر از اون طبیعت جای دیگه ندیده بودم . یهو این فکر به ذهنم رسید که این همه کوه ، این همه دریا و آب ، این همه سیاره و این فضای خالی و تاریک بزرگ ، این همه حیوان ، برای چی ؟ دقیقا برای چی ؟ برای این که ما از این ها برای ساده تر شدن زندگی 70 ساله یا کم و بیشتر خودمون استفاده کنیم ، از این که باهاشون سواری کنیم یا مثل کوهنورد ها ازشون بالا بریم یا از حیوونا روغن و مواد درمانی تهیه کنیم ؟ فقط همین ؟

به نظر من اون گیاهی که زیبا هست ولی اگه به برگش دست بزنی بدجور دستت رو می گزه و سمش خطرناکه هم چیزی برات برای گفتن داره ، اینکه این شغالی که به طور موزیانه رفتار می کنه و کوه ها اون همه اباهت دارن و ... دارن نشون می دن که انسان چه چیزی هست .
خیلی ها می گویند که اگر بخوای بفهمی که چی هستی به خدا پی ببر یا اینکه هدف و مقصود وجودیت ما خدا هست ... اما من این رو زیاد قبول نمی کنم که بخوایم خودمون رو بشناسیم باید خداشناس بشیم .

به نظر من خدا این همه طبیعت و این همه جهان گسترده و پر جزئیات رو برای خنده و تفریح که نساخته اگه اینطوری بود می تونست اینقدر بزرگ نسازتش ، بیکار نیست که ! شاید بگویید که نه خدا چون خیلی بزرگه ، همه چیز رو بزرگ و ... می سازه ! اما به نظرم خدا این جهان رو آفریده فقط برای اینکه ما بفهمیم که در این زندگی کوتاهمون واقعا چی هستیم ؟

شاید اینکه اصلا ما در خواب هستیم و به قول ما انسانها ، با مرگ از این دنیا جدا می شویم ، شاید اصلا ما با مرگ از خواب اصلیمون بیدار می شیم و به زندگی اصلیمون و بدون مرگ می رویم .

خب شاید شما بیایید برای من دلایلی بیارید که ثابت کنه مثلا اینکه عقیده من غلطه ولی من یه سوال دارم که می خوام جوابم رو کامل بدین .... چرا این همه درختان و موجودات و حیوانات زبون بسته در یک روز به نام قیامت که فقط برای اینه که به حساب اعمال ما برسند از بین خواهند رفت ؟ آیا مگر این موجودات مثل کوه و ... ، شیطان یا عقل و اختیار و دین و ... دارند که بخواهند در بهشت بروند یا جهنم که در این دنیا زندگی می کنند و همراه ما از دنیا بروند ؟‌

چرا خدا می گه که در روز قیامت تمامی سخره ها و کوه ها از بین خواهند رفت و خورشید خاموش می شود و همه ی این جهان از هم می پاشد و این اتفاقات وحشتناک خواهد افتاد فقط برای اینکه به حساب انسان ها در آخرش رسیده بشه ؟‌ پس کوه و دریا و موجودات دیگه چی ؟‌ اونا چی می شن ؟‌ حتما خدا می خواد به اعمال اونا هم حساب رسی کنه !

در اصل می خوام بگویم که این موجودات در اینجا هستند تا در این عمر کوتاهمون به ما بگویند که عمق ما چی هست ؟ اگر ما بخواییم عظمت و قیافه و ... خدا را بشناسیم با این موجودات زمینی ....خب چه کاریه .....می تونیم منتظر بمونیم و وقتی مردیم در اون دنیای اصلی خدا و فرشتگان و جهنم و بهشت و .... رو خواهیم دید .... از نزدیک .....! حداقل ادم های بد در روز قیامت خدا رو می بینند ...

خدا این موجودات مثل کوه را گذاشته که به ما بگه ای انسان تو می تونی مثل این کوه قوی و محکم باشی و حتی می تونی در اثر یه زلزله از بین بری .... این دریا رو آفریده که بگه ای انسان نگاه کن این دریا نشانه اینه که میگه تو می تونی اینقدر بزرگ و عمیق و پیچیده باشی و خلاقیت ذهنی و تخیلت مثل اون ماهی ها و اعماق قشنگت ، قوی باشه و همچنین می تونی خیلی خطرناک باشی .... کشنده و غرق کننده ..... عنکبوت رو آفرید که بگه ای انسان نگاه کن تو می تونی خیلی از نظر دیگران ریز و بی مصرف باشی ولی می تونی خیلی تیز و باهوش و همچنین مفید واقع بشی و همچنین می تونی مثل عنکبوت ها بی رحم و ترسناک باشی !‌ .... مثال های بسیار زیاد دیگه هم می تونم بزنم !‌

به نظر من اول برای اینکه بتونی خدا رو بشناسی باید به خودت پی ببری و اول خودت رو بشناسی تا بعدا قدرت درک شناختن خدا رو پیدا کنی .... نه اینکه برای اینکه خودت بشناسی باید خداشناس بشی در اول ..... و اینکه برای شناختن خدا از این طبیعت و حیوانات و زیبایی خلقت به همراه دین و آیات الهی استفاده کنی ... !

حالا می خوام چند دلیل و جواب خوب و محکم ببینم در این تایپیک ....ممنون که منو همراهی می کنید .

آیا خداوند بعد از قیامت و حسابرسی خلقت جدیدی انجام خواهد داد؟

انجمن: 

آیا خداوند بعد از قیامت و حسابرسی خلقت جدیدی انجام خواهد داد؟

خلقت یا صدور و تجلی؟؟؟!!!

انجمن: 

بسم الله الخالق

رابطه خداوند با سایر موجودات چگونه است؟!

آیا موجودات، مخلوقات خداوندند که آنها را بدون سابقه وجودی (لا من شیء) ایجاد کرده است؟

یا اینکه موجودات، خود خداوندند که بصورت ایشان ظهور و تجلی نموده است؟! یا به عبارت دیگر موجودات اجزاء ذات خداوند هستند؟!

اینکه در فلسفه سخن از صدور موجودات از خداوند و یا در عرفان سخن از تجلی موجودات از خداوند یا به عبارتی تجلی و ظهور خداوند بصورت موجودات است، به همان معنای آفرینش و خلقتی است که در ادیان مطرح است یا اینکه معنای دیگری مراد است؟!
اگر معنای دیگری غیر از خلقت منظور است آن معنا چیست؟!

خدا هست ؟

راه‌های اثبات خدا

براهین و راه‌های اثبات وجود خدا بسیار زیادند تا جایی که میرزا مهدی آشتیانی نقل می‌کند فخر رازی تعداد این براهین را به هزار برهان رسانده است.[1]
در یک دسته‌بندی کلی شهید مطهری این براهین را به سه قسم تقسیم کرده است:
1- براهین فطرت یا براهین انفسی (راه دل و حسّ خداجویی)
در این راه، انسان به وسیله شهود بی‌واسطه، خدا را درک می‌کند و در واقع، وجود خدا برای انسان بدیهی است. فطرت خداجویی و خداشناسی و خداپرستی در عمق وجود انسان قرار دارد و آیاتی از قرآن بر این حقیقت دلالت دارند. از جمله:

"فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا" (روم/30)
"روی خود را به سوی دین پاک خدای بازگردان، همان فطرت خداپرستی که خداوند همه انسان‌ها را بر آن آفریده است."

نام "راه" شاید نسبت به "برهان" بر این طریقه ترجیح داشته باشد زیرا راه فطرت، برهان فلسفی نیست. البته می‌توانیم به وسیله براهین فلسفی وجود فطرت را در انسان اثبات کنیم.

2- براهین خداشناسی از راه آثار یا خلقت خدا
این نوع برهان، خود از راه‌های گوناگونی قابل تقریر است. برخی از این تقریرها عبارتند از:
الف) از طریق حدوث عالم و مخلوقات
ب) از طریق وجود نظم و تشکیلات فوق‌العاده جهان خلقت
ج) از طریق توجه به غایات و اهداف موجودات
در این نوع براهین، نوعی استدلال وجود دارد که خدا را به وسیله آیات و نشانه‌ها، اثبات می‌کند. در حقیقت همان آیات و نشانه‌ها واسطه اثبات وجود خدا قرار می‌گیرند.

3- براهین فلسفی خداشناسی
این راه عقلی و فلسفی محض و از طریق وجود و موجود به طور کلی طی می‌شود. در این راه هم اگرچه نوعی استدلال وجود دارد و خدا با واسطه اثبات می‌شود لکن آنچه واسطه قرار می‌گیرد آیات و نشانه‌ها نیستند (چنان‌که در براهین نوع دوم بود) بلکه واسطه‌ها، یک سلسله اصول عقلی (بدیهی یا نظری) هستند.[2]
براهین فلسفی نیز خود به دو دسته تقسیم می‌شوند:
1- براهینی که از طریق غیر خدا، وجود خدا را اثبات می‌کنند مانند براهینی که تکیه بر ابطال دور و تسلسل دارند.
2- براهینی که از طریق غیرخدا وجود را اثبات نمی‌کنند بلکه با تکیه بر اصل هستی خدا را اثبات می‌کنند که از آنها به "براهین صدیقین" یاد می‌شود.[3]
اگر بخواهیم تقسیم فوق‌ را به نحو حصر عقلی بیان کنیم به گونه‌ای که شامل همه انواع براهین از جمله براهین وجود نیز شود چنین می‌گوئیم:
براهین اثبات وجود خدا به دو دسته تقسیم می‌شوند:
1- براهینی که مستقیماً به وجود خدا نمی‌پردازند بلکه به اثبات وجود فطرت خدا‌جویی می‌پردازند و این نکته را متذکر می‌شوند كه خدا از استدلال بی‌نیاز است (براهین فطري)
2- براهینی که مستقیماً به اثبات وجود خدا می‌پردازند که این نوع براهين خود به دو قسم تقسیم می‌شود:
1- براهيني كه از صرف تعريف و مفهوم خدا، وجود خدا را اثبات مي­كنند و براي اثبات وجود خدا بر هیچ شی‌ای در خارج تکیه نمی‌کنند. (براهین وجودی)
3- براهینی که بر وجود شیء یا اشیائی در خارج از ذهن تکیه می‌کنند و با وجود آن خدا را اثبات می‌کنند که خود دو دسته‌اند:
الف) براهینی که خدا را با تکیه بر وجود چیزی غیر از وجود خدا، اثبات می‌کنند به طوری که اگر آن شیء انکار شود براهین قادر به اثبات وجود خدا نیستند مانند براهین حدوث و امکان یا براهینی که به واسطه بطلان دور و تسلسل، وجود خدا را اثبات می‌کنند.
ب) براهینی که وجود خدا را اثبات می‌کنند اما نه با تکیه بر وجود غیر او بلکه فقط با تکیه بر اصل واقعیت وجود خدا را اثبات می‌کنند. به طوری که اگر همه چیز (غیر از خدا) انکار شود باز هم وجود خدا اثبات می‌شود. که این دسته را "براهین صدیقین" می‌نامند.[4]

نمودار این تقسیم عقلی بدین شکل می‌باشد:


براهین اثبات وجود خدا:
1- مستقیماً به اثبات وجود خدا نمی‌پردازند (براهین فطرت) (بلکه به اثبات وجود فطری خدایی می‌‌پردازند)
2- مستقیماً به اثبات وجود خدا می‌پردازند:
الف) بر وجود شیء‌ خارجی تکیه نمی‌کنند بلکه از مفهوم و تعریف خدا، خدا را اثبات می‌کنند (براهین وجودی)
ب) بر وجود شی‌ای در خارج تکیه می‌کنند:
- با تکیه بر چیزی غیر از خدا، خدا را اثبات می‌کنند (مانند براهینی که با تکیه بر حدوث یا ابطال دور و تسلسل خدا را اثبات می‌کنند)
- وجود خدا را با خود خدا اثبات می‌کنند (براهین صدیقین)




[1] . میرزا مهدی آشتیانی، تعلیفه بر شرح منظومه حکمت سبزواری، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی، ص 503.

[2] . مطهری، مرتضی؛ شرح منظومه مجموعه آثار، ج 5، ص 486 – 480.

[3] .برای رجوع به برخی براهین فلسفی و به ویژه براهین صدیقین ر.ک: ابن سینا، اشارات، نشر البلاغه، ج 3، ص 20، المشارع و المطارحات، شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ج1، ص 387 و ملاصدرا، اسفار، چ بیروت، ج 6، ص 26 و مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 7، ص 63 – 61 و جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن؛ ص 196 – 130.

[4] . عبودیت، عبدالرسول، اثبات وجود خدا به روش اصل موضوعی، قم، مؤسسه امام خمینی، ص 42 – 41.