جهاد ، اكبر ، نفس

جهاد با نفس

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

من کتابی می خوندم به نام راز کنترل شهوت که توسط فردی که قبلا دارای شهوت زیادی بود اما بعد توبه کرده و اکنون هم تجروبیات خود را در این که چطور شهوتش را کاهش داد نوشته . تو اون کتاب نوشته بود که وقتی می خواست شهوتش رو کم کنه اول تصمیم گرفت چهل روز خودش رو گوشه نشین کنه و با نفس خودش بجنگه اما می گه این کار نه تنها شهوت رو کم نکرد بلکه اون رو حساس تر کرد .
حلا می خوام بدونم
منظور از جهاد با نفس چیست ؟ آیا جهاد با نفس یعنی نفس را باید سرکوب کرد یعنی هرچیزی (ناپسندی ) که نفس گفت باید چیزی مخالف آن را عمل کنیم ؟ البته این موضوع رو می دونم که که جهاد با نفس در کل یعنی گناه نکردن . اما این یعنی چه و چگونه ؟

باتشکر


امام علي عليه السّلام فرمودند:
لا جِهادَ كَجِهادِ النَّفسِ ؛
هيچ جهادى مانند جهاد با نفس نيست .
غرر الحكم و درر الكلم، حديث10551

راوي: رسول خدا صلى الله عليه و آله گروهى را در پى يك مأموريت نظامى (سَريّه) فرستاد. چون بازگشتند، فرمودند:
مَرْحَبا بِقَوْمٍ قَضَوْا الجِهادَ الأصْغَرَ وَ بَقِىَ لَهُمُ الْجِهادُ الأكْبَرُ. قيلَ: يا رَسُولَ اللّه ! وَ مَا الجِهادُ الأكْبَرُ؟ قالَ: جِهادُ النَّفْسِ؛
درود بر گروهى كه «جهاد كوچك» را انجام دادند و جهاد بزرگتر براى آنان باقى مانده است. گفتند: اى رسول خدا، جهاد بزرگتر چيست؟ فرمودند: جهاد با نفس.
[الاختصاص، ص 240]

امام على عليه السلام:

خادع نَفسَکَ فی العِبادَةِ وَ ارفُق بِها وَ لا تَقهَرها وَ خُذ عَفوَها وَ نَشاطَها إلّا ما کان مَکتوباً عَلَیکَ مِنَ الفَریضَةِ.

برای عبادت نفس خود را بفریب و با او ملایمت کن، با زور وادار به عبادتش نکن و در زمان فراغت و نشاطش او را به عبادت نگیر، مگر در واجباتی که باید آنها را در وقتشان به جای آوری.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 460 ، نامه 69

به نظرم جهاد اصغر، سخت تر از جهاد اکبر است

سلام و عرض ادب
در روايات شنيده ايم كه جهاد با سلاح جهاد اصغر و كوچكتر است و جهاد با نفس جهاد اكبر است
حال براي من سوالي پيش آمده

مثلاً داعش را به عنوان دشمن فرض مي گيريم. خب من وقتي فكر ميكنم كه قرار است سر از بدنم جدا بشود يا زنده زنده سوزانده بشوم يا تانك از رويم رد بشود!
ترجيح مي دهم در مقابل تمام وسوسه ها مقاومت كنم و با نفسم شب و روز مبارزه كنم ولي اين بلاها سرم نيايد!


وقتي هم به زندگي خودم نگاه مي كنم ، مي بينم مبارزه با اين وسوسه ها گر چه آسان نيست اما آنطور دشوار هم نيست ، فقط كمي سعي و اراده مي خواهد
اما تصور تير خوردن ، قطع شدن پا ، شيميايي شدن و ساير مشكلاتي كه در جنگ ممكن است پيش بيايد برايم بسيار دشوار است
حتي تصورش هم سخت است چه رسد به اجراي آن و فكر ميكنم براي اكثر مردم همينطور باشد

نه فقط براي من ، بلكه اگر به افراد مختلف بگوئيم:
حاضري در معرض وسوسهء شراب خوردن ، پول نامشروع ، زنهاي جذاب و فريبنده و..... قرار بگيري ولي خطا نكني؟
يا اينكه ميان رگبار گلوله و خطر تير خوردن ، قطع شدن دست و پا يا بريده شدن سر قرار بگيري؟


به نظرم اكثراً اولي را انتخاب مي كنند

با اين حساب چگونه گفته ميشود جهاد با نفس ، بزرگتر و سخت تر از جهاد مسلحانه است؟ درحاليكه به نظر برعكس ميرسد