خداشناسی

نقدی بر برهان علیت ، و نقدی بر این نقد

سلام. متن زیر یک نقد به برهان علت و معلول است همانطور که مشاهده می کنید خیلی ساده و روان به این برهان انتقاد کرده ، از مسئول پاسخگویی به سوالات عقایده خواهشمندم به صورت ساده و روان ، اشکالات این نقد را مشخص کند.

برهانی که خود را نقض میکند
برهان علت و معلول اول از این فرض میکند که هر چیزی معلول چیز دیگری است ولی آنگاه با بیان اینکه خداوند همان علت اول است خود را نقض میکند. هم می گوید که معلولی بدون علت وجود ندارد و هم مدعی است که یک علت بدون معلول (یعنی خدا) در کار است. برهان یاد شده این پرسش را بر می انگیزد (و علت خدا چیست)؟
چه بسا در مقام اعتراض گفته شود منظور این نیست که هر چیزی علتی دارد ، منظور این است که هر چیزی به استثنای خداوند دارای علتی است ، ولی این حرف وضع را بهتر نمی کند ، اگر بناست سلسله ی علتها و معلولها در جایی به فرجام رسد ، چرا باید در خدا متوقف شود؟ مگر خلاف ممکنات است که این سلسله در جایی قبلتر، با پیدایش خود جهان پایان رسد؟

نمیتوان آن را برهان نامید
برهان علت اول فرض را بر این می گذارد که ممکن نیست سلسله ی علتها و معلول ها از ناحیه ی علت به صورت آنچه اصطلاحا تسلسل نامیده می شود تا بی نهایت امتداد پیدا کند. برهان علت و معلول قبول می کند که علت اولی وجود داشته و همه چیزهای دیگر را به وجود آورده.
اگر همین را برای آینده استفاده می کردیم فرض میکردیم که معلولی واپسین وجود دارد که علت هیچ چیزی بعد از خودش نیست. ولی با این که تصورش حقیقتا دشوار است ، به نظر معقول می رسد که امتداد سلسله علتها و معلولها را تا بی نهایت بدانیم.
درست به همین وجه که بزرگترین عدد وجود ندارد زیرا به عدد قبلی می توانیم یک واحد بیفزاییم.

چجوری خدا رو بشناسیم

انجمن: 

سلام
من خیلی دوست دارم خود واقعیمو بشناسم معمولا میگن برای اینکه خودتو بشناسی اول باید خدا رو بشناسی اما من واقعانمیدونم چجوری باید خدا رو بشناسم؟ قران میخونم واسم مبهمه لطفا راهی پیشنهاد کنید اگه کتابی هست یه کتابی ک زیاد فلسفی نباشه و قابل فهم باشه بگید ممنون

چگونه خود و خدای خود را پیدا کنم و با شناخت عبادت کنم؟

انجمن: 

با سلام جوانی (پسر) هستم 32-33 ساله اما هنوز به خاطر گناهان زیاد عمری در خواب غفلت به سر میبرم راستش نماز دست پاشکسته میخونم و روزه هم میگیرم اما بدون معرفت وشناخته هیچ شناختی نسبت به خدا ندارم یعنی هنوز نتونستم بعد از عمری هنوز خودم را پیدا کنم تا بتونم خدا را پیدا کنم . گاهی خدا را تو ذهنم شاید یه کسی که جایی هست تجسم میکنم لطف کنید بگید چه جور میشود خدا را با معرفت وشناخت عبادت کرد تا اینجوری مثل من در جا نزنم و نتونم یه نماز با حضور قلب بخوانم یعنی فقط نماز میخونم که فقط خونده باشم ولی هیچ پرواز روح در این نمازها نمیبینم به نظر شما باید این نمازهای بدون حضور قلب را ادا کنم چون اگر نمازهامون قبول نشه اعمال دیگه هم رد میشه راهنماییم کنید تا بتونم یه کم نمازهام رنگ وبوی خدایی بگیره با تشکر

تشخص خدا با ذات او چه نسبتی دارد؟

سلام. می دانیم که نمی توان خدا را بدون تشخص در نظر گرفت. این تشخص با ذات خدا چه نسبتی دارد؟ عین ذات است؟ منفک از ذات است؟ زائد به ذات است؟...

چرا خدا به انسان عقل بزرگتر نداد؟

انجمن: 

با سلام.

عقل انسان کوچک است و نمیتوان به همه مسائل احاطه داشت، و این بدیهی است که اگر عقل و قوه عقل انسان بزرگتر آفریده می شد قدرت تحلیل انسان هم بالاتر می رفت.

اگر عقل انسانها بزرگتر بود حقایق را بهتر می توانستند درک کنند و خدا را بهتر می شناختند.

شاید اگر عقل انسانها بزرگتر بود خیلی ها راه صحیح را بهتر پیدا میکردند

شاید خیلی از اشتباهات انجام نمی شد.

شاید علم بیشتری میتواستند کسب کنند....

مگر ما آفریده نشدیم که خدا را بشناسیم و عبادت کنیم؟ پس چرا خداوند عقل ما را بزرگتر نیافرید؟

سرانجامِ یک فرد

این مورد از جانب دوستی از بنده سوال شده؛ اگر فردی بعد از تفکر و تعقل در مساله ی توحید به این نتیجه رسید که نمیتواند وجود خدا را بپذیرد و بقیه عمر خود را با همین تفکر سپری نمود، با توجه به اینکه تمام تلاش خود را در شناخت خدا کرده بوده، بر اساس تعالیم اسلامی چه سرانجامی در انتظار او خواهد بود؟

آیا به غیر از راه عقل مسیری دیگر برای اثبات خداوند وجود دارد؟

در صورته امکان میخوام که استاد رئوف پاسخگویه این سوال باشند ...

با عرض سلام خدمته کارشناس محترم سایت ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...........

چند وقت پیش یکی از سخنرانی هایه آقای دکتر میرباقری رو داشتم گوش میدادم ... نمیدونم چرا سخنرانی هایه ایشون رویه من تاثیر زیادی میزاره ... ایشون داشتند در مورد موضوع خاصی صحبت میکردند و در میان کلامشون فرمودند ...

برخی از آدمها هستند که میگویند ما باید از لحاظ مادی به فلان جا برسیم ( مثلا خونه و ماشین و رفاه تا سطح بخصوصی داشته باشیم ) و برای رسیدن به چنین سطحی اصلا با حلال و حرومش کار نداریم ... و بعد از اینکه به فلان درجه از دارایی ها و توانمندی رسیدیم ( در درون سطح عادی قرار گرفتیم ) اونوقت دیگه دنبال مال حروم و ... نمیریم ...

و ایشون این مساله رو تقبیح کردنش ... و گفتند که ما برای این اومدیم در درون این دنیا که آزمایش بشیم نه اینکه به رفاه برسیم و ...

راستش فرم حرف زدن ایشون باعث شد من تو وجودم احساس آتیش بکنم و سردرد گرفتم و بعدش رفتم و در درون رخت خوابم خوابیدم ... چون دقیقا من چنین رفتاری رو دارم ... من با خودم شرط کرده بودم که به نوع درآمد توجه نکنم ( حلال و حروم ) تا زمانیکه به سطحی از درآمد و رفاه برسم و بعد از اینکه به اونجا رسیدم چنین پارامتری رو در درون زندگیم دخیل کنم ...

خوب ...
ایشون استدلال کردند که ما اومدیم در درون این دنیا تا امتحان بشیم ... آیا من نباید خدام رو امتحان کنم ... آیا این حقه من نیست ...
وقتی به اسک دین میام ... باور کنین استدلالات عقلانی وارد پارمترهایی میشه که واقعا در سطح عقل خودم اونها رو نمیبینم ...
و مطمئن هستم که مغز انسان اونقدر توانمند نیست که بتونه از تمام راهها و مسیرها و استدلالات غلط در این مسیر اجتناب کنه ...

آیا من نمیتونم خدایی که من رو آورده این دنیا و میخواد من رو مورد آزمایش قرار بده رو مورد آزمایش قرار بدم ...
مثلا بگم ...
ای خدای خوب و مهربان که آسمانها و زمین را خلق کردی ...
ای خدایی که در مقابل عظمت وجودی تو من هیچ چیز نیستم ...
نمیدانم آیا این مسیر درست هست و آیا من را به سعادت میرساند یا نه ...
من دنبال معجزه و نشانه و ... هم نیستم ...
من 9 ماه مسیری که شما تعیین کرده اید را طی میکنم و عاجزانه از شما میخواهم که مرا در درون مسیر سعادت قرار دهید ...
مسیری که ببینم روز به روز رشد میکنم ...
زندگیم بهتر میشه ...
اتفاقات بهتری برام میوفته ...
شادتر میشم
و ...

و اگر مسیر شما نتوانست چنین مطلوبی را برای من ایجاد کند به من هم حق بدهید که به دنیال مسیری دیگر باشم ...

آیا من نمیتونم چنین تقاضایی رو بکنم ؟؟؟

برچسب: 

چرا خداوند وجود دارد؟

انجمن: 

سلام

در صورت امکان لطفا توضیح بدید چرا خداوند وجود دارد؟

نکته: پرسش درباره اثبات وجود خداوند نیست، بلکه سوال درباره هدفمندی وجود است. هدف از وجود داشتن خداوند چیست؟ آیا خداوند صرفا "وجود دارد"، بدون علت و هدف؟ و اگر وجود داشتن خداوند هدفی دارد، آیا خداوند محدود به این هدف است؟

با تشکر

به این سوال امام صادق (ع) چه پاسخی می دادید؟

امام صادق علیه السلام در مناظره با یک زندیق سوالی می پرسند که آن فرد پاسخی برای آن ندارد
سوال امام: تو مصنوع هستی یا نه؟
آن شخص می گوید من مصنوع یا ساخته شده نیستم
امام می پرسند: بگو بدانم اگر مصنوع بودی چگونه می بودی؟
و آن شخص از پاسخ باز می ماند حتما خیلی از شما دوستان این مناظره را خوانده اید
اگر شما جای آن شخص بودید چه پاسخی به این سوال می دادید؟
آیا دست به دامان نظریه ی تکامل یا انتخاب طبیعی می شوید یا از فیزیک کوانتم و غیره یاری می جویید؟
من این سوال را از چند نفر پرسیدم که بیشتر به نظریه ی تکامل روی آورده اند مثلا یکی از آنها به من گفت
من مخلوق نیستم چون در اثر تکامل به وجود آمده ام و با یک مجسمه یا انسان مصنوعی تفاوت ماهوی دارم و مقایسه من با مصنوعات بشری عاقلانه و علمی نیست به هر حال خواستم این موضوع را مطرح کنم تا از نظرات دیگران آگاهی پیدا کنم
درود...

برخی از ابتکارات علامه طباطبایی (ره) در مبحث توحید

بسمه تعالی
علامه (ره) مسائل فلسفی را به خوبی تحریر کرده و سعی می نمود که استدلال ها را بدون هر گونه عیب و نقصی ارائه نماید. این دقت ایشان بخصوص در مسائل و مباحث خداشناسی به اوج رسیده است. این دقت عقلانی در بسیاری از رسائل توحیدی و عرفانی ایشان مشهود می باشد. دلیل این وضوح و دقت آن حکیم بزرگوار در جمع بین مشهود و معقول نهفته است، یعنی دقت کشف و مشهود عرفانی چشم خرد و عقل استدلالی را بینا کرده و در پرتو این روشنائی کشف و شهود، عقل بهتر می تواند در زوایای نهفته واقعیت رسوخ کرده و لایه های آن را با استدلال های خویش ورق بزند.
در واقع و بر اساس آنکه "نفس" در وحدت قوانین خویش کل قوا محسوب می شود، فلذا نفس مهذب و به حق پیوسته می تواند در پرتو توحید نفسانی اش که در حین وصول به حق کسب نموده، تیزبینی و روشن بینی خویش را در پرتو نور توحید و وجود، به مقداری که در حق و مراتب آن رسوخ کرده، افزایش دهد. از این رو افزایش رسوخ در نور توحید سالک عارف و حکیم متأله را به بطن واقعیت نزدیک کرده و او می تواند دائماً کشفیات خویش را با سلاح عقل مبرهن نموده و برای همگان باز نماید. در ادامه برخی از موشکافی های علامه در مباحث و مسائل خداشناسی می آید.

[h=3]شمس الوحی تبریزی، سیره علمی علامه طباطبایی، آیةالله جوادی آملی، نشر اسراء، 1386[/h]