خانواده

تحفه های تربیتی روزانه

انجمن: 

به نام خدا


با فصل بهار همراه با تازه شدن درختان و طبیعت فصل جدید زندگیمان آغاز می شود با این تفاوت که فصل جدید برای درختان و طبیعت هر سال تکرار می شود اما فصلهای زندگی ما تکرار شدنی نیست بلکه یکی از مراحل رشد را پشت سر خواهیم گذاشت بدون هیچ برگشتی ...

تولد.. کودکی ... جوانی... پیری

با چه ذهنی و چه نگرشی میخواهیم ادامه بدهیم ؟! خوب است تا فرصت ویرایش هست صفحات خوب را پررنگ کرده تکرار نماییم در غیر اینصورت خودمان را اصلاح کنیم.


کتاب حاضر تحفه هایی تربیتی است حاصل دسترنج اندیشمندان، نویسندگان و استادان گرانقدر که معلومات چندین ساله خود را با قلمی روان که ارزشش بالاتر از خون شهید است در چند سطر بطور روزانه در اختیار مان می گذارند تا در اصلاحیه کتاب زندگیمان از آن بهره ببریم.



معرفی کتاب

تحفه های تربیتی روزانه



فصل بهـار:
فروردین

اردیبهشت
خرداد

فصل تابستـان:
تیر

مرداد
شهریور

فصل پـاییز:
مهر

آبان
آذر

فصل زمستـان:
دی
بهمن
اسفند

منبع:تقویم شمیم یار 94

تاثیر تلویزیون بر خانواده و کودک و چگونگی مدیریت تلویزیون

(این ۱۴ پوستر چکیده ای است از کتابی با عنوان منِ دیگر ما/ جلد پنجم / استاد محسن عباسی ولدی)

برای بزرگنمایی روی عکسها کلیـــکــــــــ کنید

معرفي كتاب: درد سرهاي جيگر بابا (داستان طنز - ويژه متأهلين)

انجمن: 

دردسرهاي جيگر بابا
أ - شهباز
نشر دانا كتاب

مقدمه كتاب
سلام دوست عزيز!
اين داستان، يك اثر طنز است با ادبيات محاوره­اي و برگرفته از واقعيت زندگي انسان‌ها كه دست كم حاوي ۵۰ نكته و اصل مهم تربيتي و اخلاقي در مورد زندگي مشترك و تربيت فرزند مي­ باشد. و بر اين اساس كه گفته‌اند: «مُشك آن است كه خود ببويد نه آن كه عطّار بگويد.»، از توضيح اضافي خودداري نموده و مستقيم سراغ «دردسرهاي جيگر بابا» مي‌روم، گرچه نه ادعاي عطاري دارم و نه اين اثر را مُشك مي‌دانم! لازم به ذكر است در اين اثر، قصد جسارت به شخص يا گروهي نبوده و سعي شده چنين مسأله­اي اتفاق نيفتد. بر همين اساس، كلمه­ي «فيلسوف» در اين نوشته به معناي مصطلح نبوده و صرفا جنبه­ي طنز و شوخي دارد و اگر خواننده‌ي محترم كمي دقت كند، مصداق آن نامعلوم نيست. اميدوارم مطالعه‌ي اين مجموعه براي همسران، لذت­بخش و مفيد باشد. (يا حداقل مضر نباشد!) با آرزوي بهترين، شادترين و لذت‌بخش‌ترين لحظات براي همسران جوان و خانواده‌هاي ايراني!
الف. شهباز اصفهان ـ‌ تابستان ۱۳۹۲
اصفهان: کتابفروشی حوزه علیمه اصفهان( خیابان حافظ)، تلفن: 32209948







•▪•●Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ●•▪• خانواده خوب •▪•●Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ●•▪• صوتی/ استاد پناهیان

انجمن: 

[="DarkGreen"][h=3]بسم الله الرحمن الرحیم

معرفی بحث و جریان تولید این کلیپ ها(نوشته شده توسط کاربر 254)[/h]

اگر عمری باشد تا یک ماه و اندی دیگر زندگی مشترکمان 2 ساله میشود، و انشاءالله تا چند هفته دیگر هدیه ای از جانب خدا به جمع 2نفره مان اضافه خواهد شد. قبل از انتخاب همسر مطالعات زیادی داشتم درباره چگونگی انتخاب همسر مناسب، خوب الحمدلله و به لطف خدا تا اینجای کار خوب پیش رفت اما وقتی وارد زندگی میشوی و قرار است خودت زندگی ات را بسازی و بنا کنی، جزئی ترین کارهای زندگی در نظرت باید ناشی از بینشی باشد که تو خدای نخواسته دچار ظلم و کم کاری به همسر و فرزندان آینده ات نشوی چراکه هر فرد در هر نهاد اجتماعی عضویت داشته باشد، نهایتا به خانواده اش بازخواهد گشت، خانواده اصیل ترین و پایدارترین واحد اجتماعی است که عضویت در آن خوا ناخواه همیشگی است.خانواده مهمترین جایگاه "رشد و تعالی انسان" و "نزول و سقوط انسان" است ... نمی دونم چطوری آنچنان که در ذهنم هست میتونم اهمیت جایگاه خانواده را شرح دهم. حرفهای زیادی هست که چه ایده های زیادی در ذهن دارم برای خانواده : "نگرش سیستمی به خانواده" الگویی که در ذهن دارم و در نظر دارم در آینده به تحقیق درمورد آن بپردازم. ایده ای که به کمک مدل اجرایی آن هیچ کس در نقش خودش در خانواده دچار کم کاری نخواهد شد، اندر این وادی سخن بسیار است که در آینده اگر خدا توفیق دهد به آن خواهم پرداخت...
هر فرد باید منابع زیادی را در مورد خانواده مطالعه کند و شخصا راجع به آن تفکر کند، در بین این منابع سرشار، به موضوعات تربیتی که توسط حاج آقا پناهیان مطرح شده بود برخوردم. ایشان از سال 79 تاکنون در سخنرانی هایی با موضوعات گوناگون به تبیین تربیت و خانواده پرداخته اند. اگر از کسانی باشید که محضر استاد پناهیان را درک کرده اید، درخواهید یافت که مباحث ایشون جدیده و قابل استفاده، ایشون قوه استنباط اصولی فعالی دارند یا به عبارتی توانایی برخورد مدلول آیات و احادیث با یکدیگر را. غالبا حرفهایشان شنیدنی و جدید است، چون حاصل تفکر است ...
خانواده خوب آخرین مبحث ایشان در راستای مفاهیم تربیتی و سبک زندگی است، که انصافا باعث تغییر خیلی از دیدگاه های من شد. در راستای اصل عدم فراموشی که در پست قبل به عرض رساندم، تصمیم گرفتم به خلاصه برداری صوتی و البته موضوعی این سلسه جلسات؛ باشد که در آینده برای خودم تکرار کنم و عامل به آنها باشم... فایلهای صوتی حاصل از خلاصه برداری موضوعی سلسه جلسات "خانواده خوب" ، حاج آقا پناهیان: [h=3]منبع: بیان معنوی[/h][/]

خانواده بهشتي ( دانلود كتاب) همراه با مسابقه پيامكي (آستان قدس)

انجمن: 

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

خانواده بهشتي

نور خانه(كلام وحي)
دو گوهر خانه(والدين)
ستون خانه(مرد)
ريحانه خانه(زن)
گل هاي خانه(فرزندان)
بركت خانه(درآمد حلال)
حريم خانه(حيا و حجاب)
صفاي خانه( معاشرت و اخلاق ارتباطي)
[/][/]

اختلاف با زن داداش

انجمن: 

باسلام
حدود 3سال پیش تنها برادر من ازدواج کرد. اوایل ارتباطم با زن برادرم خوب بود. اون موقع من مجرد بودم. با اینکه 1سال از ایشون بزرگ بودم ولی همیشه بهش احترام میذاشتم و دوستش داشتم. هرچند رفتارهای بچه گانه زیاد داشت ولی من بخاطر برادرم دذوسش داشتم. بعد 6 ماه نامزدی اینا ازدواج کردن و به طبقه بالای خانه پدری مون اومدن. اوایل ناهار و شام و کلا خوردو خوراک مون باهم بود. بیشتر مواقع مامانم پخت و پز می کرد و ظرفارو می شست. تا اینکه یه بار مامان و بابام مسافرت بودن و طبق معمول زن داداشم شامش رو خورد و رفت خونه خودش. منم به رفتارش اعتراض کردم که چرا کمک نمی کنی و .......
خلاصه این شد قیچی رابطه منو زن داداشم... البته نمیخوام خیلی وارد جزییات بشم. ولی بعد از 1سال خوردن و دست به سیاه و سفید نزدن بالاخره اونا خورد و خوراکشون جدا شد و زن داداشم خودش آشپزی می کرد. بعد اون اتفاق هر چند من بارها سعی کردم دوباره ارتباط داشته باشیم اما ایشون اصلا دلش نمیخواد که ما دوباره صمیمی بشیم. حتی الان که حدود من 1سال ازدواج کردم ایشون و برادرم خونه من نیومدن و من حتی خونه برادرم نرفتم!!!
من گاهی برادرمو می بینم تا تو مسنجر و... باهم در ارتباطیم. ولی خیلی کم....
خلاصه ما هر مراسمی داشتیم که مربوط به من بود که باید برادرمم می بود ایشون یه دعوایی تو خونه شون می انداختن... منم بخاطر همینه که تا حالا برادرمو خونه مون دعوت نکردم... چون فکر کردم بازم بحث شون بشه... و من دوس ندارم که ناراحتیی بین شون باشه.
نمیدونم چطوری با زن داداشم رفتار کنم. خیلی کوتاه اومدم ولی ایشون اصلا اصلا دوس نداره حتی جواب سلامم رو بده... بارها پا پیش گذاشتم بهش سلام دادم باهاش دست دادم ولی چاره نداشته....
اگه خدا بخواد فروردین عازم حج هستم
میخواستم بدونم حج رفتن من با این اوضاع اشکالی نداره؟؟ نمیخوام حق الناسی به گردنم باشه... در حالیکه من بی احترامیی بهشون نکردم... حتی بارها خواسشتم تمومش کنم اما عذاب وجدان رهام نمی کنه... همش فکررش هستم که چطوری قضیه رو تموم کنم.
حرف هیچ کس رو گوش نمیدن... نزدیکای عروسی من مادرزن داداشم باهاشون حرف زده بود که کوتاه بیا و تمومش کن... تا 3ماه خونه مادرش نرفت!!!!

حمایت های بیش از حد خانواده

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
من پسر 23 ساله ی مجردم. دانشجو هستم و کار هم می کنم.
فعلا با پدرومادرم زندگی می کنم.
بسیار هم نیاز به ازدواج دارم و نمی خوام ازدواجم بیش از این به تاخیر بیفته.

اما مشکل بزرگ من، حمایت بیش از حد مادرم هست.
یعنی همه ی کارهامو مادرم انجام میده و اصلا اجازه نمیده من به سیاه و سفید، دست بزنم!!!
حتی رختخوابمو جمع می کنه!!
این حمایت بیش از حدش باعث شده که من کمی تنبل و بی مسئولیت بشم و سرکار، یه اشتباههای عجیبی مرتکب بشم که دراثرش باهام برخورد کنن و تا مرز اخراج شدن، پیش برم!

هروقت هم که از مادرم خواهش می کنم فلان کارو انجام نده و بذاره خودم انجام بدم میگه "عیب نداره! حالا چه فرقی می کنه؟!"!!!!! وقتی برای دومین بار ازش خواهش می کنم ناراحت میشه و قهر می کنه!! وقتی ازش عذرخواهی می کنم هم میزنه زیر گریه!!!

مثلاً
یه روز از کار میام می بینم داره اتاقمو تمیز می کنه و جارو برقی می کشه(با اون اوضاع کمردردش). اومدم و جارو برقیو ازش گرفتم و خودم کشیدم. در کل زمانی که داشتم این کارو می کردم، مادرم عین بچه ای که پستونکشو گرفتن، داشت به من التماس می کرد که "بده خودم بکشم"!!!!!

یه بار داشت فرش می شست. من هم رفتم کمک کنم. همین که منو دید گفت: "واااای! تو چرا اومدی؟!"

این هم بگم که من آدم بی دست و پا و بی عرضه ای نیستم و هیچ مشکل فیزیکی ای هم ندارم که نتونم اینکارهارو انجام بدم!

وقتی میرم آشپزخونه برای خودم غذا ""گرم"" کنم، فوراً بدو بدو میاد "این قابلمه رو بردار! سالادو از اونجا بردار! شعله رو بیشتر کن/کمتر کن! هم بزن! قاشق بردار! بذار من گرم کنم! گوجه هم بردار! اینکارو کن! اونکارو کن!!!! کوفت کن چیکار کن!!! "
وقتی هم که بهش می گم "لطفاً برو بذار خودم انجام بدم!"
میگه: "حالا فکر کردی من اومدم تو رو بخورم؟!؟!؟!؟!؟!"

این ها حالا مثالهای ساده اش بود!
موارد دیگه ای هم هست که اینجا نمیشه گفت!

لطفا راهنمایی کنید.
نمی دونم چه غلطی کنم!
از یه طرف، ازدواج که دستور خداست و من هم حسابی بهش احتیاج دارم و بیش از این نمی تونم به تاخیر بندازمش چون ممکنه به گناه بیفتم. کسی هم که می خواد ازدواج کنه حداقل باید بتونه رختخوابشو جمع کنه!!! وقتی کارهای خودمو نمی تونم کنم و مسئولیت پذیر نیستم چه جوری می تونم یه زندگی و حتی کسی دیگه رو مدیریت کنم!
از طرف دیگه ناراحت کردن والدین هم گناه بزرگیه و برکتو از زندگی می بره و آدمو به خاک سیاه می شونه!
شما بودید چیکار می کردید!
هرچی با مادرم صحبت می کنم فایده نداره!!!

چوب دوسرطلا که میگن یعنی همین!

با تشکر

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

وظایف متقابل زن و شوهر از دیدگاه سنت

خانمی پیش پیغمبر آمد - قسمتی از این داستان طولانی جالب را برایتان تعریف می‌کنم - خانمی به نام حولاء است، در روایت دارد: «امراة عطارة لال رسول‌الله(صلی الله علیه وآله)»؛ یعنی برای خاندان پیامبر عطر می‌آورد، خودش تعریف می‌کند، می‌گوید: یک روز شوهرم مرا صدا زد، با من کار داشت، من توجه نکردم و بدخلقی کردم.

گاهی اتفاق می‌افتد آقایان و خانم‌ها به حرف یکدیگر گوش نمی‌دهند. بعضی خانم‌ها با من تماس می‌گیرند، می‌گویند: همه حرف‌هایی را که آقایان به شما سفارش کردند و شما به ما گفتید به ما می‌گویند، اما آن‌هایی را که ما به شما گفتیم نمی‌گویند. نباید اینگونه باشد.

می‌گوید: شوهرم عصبانی شد، از خانه بیرون آمد، پیش خودم فکر کردم کار بدی انجام داده‌ام. وقتی وارد خانه شد، بلند شدم دستش را بوسیدم، گفتم: من اشتباه کردم، نفهمیدم، عذر می‌خواهم. مرا با دست کنار زد و رویش را برگرداند و توجهی نکرد - این هم بد است که بعضی‌ها عذرپذیر نیستند- می‌گوید: بلند شد خواست که به مسجد برود، من هم دنبالش رفتم، مدام شانه به شانه‌اش می‌رفتم، گاهی او جلوتر می‌رفت که من کنارش راه نروم. گاهی من می‌دویدم او تندتر می‌رفت. از مسجد بیرون آمد باز جلو رفتم تا با او صحبت کنم،‌ دیدم برگشت. زودتر از او به خانه رفتم آرایش کردم، غذا آماده کردم،‌ زمینه را فراهم کردم. آمد و باز توجه نکرد، شب در بستر توجه نکرد، من هم از دو چیز می‌ترسیدم، یکی اینکه گفتم‌: خدایا غضب شوهر باعث نشود، جهنمی شوم!

چون نبی مکرم اسلام خطاب به زنان فرمود که اگر ثواب جهاد می‌خواهید، جهاد زن خوب شوهرداری کردن است و فرمود: زنی که از دنیا می‌رود، همسرش باید از او راضی باشد، لذا زهرای مرضیه(علیها السلام) با آن عظمت، در بستر، اولین مطلبی که از امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌خواست همین است که علی جان، از من راضی هستی یا نه؟ می‌خواهم با رضایت تو از دنیا بروم.

- می‌گوید هر چه کردم او دلش نرم نشد. تا صبح نخوابیدم. مدام گریه کردم و می‌گفتم: خدایا از دو چیز می‌ترسم: از تو و از قیامت، اگر مسأله شرعی نبود من هم به او توجه نمی‌کردم، صبح که از خواب بلند شدم و به خانه پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمدم، در را زدم، ام‌سلمه پشت در آمد و گفت: کیست؟ گفتم: حولاء هستم، گرفتارم، آمده‌ام، مشکلم را حل کنم، در خانه شروع به گریه کرد، مدام ام‌سلمه او را ساکت می‌کرد و می‌پرسید که چه شده؟‌ حرفت را بزن. گفت: قصه این است اشتباهی کرده‌ام،‌ آقا ناراحت شده است، حالا دستش را می‌بوسم راضی نمی‌شود، دنبالش می‌روم راضی نمی‌شود، آرایش کردم فضای خانه را برایش آماده کردم. هرگز راضی نمی‌شود. چه کنم؟‌ گفت: من هم نمی‌دانم، صبر کن رسول خدا بیاید. او نیست، پیغمبر گرامی اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) آمدند. حولاء گفت: یا رسول‌الله! این گونه شده است. حضرت فرمودند: برو به او بگو اگر مردی به زنش توجه کند و او را تحویل بگیرد فرشته‌ها آن مرد را در آغوش می‌گیرند. این تذکر را به او بده. حولاء رفت و این سخن پیامبر(صلی الله علیه وآله) را گفت و مشکل حل شد.

می‌خواهم این را عرض کنم پیامبر فرمود:‌ حولاء بنشین تا سفارش‌هایی به تو بکنم، پیغمبر یکی یکی حقوق مرد و وظایف زن را برای حولاء شمرد، به نظر من این روایت باید در جامعه مطرح شود. وجود مقدس پیامبر گرامی اسلام تک تک وظایف زن را برشمرده است. شما دقت کنید وقتی این جریان پیش آمد و حولاء خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) آمد، پیغمبر فرصت را مغتنم شمرد و به طور مفصل یک روایت را برایش فرمود، چرا؟ این به دلیل اهمیت خانواده و مسأله عفاف و حجاب است، من به همین میزان در این بخش اکتفا کنم و خلاصه عرض من این است که مساله حجاب و عفاف، در جامعه مع‌الاسف در حال کمرنگ شدن است.

برچسب: 

::::❤::::سرمایه گذاری عاطفی در خانواده::::❤:::: صوتی استاد فقیهی

انجمن: 

[="DarkGreen"]

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله جلسات خانه خوبان

موضوع: سرمایه گذاری عاطفی در خانواده

چطور اعضای یک خانواده میتوانند عاطفه یکدیگر را جلب کنند و عاطفه خود را به ایشان ابراز کنند.

استاد فقیهی از اساتید موسسه امام خمینی(ره)

امام علی (ع)

بهترین مکارم اخلاقی از خودگذشتگی و ایثار است.


[/]

فایل: 

::❤:: نرم افزارهای تلفن همراه (قرآن کریم ،تفاسیر،رساله و کتب مرجع،احادیث و ...) ::❤::

با سلام


در این تاپیک نرم افزارهای قران کریم و کتب مرجع ویژه تلفن همراه
در بخشهای قرآن کریم ،تفاسیر،رساله و کتب مرجع قرار خواهد گرفت.

موضوعات مرتبط :

http://www.askdin.com/thread21215.html

:Gol: