خدا

اشکال بر برهان تطبیق و آحاد و الوف در ابطال تسلسل علل

با سلام و احترام
در این تاپیک بنده دو برهان تطبیق و آحاد و الوف رو میخوام بررسی کنم. در واقع دو اشکال بر این دو برهان وجود دارد.
یکی از ایرادات اساسی این دو برهان مقایسه دو مجموعه بی نهایت با روش شمارش هست که مخصوص مجموعه های متناهی هست. کانتور ریاضی دان برجسته برای مقایسه دو مجموعه نا متناهی روشی رو اثبات کرده که مورد تایید ریاضیدان های معاصر هست به این شکل که دو مجموعه رو با تناظر یک به یک مقایسه میکنه و یک عدد به نام کاردینال تعریف کرده و با استفاده از اون دو مجموعه بی نهایت مقایسه میشن. برای توضیح این مطلب بنده یک مثالی میزنم که البته مرحوم میرداماد این رو آوردن و گویا ایشون این بحث تناظر یک به یک رو بهش پی برده بودن( قبسات- تصحیح مهدی محقق- ص 231-232)
مجموعه الف: 1 2 3 4 و...
مجموعه ب: 2 3 4 5و...
برهان تطبیق میگوید مجموعه الف بزرگتر از ب هست ولی طبق نظر میرداماد اینچنین مقایسه ای غلطه:
اگر عضو اول دو مجموعه رو در نظر بگیریم اینچنین میشه 1 متناظر با 2 بعد بریم سراغ تناظر دوم 2 متناظر با 3 و همینطور پیش بریم لذا به ازای هر عضو مجموعه الف یک عضو مجموعه ب داریم بنابرین این دو مجموعه برابر هستن
ممکن هست این کسی بگوید با این روش همه مجموعه های نا متناهی برابر میشن ولی کانتور ثابت کرد اینچنین نیست و مثلا مجموعه اعداد حقیقی بزرگتر از مجموعه اعداد طبیعیه.
مشابه همین استدلال رو بنده برای برهان آحاد و الوف میارم
مجموعه الف:1 2 3 و...
مجموعه ب: دسته های هزار تایی از مجموعه الف
عدد 1 در مجموعه اول متناظر 1000 تای اول عدد 2 متناظر هزار تای دوم و همینطور تا بی نهایت لذا تناظر یک به یک داریم
نقد دوم بنده به این دو برهان بحث بی ربط بودن این دو به شرایط سه گانه استحاله تسلسل هست که عبارتند از فعلیت همه اعضا مجموعه و اجتماع در وجود و ترتب حقیقی. هیچ جای این دو برهان این سه شرط موجود نیست. طبق این دو برهان هر تسلسلی محال میشه!!!
سپاس@};-@};-@};-

بی نیازی از غیر خدا

انجمن: 

سلام

اینکه در دعا ها میگن خدایا ما را از غیر خودت بی نیاز کن یعنی چی؟

من واقعا دوست دارم محتاج کسی نباشم هم پولی هم غیر پولی..اما چطوری این ممکنه؟

به چه علت کل جهان ترکیب حقیقی است و نیازمند علت مجزا؟

با سلام
یک تقریری از برهان وجوب و امکان وجود داره بنده اون رو میارم خدمتتون بعد به یکی از بخش هاش نقدی دارم.
تقریر برهان وجوب و امکان:
1: در یک تقسیم بندی ذهنی و قبل از رجوع به عالم می گوییم هر موجودی یا علتی دارد(علت یا علت ها) یا علتی ندارد. (مستقل است یا غیر مستقل)
2: بنابر حصر عقلی یا در عالم خارج موجود مستقل داریم یا همه غیر مستقل هستند
3:کاذب است که همه موجودات غیر مستقل هستند
4:موجودی مستقل وجود دارد
5: موجود مستقل واجب الوجود است.
بخش سوم این استدلال به این شکل اثبات میشه:
1: اگر موجود بی علتی نباشد جهان تشکیل شده از بی نهایت موجود علت دار( نمی تواند تعداد علت دار ها محدود باشد وگرنه به یک موجود بی علت ختم میشود که خلاف فرض است)
2: کل مجموعه هستی غیر مستقل است
3: علت این کل یا داخلش است یا خارجش باز به حصر عقلی
4:نمیتواند خارجش باشد چون تمام موجودات علت دار( غیر مستقل) داخل مجموعه هستن
5: نمیتوان داخلش باشد چون علت یک چیز نمیتواند جز آن هم باشد( دور پیش می آید)
6:پس ناچار کل مجموعه علت دار ها باید به یک یا چند موجود مستقل و بی علت ختم گردد.
البته بنده خیلی خلاصه این بیان را آوردم دو نقد اساسی بنده دیدم به این استدلال یک اشکال هم برای خودم پیش اومده اما با توجه به محدودیت تاپیک صرفا یک نقد رو مطرح میکنم.
نقد این هست چرا وقتی برای تک تک اجزا علت تعیین شد دوباره برای کل هم یک علت تعیین می شود؟ مثال عرض کنم: علت الف ب هست و علت ب ج هستو علت ج د هست. آیا مجازیم بگیم علت مجموعه الف و ب و ج چ هست؟ در پاسخ این بحث گفتن دو نوع ترکیب داریم اعتباری و حقیقی ترکیب های حقیقی علت میخواهند جدای از علت اجزا مثلا آب جدای اینکه عناصرش علت میخواهند خود ترکیبش علت جداگانه میخواد چون ترکیب حقیقیه حالا سوال من این هست از کجا ثابت می کنید عالم ترکیب حقیقی هست؟ که علتی جدا بخواد.
به نظر میاد عالم ترکیب اعتباری باشه.
سپاس@};-@};-@};-

نقد شرط بندی پاسکال و سخنان اهل بیت (ع)

با سلام و احترام
ابتدا عذر خواهی میکنم بابت طولانی بودن مطلب و ممنونم از صبوری شما
چند نقد به برهان شرط بندی پاسکال شده میخواستم ببینم با توجه به اینکه در متون روایی هم مواردی از این استدلال آورده شده پاسخ این چند نقد چی هست؟
اول برهان پاسکال:
اگر خدایی باشد خدا باور در دنیا ضرر نکرده و در آخرت هم به سعادت رسیده ولی خدا نا باور در آخرت زیان کرده.
اگر خدایی نباشد خداباور و خدا ناباور هر دو ضرری نکرده اند.
در متون روایی هم من دو روایت دیدم یکی از امام صادق علیه السلام:
بن ابی العوجاء یکی از سرسخت‌ترین منکران خدا در عهد امام صادق است. دریکی از سال ها به مناسبت رسم عربی خود، در ایام حج، در مکه حاضر بود و همراه با رفیقش رفتار حاجیان را در سرزمین مکه «دیوانگی» محسوب می‌کرد و آن‌ها را مجنون می‌شمرد. در همین سفر با امام صادق برخورد نمود و این مسئله را برای حضرت بیان کرد، حضرت به او فرمود: «اگر این‌چنین باشد که تو می گوئی [و خدا و آخرتی وجود نداشته باشد] – که البته این‌چنین نیست – آنگاه هم ما و هم تو نجات خواهیم یافت؛ اما اگر آن‌چنان باشد که ما می‌گوییم [و خدا و سرای آخرت وجود داشته باشد] – که البته این‌چنین است – آنگاه ما نجات می‌یابیم اما تو هلاک می‌شوی.( اصول کافی، ج۱، ص ۷۸٫)
همچنین امام رضا (علیه السلام):
دخل رجل من الزنادقة على ابی الحسن و عنده جماعة. فقال ابو الحسن علیه السلام : ایها الرجل! ارایت ان كان القول قولكم و لیس هو كما تقولون ا لسنا وایاكم شرعا سواء ، لا یضرنا ما صلینا و صمنا و زكینا و اقررنا؟ فسكت الرجل، ثم قال ابو الحسن: ان كان القول قولنا و هو قولنا افلستم قد هلكتم و نجونا (اصول كافى: 1/78، ح‏3 و نیز در عیون اخبار الرضا: 1/131، ج‏28)

یكى از زنادقه وارد مجلسى شد كه امام رضا علیه السلام در آن حضور داشت. امام فرمود: اى مرد اگر اعتقاد شما صحیح باشد در صورتى كه در واقع چنین نیست، آیا ما و شما مساوى نیستیم و نماز، روزه، زكات و اقرار و تصدیق، زیانى به ما نمى‏رساند. آن مرد ساكت‏شد، سپس امام در ادامه فرمود: و اگر اعتقاد ما بر حق باشد، در صورتى كه در واقع اعتقاد ما بر حق است، آیا چنین نیست كه شما به هلاكت مى‏رسید و ما به رستگارى.
اینجا چند بحث مطرح هست:
اول قاعده دفع ضرر محتمل: این قاعده رو بنده قبول دارم و به نظرم یک دلیل بسیار محکم برای شروع تحقیق و تفکر در دین و اعتقادات هست.
نکته دوم نقد1: اعتقاد چیزی نیست که فرد بتواند آن را به دلخواه انتخاب کند بلکه اگر مسئله ای با دلیل بر ما ثابت شد وجدانا می پذیریم و اگر نشد نمی پذیریم اینکه بخواهیم به بیان احتمالات معتقد به وجود خدا شویم و او را بپرستیم ممکن نیست مگر پرستش بدون اعتقاد باشد که طبعا بی معنی هست. در واقع اعتقاد انتخابی نیست.
نکته سوم نقد 2 : بر فرض ما این شرط بندی را پذیرفتیم( بدون در نظر گرفتن نقد اول) اما باور خدا و معاد به تنهایی کمکی نمی کند برای رستگاری باید کدام دین را انتخاب کرد؟ اسلام مسیحیت یهود بودیسم هندوئیسم و...؟ الان در مسیحیت معتقدند اگر کسی غسل تعمید نکند جهنمی است! یا در اسلام شرک به خدا گناه نا بخشودنی هست اگر اسلام به حق باشد و مسیحی شویم باز هم جهنمی هستیم و ... حال فرض کنید اسلام را پذیرفتیم کدام فرقه ناجیه هست؟!!! در روایت داریم گویا که فقط یکی از 72 دو فرقه اسلامی ناجیه هست جدای اینکه الان بیشتر از 72 فرقه وجود داره!!! بنابرین این شرط بندی و انتخاب باور به خدا و معاد کمکی نمی کند به زیان نکردن. در واقع سوال این هست روی کدام خدا یا خدایان قمار کنیم؟!!!
نکته چهارم نقد 3: آیا خداوند بی اعتقادی صادقانه یا شکاکی صادقانه و ناشی از وجدان رو قبول می کند یا خدا باوری منفعت طلبانه و قلابی را؟ یعنی خداوند اینطور عمل میکند که کسی که صرفا از روی احتمال و به خاطر منفعت شخصی اعمالی را انجام بدهد بهشتی میکند و شکاک یا ندانم گرا را به سختی عذاب می دهد؟!!!!!
نکته پنجم نقد 4: در این برهان آمده اگر خدایی نباشد هیچ گروهی ضرری نکرده! در حالی که دینداران به خاطر دینداری خود مشقت های زیادی کشیدند جان خود را از دست دادند( به خاطر دین) یا فرزند خود را از دست دادن برای دین و انواع عذاب ها را تحمل کردند محدود شدند و ... آیا این ها همه مصداق ضرر نیست؟ حتی مثال های ساده تری وجود دارد کسی که یک عمر 5 صبح برای نماز بیدار میشود آیا اگر خدایی نباشد به شدت ضرر نکرده؟ و یک عمر خواب شیرین صبح را از دست نداده؟
با تشکر@};-@};-@};-

خدا در زندگی من

سلام.
فرض همه ی ما وجود خداوند است.
هیچ وقت تو زندگیم نتونستم این دو آیه رو لمس کنم:
۱- من از رگ‌گردن به شما نزدیک ترم.
۲- مرا بخوانید تا اجابت کنم.

اصلا یک عمر با تلقین زندگی کردم که خداوند در زندگی من حضور دارد اما دیدم نه خبری نیست.هیچ خبری !!!

در زندگیم اصلا خدا را ندیدم.حوادث هولناکی در زندگیم اتفاق افتاد که مرا از زندگی به طور کامل ناامید کرد.(خواهشا نگید این ها امتحانه که از هر چی امتحانه بی زارم!) بعضی وقت ها بی جهت به خاطر حوادث این دنیا که بر سرم اومده گریه می کنم.زندگیم روز به روز سخت تر و فرسایشی تر میشه.متاسفانه این حوادث هولناک زندگیم سال به سال مثل موریانه زندگی و جوانی ام رو نابود کرد.عملا بهدهیچی نرسیدم و بدتر نابود هم شدم.

اصلا یک امداد الهی که می گفتن در زندگی همه انسان ها دجود دارد برای من وجود نداشت.

یادمه وقتی چیزی از خدا می خواستم همه چیز بدتر می شد و الان دیگه از خداوند چیزی درخواست نمی کنم.

کلی با خودم سال ها دارم کلنجار می رم این اعمال ما اختیاری است یا واقعا ذات آدمی است که اینگونه او را فرمان می دهد و اگر ذات آدمی باشد مگر خداوند آن را نیافریده؟!

با خودم دیگر می گویم حتما خداوند بدبختی و بی آبرویی ات را می خواهد که خیلی از راه ها برای تو بسته شده.
متاسفانه من کلا از زندگی قطع امید کردم چون تلاش هام اصلا به بار نمیشینه.گاهی وقت ها خودمو نفرین می کنم !

الان هر کسی رو که می بینیم یک حس تنفری در من به وجود میاد و طاقت دیدن هیچکس رو ندارم و شاید عقده ای شدم ؟! از شادی دیگران غمگین می شم و گاهی وقت ها گریه ام می گیره.

اصلا دیگر دوست ندارم عقایدم و افکارم و ... رو بیان کنم و یا بهتر بگم دوست ندارم با کسی حرف بزنم.

الان کاملا از آینده ترس دارم ترسی استرس زا که انگار همین فردا یه چیزی قراره اتفاق بیوفته و من دوباره بدبختی بکشم درحالی که بدبختی های قبلی ام رو نتونستم حلش کنم.

نظر حکما درباره اختیار خداوند

درود بر اساتید گرامی

درباره اختیار از منظر حکما مطالعه میکردم و متوجه شدم در این حوزه اختلاف نظر است که آیا میشه اختیار انسانی را در مورد خداوند هم صادق و جاری دانست یا نه.

سوالم اینه که علت این اختلاف نظر چه چیزیه؟ آیا درباره معنای اختیار اختلاف نظر شده و صرفا اختلاف لفظیه یا دلایل دیگری درکار است؟

دقیقا روشن کیند خداوند به چه معنایی مختار هست؟

چرا شیطان از خدا نترسید؟

درود .

چرا شیطان با اینکه هم کلام خدا بود، فرشتگان رو دید، بهشت رو دید، هزاران چیز ماورالطبیعه و غیرمادی که ما انسان ها نبینیم رو دید، به خدا پشت کرد و جهنم را به جان خرید؟

یعنی شیطان از قدرت خدا نمی ترسد که اینگونه انسان ها را می فریبد و خود را در جایگاه قعر جهنم قرار میدهد؟!

باز اگر انسان کافر شود نه بهشتی دیده نه فرشته ای نه معجزه ای! چطور شیطان با باور کامل به خدا، خود را به جهنم سوق داده است؟!

مراد از امانت در آیه 72سوره احزاب

چراخدادرآیه 72سوره احزاب از"امانت" عنوان مشخصی مطرح نکرده امانت به چه معنااست وچراباصراحت ذکرنشده امانت به بنده تحمیل شد بلکه آمده بنده پذیرفت این دروغ است

چرا با توجه به وجود یک خدا ، در عالم فساد وجود دارد؟

انجمن: 

باتوجه به وجود یک خداچرافساد درعالم هست؟ فساد انسان وفساد درخدایان به چه معنااست؟

تقویت باور به وجود خدا

سلام
یه چندوقتیه احساس میکنم باور واعتقادم به وجود خدا داره کمرنگ میشه:Ghamgin:
لطفا کمکم کنید یقینم به وجود خدا بیشتر بشه
ممنون:Gol:
(خواهشا از اصطلاحات ساده استفاده کنید,ترجیحا زیر دیپلم):Gig:

کارشناس بحث : سمیع