خانواده

نمی دونم کار درست چیه؟ (مراجعه هر روزه به خانه پدرم یا زندگی مشترک با همسرم)

انجمن: 

سلام خدمت مشاور محترم
من نزدیک به سه ساله که ازدواج کردم .الحمدالله همه چی خوب و عالیه
دو سال از این مدت شغل شوهرم طوری بود که از صبح زود تا تا ساعت 12،1 شب سر کار بود به خاطر همین منو اکثزا خونه ی مادرم میبرد میگفت دوست ندارم تنها باشی .الان ساعت کارش بهتره و تا بعد از ظهر میاد خونه

اما چون من باردار هستم و سه ماهه اول حالم خوب نبود هر روز منو میاورد خونه مادرم و بعد از ظهر ها میومد دنبالم .الان حالم خوبه و میتونم همه ی کارامو خودم انجام بدم اما یه مشکلی هست

خونواده من از از نظر روحی خیلی به من وابسته ان .الان خواهرم درگیر یه بیماریه و پدر و مادرم خیلی روحیشون بهم ریخته وقتی من اونجام محیط خونه شاده و همشون سرحالن به محظ اینکه میخوام بیام میبینم میرن تو خودشون.
از طرفیم خب من تو خونه خودم وظایفی دارم شوهرم بنده خدا دلش میخواد من راحت باشم به خاطر همین هر چقدر م براش سخت باشه هیچی نمیگه میگه راضیم اون جوری که تو راضی هستی.
الان من دلم نمیاد ازین طرف شوهرم و زندگیم ،خب معلومه اگه هر روز خونه نباشم نمیتونم بهشون برسم ازین طرفم خونوادم !
دیروز بهشون گفتم ازین به بعد روز در میون میام کارای خونه زیاده و ... هیچی نگفتن فقط چند بار پرسیدن واقعا نمیشه کاریش کنی
امروز نرفتم موندم تو خونه اما خواهرم زنگ زده وقتی تو نیستی خیلی خونه سوت و کوره الان واقعا به حضورت نیازه و ....
نمیدونم چکار کنم چطور تعادل برقرار کنم
خواهر برادرای دیگم همشون نزدیکن به خونوادم ولی من چون روحیم شاده همشون دوست دارن هر روز منو ببینن
لطفا راهنماییم کنید چه کاری درسته.

متن کتاب: امروز بهتر از دیروز

به نام خدا


خدا انسان را با ویژگی های عقل، اختیار، انتخاب و اراده از سایر مخلوقات متمایز کرده است که چگونگی استفاده از همین خصوصیات سعادت و شقاوت او را رقم می زند او می تواند با بهره گیری از راهنما و نقشه راه که از قبل برای او مهیا شده است را با طرحی ملایم و زیبا به پایان برد و به جایگاه بلند انسان کامل دست یابد یا بدون توجه به نقشه زندگی باری به هر جهت حرکت کند نهایتا محصولی بدون مصرف عرضه کند.

در این تاپیک (امروز بهتر از دیروز)مطالب و مسائلی در حوزه های مختلف زندگی بر مبنای دین که آیین زندگی است آورده می شود، هر پست آن می تواند رُفویی بر نقص و یا نقشی زیبا بر قالی زندگی مان باشد...


منبع: تقویم دسکتاپی شمیم یار 96

منصرف کردن پدر و مادرم از طلاق و جدایی

پدر و مادرم با هم دعوای شدیدی کردند الان پدرم مصمم است برای گرفتن طلاق. من باید چیکار کنم تا بتونم منصرفشون کنم؟

برچسب: 

پیرامون نهاد مقدس خانواده و فرمایشات رهبر معظم انقلاب

انجمن: 

[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

باسلام.

ابتدانمیدانم که آیا بحث و نظرم مربوط بهمین قسمت میباشد یاخیر اما حدس میزنم که جایگاه درستی راانتخاب نموده ام{چه درغیراینصورت منتقل شود}ممنون.

امروز رهبر معظم انقلاب بالاخره بعداز چندین سال که ازفروپاشی نهادمقدس خانواده در درون جامعه شیعه و مسلمان و متمدن محور ایرانی و توسط نهادها و سازمانهای بی کفایت مربوطه گذشت یا میگذشت قفل سکوت و احترام گذاشتن و ملاحظات را شکستند و دراین مورد مهم سخنرانی جامع و کاملی را ایراد فرمودند.

حال چه کسانی یا چه ارکانی ازاین جامعه مقدس و طی اینهمه سال مقصر بوده و هستند که حال و روز ما ملت یا این ملت شده این ، بایست گذاشت و گذشت و باید که بفکر ارائه راه حل بود نه دنبال مقصر گشتن که عمری نیز برای آن به هدر خواهدرفت لذا باید همچون رهبر فرزانه بفکر حل مسئله بود نه پاک کردن صورت مسئله یا کی مقصر بوده که رهبر عزیز و عظیم ما بفکر حل مسئله برآمده اند و هر کس که خودش را دوستدار و عاشق امام و مذهب و ایران و انسانیت میداند باید آستین همت را بالا بزند چرا که آسیبی که جامعه ایرانی دیده و میبیند دودش توی چشم همه چه انقلابی و چه غیر انقلابی رفته که بازهم میرود چرا که این جامعه ایرانیه که سقوط کرده و همچنان درحال سقوط است نه جوامع عربی و یا غربی و یا غیره و غیره.

لذا غیر از اقدامات کارشناسان خبره و مربوطه،من نیز تنها بحکم وظیفه بفکر راه حل هستم نه دنبال مقصر گشتن و تنها انتقادکردن.
حال بیاییم از ابتدا یک مرور بیسوادانه براین مهم داشته باشیم

بنظر من درجامعه ایرانی وقتی زن شد مرد و مرد شد زن>>نتیجه این شد که بعدها و بمرور شد>>یعنی مردها خانه نشین شدند و زنها کارمند و کارگر و نان آور خانه و این شد که جرقه ای زده شد.
جرقه ای زده شد و نظام خلقت و طبیعت در امر خانه و خانواده در ایران بر هم خورد و لذا جای مرد و زن در همان جامعه مسلمان محور ایرانی عوض شد و ..

و حالا هرچی بود گذشت>>چه خوب و درست یا ناخوب و نادرست>>بیاییم فکرکنیم ازاین پس چه باید بکنیم؟؟

الان وضعیت جامعه و خانواده ایرانی این است >> جامعه ایرانی کمرش تا بیش از وسط شکسته یا خمیده شده است الان چه باید کرد؟؟

بنظر من در این شرایط بس بغرنج و ملال آور و عذاب آور دقیقا همانی که رهبر معظم فرمودند بهترین راه حل بوده وهست >> یعنی ایجاد یک جرقه در یک جامعه درهم تنیده تقریبا فسادزده.

یعنی چی؟؟

یعنی باید بدانیم که نه فقط 3 ملیون زوج های نابارور یا بی فرزند که چندین میلیون زوجهای کمتراز حداقل 4 فرزند هم دچار مصیبتند لذا با این تفکر و دید باید که بداد نهاد خانواده رسید و باید قوانینی وضع نمود که در همه جا یا اکثر جاها اولویت در نظام و کانون خانواده قراربگیرد >> یعنی چی؟؟

یعنی ابتدا اگریک پلیس راهنمایی و رانندگی یا کلانتری و غیره قصد توقف یک موتور سیکلت را داشت باید توجه نماید که موتورسواری که یک خانم همراه دارد نباید متوقف شود حتی اگر لحظاتی پیش اعلام شده باشد که یک زوج موتورسوار یک طلافروشی را سرقت نموده و متواری شده اند.

بله باید قانونی وضع و ابلاغ شود که بواسطه آن همگان بفهمیم که نباید بخاطر یک سرقت و تنها یک طلافروشی حرمت زن و خانواده بر مرکب یک دستگاه موتورسیکلت ناقابل هم شکسته شود و اگر توجه نماییم میبینیم که این آغاز راه پیشرفت است بله اگر بفهمیم که مقصود و هدف چیست و اگر درک نماییم که آغاز هر پایان بدی یک آغاز و شروع بد است که به سرانجامهایی خوب و بهترهم ختم خواهدشد آنرا با آغوش باز خواهیم پذیرفت.

چرا چونکه این دقیقا آغاز راه سقوط ما و جامعه ماشد دقیقا همان روزی که حرمت زن و خانواده که میبایست حرمت داشته باشد و درخانه بنشیند و به امرمهم خانه داری و تولید و تربیت فرزند و انسان و شهروند ایرانی مبادرت ورزد بخاطر وجود فقر ناشی از مسائل سیاسی و فرهنگی جامعه قدرتمند مردانه اما ضعیفکش ایرانی،شکسته شد و این شد که امروز همگان شاهدش هستیم یعنی محوشدن کانون مقدس خانواده درایران که متاسفانه برخی از ما تا این جامعه و کانون را کاملا نابودشده نبینیم باورمان نمیشد که اوضاع تا چه اندازه مخرب و وحشتناک بوده و هست.

دومین راهکاربیسوادانه اما پایه:
بنابراین برای رشد و نمو یک جامعه راهی نیست بغیر ازاینکه ابتدا به زن حرمت داده شود.هرجا که زن حرمت پیدا کرده فرزندان و خانواده ای پاک و مقدس و بااعتماد به نفس و شاد و سرزنده و فعال متولد شده و تحویل جامعه خود داده است و متاسفانه برعکس،هرجا که زن بی حرمت شد و توسری خور شد نتیجه هم شد فرزندان غمگین یا بااسیب پذیری بالا.
لذا وضع این قانون که هرجا پای یک زن درمیان است{چه همسر،چه مادر،چه خواهر و عمه و دختر و خاله و غیره و غیره} احترام مردم و جامعه و کارکنان سه قوه را بدنبال باید داشته باشد یا خواهدداشت{و این قانون باید ابتدا اجرایش برای خود دولت اجباری شود}
امروز برکسی پوشیده نیست که حاصل فقر یا مبارزه با فقر در نهایت شد سیاست تک فرزندی که امروزهم هنوز مسئله فقر را حل نکردند بفکر ازدیاد جمعیت هم هستند{منظورم مسئولان مربوطه هست} لذا امروز که کانون های گرم خانوده و خانوارهای ایرانی بطورتقریبی از هم پاشیده شده است{در ابتدا عرض شد که چه عدم ازدواج مردان و دختران و چه ازدواج های منجربه طلاق و چه ازدواجهایی با کمتراز4 فرزند>>ازنظر من اینها همه شکست یک جامعه محسوب شده و یا خواهندشد مخصوصا برای جامعه مسلمان و شیعه مذهب ما >> چرا که یک فرزند باید هم فرزند باشد و هم فردا بتواند دایی و عمو و عمه و خاله که در خانواده های کمتر از 4 فرزند آنهم 2 دختر و 2 پسر این یک فاجعه خواهدبو.د} لذا لازم و واجب است که دولت و مخصوصا سازمان بهزیستی قانونی وضع نماید که همه خانواده های ایرانی اعم از پولدار و کم پول و اعم از زوج و همسر باشن یا که خواهروبرادر پا به سن گذاشته که هیچیک موفق به ازدواج یا تداوم ازدواج نشده اند و اعم ازاینکه فرزند دارند یا ندارند یا چند فرزند دارند و فقط درصورتیکه تمایل دارند و از وجود این فرزند برای کارهای غیرقانونی استفاده نخواهندکرد بتوانند بیایند و کودکان بی سرپرست یا بد سرپرست را به فرزندی گرفته و تنها قوانین اعطای این فرزندان باید وضع این قوانین باشد:

1-قصد وهدف {که فقط و ابتدا خداوند از انها باخبر است} خیر و خوب باشد یعنی ابتدا سعادت و سلامت این فرزند را ملاک خود قرار داده و خواهندداد و برای سعادت و خوشبختی آنها از جان و مال خود مایه گذاشته و خواهندگذاشت{ابتدا و مهمترین اصل همین بایدباشد که بقیه مشکلات حل خواهندشد چون وجود فرزند به آن پدر یا مادر روحیه زندگی و کار و تلاش میبخشد}
2-اوضاع اقتصادی متوسط تا آنجا که نان بخور و نمیری تامین باشد و پولی که بتوانند با آن،فرزندخود را به مدرسه بفرستند نه تکدی گری. وضع همین قوانین به اضافه کنترل نامحسوس که هرازگاهی دورادور توسط مسئولان بهزیستی انجام گیرد بگونه ای که اگر خانواده ای نخواستند دیگراعضای خانواده و اقوام و همسایگانشان بفهمند جریان این فرزند چیست،بتوانند آنرا از دید سایرین پنهان نگاهدارند و دولت هم محرم اسرار مردم و خانواده ها گردد.

3 اعطای آسان شناسنامه فرزند به پدر و مادران {یا هریک به تنهایی حتی فقط مادران حتی بدون داشتن همسر{ پدر } یا برعکس}
4موازی با این سری اقدامات،متولیان امر و صدا و سیما برنامه هایی بسازند که بمرور واژه زشت پدر و مادرخوانده یا فرزندخوانده از جامعه ایرانی و شیعی و مسلمان ما پاک و محو شود یا از بین رفته و حساسیت های جامعه نسبت به این واژگان زشت کم کم ازبین رفته و تبدیل به واژگان مقدسی گردند که جامعه شیعی و ایرانیه ما لیاقتش را داشته و خواهدداشت {و اگر مادرخوانده ای عاشق فرزندخوانده خود میباشد همین مقدار برای قانون و مردم و آشنایان کفایت نماید و کافی باشد حتی اگر تشری هم به این فرزند بزند>>مگر پدران و مادران واقعی به فرزندان واقعی خود تشر نمیزنند یا دعوایشان نمیکنند؟؟}
4-تاکید بر ازبین بردن حساسیتها بهرطریق منجمله زیاد نمودن تعداد فرزندخواندگان که وقتیکه این فرزند بزرگ شد خودش را تنها نبیند{تجربه این مورد را شاهدش بودم>>دریک خانواده تقریبا بزرگ حدود 3 زوج فرزند خوانده داشتند و وقتیکه اینها بزرگتر شدند و واقعیت را فهمیدند هیچگونه تنشی در وجودشان بوجود نیامد چون احساس کردند تنها نیستند لذا هرچه تعداد فرزندخواندگان بیشترشوند حساسیتها و رنجها و نگرانی ها هم از فاش شدن این پدیده کمترخواهدشد}

سومین راهکار بیسوادانه اما پایه:
تقدم خانواده بر همه قوانین جاری و ارکان جامعه برای تشویق مردم به تشکیل خانواده:{که البته احتیاج به تحقیق بیشتری دارد}

{همه این نوشتار باعجله انجام شده و هیچگونه ویرایشی روی آنها صورت نگرفته لذا اگرکاستی و کمی و نقصی داشتند ببخشید}[/][/]

غفلت از نسل امروز و فردا - گناهی نابخشودنی!

بنام خدا

سلام دوستان عزیز@};-

مسأله این تایپیک اینست که:

چرا یک برنامه ریزی جامع و اساسی، برای تحکیم اعتقادات و اخلاقیات کودکان، نوجوانان و جوانان در کنار ده ها برنامه و فوق برنامه های مختلف آموزشی و مهارتی از طرف خانواده ها، رسانه ها، حکومت، جامعه، مسئولین امر و متولیان امر فرهنگ سازماندهی نمی شود؟ بعبارتی چرا تلاشی برای مکتبی بار آمدن فرزندان این جامعه صورت نمی گیرد تا سرمایه های اصلی و ارزشمند این جامعه گرفتار دامهای خطرناک، تندبادهای مسموم و اهداف شوم و پلید استکبار جهانی و شیاطین شرق و غرب نشوند؟(چرایی)

بنظر شما ایراد کار کجاست؟ چه کسانی در این فرایند مهم ناآگاهانه کوتاهی و یا عامدانه مانع تراشی می کنند؟ راهکار شما برای خروج از این بن بست بحران زا چیست؟(چیستی؛ کیستی و چگونگی)

منتظر نظرات قشنگ شما دوستان فرهیخته هستیم

ملتمس دعا ...@};-

متن كتاب: جورچیــن زنـــدگی

به نام خدا


زندگی از اجزا و مراحل مختلفی تشکیل شده است که هرکدام از آنها قواعد و قوانین خاص خود را دارد که با قرار دادن درست هر کدام از این اجزا در کنار یکدیگر می توان تصویر واحد و معنا داری از زندگی ارائه داد. در غیر اینصورت با مخلوطی از مدل ها، الگوها و سبک های مختلف زندگی مواجه خواهیم شد.

در دو سال گذشته با استفاده از نرم افزار دسکتاپی تقویم شمیم یار (بخش مشاوره و تربیت)

هر روز مطالبی از مهارت های زندگی که حاصل مطالعات و تجربیات اساتید و نویسندگان بوده است را با عنوان 365 سخن تربیتی (هر روز یک سخن) در سال 93 و همچنین در سال 94 با عنوان تحفه های تربیتی روزانه معرفی کرده ایم.

امسال نیز از همین منبع با عنوان "

جورچین زندگی" استفاده خواهیم کرد و با استفاده از مطالب آن بطور روزانه چگونگی برخورد با مسائل و موارد مرتبط روزمره زندگی را به سبک اسلامی آموزش خواهیم دید تا بتوانیم با شناخت صحیح از خود و پیرامون خود چیدمانی درست از برش های مختلف زندگی داشته باشیم و دنیایی با آرامش و بدون اضطراب را تجربه کنیم.

معرفی کتاب

جورچیـن زنــدگی


فصــل بهــار:
فروردین
اردیبهشت
خرداد

فصـل تابستـان:

تیر
مرداد
شهریور

فصـل پـاییز:
مهر
آبان
آذر

فصـل زمستـان:
دی
بهمن
اسفند

منبع: نرم افزار دسکتاپی تقویم شمیم یار95




آیا دهه شصت یا هفتادی بودن می تواند جزو ملاک های ازدواج باشد؟

درود بر شما.قبل از شروع بحث برای جلوگیری از سوءتفاهم بگم که صحبت من در مورد اکثریت هست نه 100%.و موارد استثنا هم پیدا میشه.این چند وقتی که تصمیم گرفتم به ازدواج.بیشتر راجب خصوصیات و ملاک های همسر ایندم فکر میکنم.یه چیزی که ذهنمو مشغول کرده.تفاوت متولدین دهه 60 و دهه 70 هستش.نمیدونم تفکرم راجبشون درسته یا نه.چون توی دانشگاهم با دیدن هه70 به همین نتیجه رسیدم.
تفکرم راجبه دهه هفتادیا : لوس.بی مزه.خیلی موذی.پررو.مغرور.خوخواه...
تفکرم راجبه ده شصتیا: باحال.پایه.شوخ.دل صاف.بی کینه....
و این تفکراتم باعث شده به این نتیجه برسم.یکی از اولویت هامو برای ازدواج دهه شصتی بودن بزارم.مگه اینکه موارد استثنایی پیدا بشه.
سوال من از شما دوستان:شماهم همینطور فکر میکنین؟؟؟تفکر من اشتباه هست؟؟؟

راه و روش رسیدن به معشوق در 20 سالگی

سلام من یک جوان 20ساله هستم که در دانشگاه عاشق یک نفر شدم .نه از روی هوس اون شخص با همه ملاک های من همخوانی داشت اما از انجایی که به نظرم سنم کمه می ترسم که با کسی در میان بگذارم نه به اون شخص گفتم نه به خانوادم از طرفی می ترسم که اون رو از دست بدم . این خود خوری نزدیک به هفت ماهه من رو اذیت می کنه. لطفا کسی راهی رو پیشنهاد کنه چون واقعا نمی دونم چکار کنم ؟لطفا راهنماییم کنید :Gig::hamdel:

به خاطر دروغ گویی و بی اراده بودن همسرم می خواهم از او جدا شوم

سلام
من 25 سالمه ،از یه خانواده مذهبی و متعصب، 20سالگی ازدواج کردم .

عاشق همسرم بودم و او هم دوستم داره ، هنوزم دوستش دارم ، اما از همون اول خیلی زیاد دروغ میگفت و پنهونکاری میکرد . مدام شغل عوض میکرد فکر کردم درست میشه ولی نشد.
رفتیم مشاوره به مشاوره هم دروغ گفت ، من نه کودکانه رفتار کردم و نه مادرانه بلکه کاملا بالغانه رفتار کردم . هرگز هم نگذاشتم خانوادم از مشکلات مالی و خانوادگیم باخبر بشن تا احترام همسرم مستدام باشه.

او خیلی بی اراده است و من براش غریبه ام.
رابطه عاطفیمون خیلی خوبه و خونمون معمولا شاد بوده ولی همسرم نمیذاره این شادی توی قلبم و برای همیشه بمونه . خسته شدم از هرروز دروغ شنیدن ، با وجود اینکه نمیگذارم شرایط دروغ فراهم بیاد تا بهم اعتماد کنه راستشو بگه. برام سخته یکی فکر کنه من احمقم و دروغای تابلوشو نمیفهمم.

با وجود اینکه هر کسی منو میشناسه چقدر آبرودارم و رفیق همسرم هستم و واقعا منطقی برخورد میکنم اما همسرم گویا دروغ باهاش اجین شده . درآمدش رو نمیاره برای خرج خونه . منم بخاطر اعصاب و احترام خودم کلا خودمو از بحث مالی بیرون کشیدم ، سالها پیش اشتباه کردم اجازه دادم از خانوادم قرض گرفتیم ولی اصلا به روی خودش نمیاره تا میتونه سوءاستفاده میکنه.

حالا که به مسیر زندگیم فکر میکنم میبینم من چه منطقی باشم چه کم خرج باشم چه متعادل باشم چه بهش فرصت بدم چه بریم پیش مشاور ، زندگیه ما هرگز پیشرفتی نخواهد داشت . بدون اینکه ولخرجی کنیم با اینکه سالی حسرت یه مسافرت رو داریم با اینکه من خرج خودمو دارم درمیارم و شاغلم ، قرض ها سره جاشون خواهند موند ، پس انداز و آینده ای در کار نیست ، اگه روزی بخوام مادر بشم با چه اعتمادی اینکارو کنم !

5سال فرصت کمی نبوده برای جبران ولی شرایط ما هرروز داره بدتر میشه ، میخوام جدا بشم ولی میترسم ، خانواده خوبی دارم ولی زیادی عاطفی هستند و متاسفانه فامیلم دید بدی به مطلقه شدن دارن ، تردید زیادی داشتم استخاره کردم 2بار
نیت: میخوام طلاق بگیرم خدایا اینکارو کنم .... یکبار این ایه اومد : کهیعص ..... خیلی خوب است همراه با موفقیت است. یکبار هم این آیه اومد: المص .... خیلی خوب است.

خیلی برام سخته . بعد از اینهمه تلاش و با اینهمه علاقه نمیتونم همینطوری بپذیرمش و چشممو به آیندمو و حداقل نیازها و حقوقم ببندم. نمیتونم هم دل بکنم .