جمع بندی علوم قرآن و حدیث

سوالاتی مهم از متن قرآن

[=&quot] [/]
[=&quot]به نام خدا[/]
[=&quot]در مورد متن قرآن سوالی داشتم لطفا پاسخ دهید چون برایم بسیار مهم است[/]
[=&quot] [/]
[=&quot]چرا در [/][=&quot]) ومنهم من يستمع إليك وجعلنا على قلوبهم أكنة أن يفقهوه وفي آذانهم وقرا وإن يروا كل آية لا يؤمنوا بها ([/][=&quot][/]
[=&quot]این آیه گفته شده ان یفقهوه [/]
[=&quot]هرچند بعضی گفته اند یعنی لکی لا یفقهوا یا لئلا یفقهوه اما نص آیه چیز دیگری می گوید[/]
[=&quot] [/]
[=&quot]یا در آیه زیر [/]
[=&quot]يبين الله لكم أن تضلوا [/][=&quot] چرا ان تضلوا؟[/]
[=&quot]در این مورد هم [/]
[=&quot]لطفا برایم روشن بیان کنید که دلیل چنین عباراتی یا توجیه آن چیست؟[/]
[=&quot] [/]
[=&quot]یا چرا برای شمس هذا به کار رفت در حالی که فعل و حال جمله مونث اند[/]
[=&quot]) قال هذا ربي هذا أكبر ([/][=&quot][/]
[=&quot]) فلما أفلت ([/][=&quot][/]
[=&quot] [/]
[=&quot] [/]
[=&quot]و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون[/][=&quot][/]
[=&quot]مگر تورات پس از زبور نازل نشد؟[/]
[=&quot]پاسخ این سوالات خیلی برایم مهم است [/]

تفسیر ایات 5 و 6 سوره یاسین درباره منطقه ای یا جهانی بودن دین اسلام

سلام

در ایات ابتدایی سوره یاسین می خوانیم

همانا تو از پیغمبرانی 3
بر راه راست 4
این کتاب از سوی خداوند عزیز و رحیم نازل شده است 5
تا قومی را که پدرانشان انذار نشدند بترسانی که ایشان غافلند 6

دقت در این ایات می رساند که قران بر قومی نازل شده که پدرانشان انذار شده بودند
منظور از این قوم کدام قوم است ؟

چرا نگفته بر اقوامی که ...
یا نگفته بر مردمی که ...

ایا این ایه معنای انحصار ندارد ؟

یا لطیف

قطع دست!! برای دزدی؟

انجمن: 

نشانه هائی برای سئوال کنندگان:
قطع دست!! برای دزدی؟؟!؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن عظیم کتابی مفصل، مبین و کامل است که تایید کتب الهی قبل از آن است.

موضوع بحث: آیات 38، 39 و 40 سوره مائده متن آیات:

وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِّنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

به حول و قوه الله سبحانه تعالی میخواهم اثبات کنم که چطور خلاءهای مطالعاتی و بی توجهی به متن قرآن کریم باعث شده است که هم دشمنان قرآن از اجرای احکام سبوعانه ای چون قطع دست خوشحال شوند و هم به اصطلاح مسلمانان برای توجیه کج فهمی های خودشان از آیات قرآن کریم، در دام مشرکانه حدیث و تفسیر سرائی بیفتند و خسرالدنیا و آخرت شوند. حال به فرض اینکه آیات بالا حکم قطع دست زن یا مرد سارق می باشد، تناقضات ذیل را مطرح می نمایم:

1-قرآن کریم کتاب مفصلات است. چطور در آیه مربوط به وضو، با ظرافت کامل آستانه و محل شستشوی دست، یعنی "آرنج" قید شده است، اما برای قطع دست یک انسان (که فکر میکنم از وضو گرفتن خطیرتر است)، این مهم رها شده است؟؟ نکند از نظر شما هم فرقی ندارد اگر دست را از مچ قطع نمائیم یا از کتف یا از ساعد یا از آرنج یا انگشتان؟؟!! نمی خواهید بگویید که الله سبحانه تعالی این مهم را به دلخواه و برای تفنن حدیثی ها واگذار نموده است؟ در حالیکه قرآن عظیم مفصل است؟

2-این برداشت "قطع دست" نامتناسب است! یعنی اگر سارقی یک مرغ خانگی را بدزدد و بیست هزار تومان آنرا به جیب بزند با سارقی که یک خودرو لامبورگینی 2011 (حدودا 2 میلیارد تومانی) را دزدیده و به جیب زده، یکسان مجازات میشوند؟! ..هیچ منطق عادلی به یکسان مجازات نمودن این دو نفر با قطع دست از هر جائی، دستور نمی دهد. چون جرم های آنها متناسب با مجازات نیست. نکند باز هم اصرار دارید که آن آیات حکم قطع دست اند؟؟

3-این برداشت قطع دست، "علی السویه" است. من از شما خودروئی را دزدیده ام و پول آنرا هم به جیب زده ام. حالا شما مرا دستگیر کرده اید. آیا با قطع دست من، خودرو شما بر میگردد؟؟؟ آیا قطع دست من، ضرر رسیده به شما را جبران میکند؟ شما مالتان را میخواهید یا مانند مجنونان فیلم های سینمائی به دنبال انتقامات سبوعانه هستید؟؟! که حتی اگر هم باشید، ضررتان همچنان باقی است و در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی شود! شک نکنید! این کفر است که کسی گمان کند که الله سبحانه تعالی حکمی علی السویه میدهد تا نه جبران خسارت ضرر کننده صورت پذیرفته باشد و نه اصلاحی در زمین صورت بپذیرد. آیا باز هم معتقدید که آن آیات حکم قطع دست است؟؟

4-مجازات قتل غیر عمد نفس ، مطابق قرآن کریم پرداخت دیه به اولیای دم است. چطور کسی را برای مرغ و تخم مرغ دزدی و حتی لامبورگینی دزدی دست بزنند، در حالیکه قطع دست عملیاتی است که منجر به خونریزی بسیار شدید میشود، عفونتها دارد و حتی در دنیای پزشکی امروز فرد را ظرف 1 ساعت بدلیل خونریزی بیهوش کرده و می میراند!!؟ آیا هنوز برای دزدی یک قرص نان و چند تخم مرغ میخواهید، کسی را تا حد مرگ برسانید و بلکه او را بکشید؟ چون حاضر به تغییر کج فهمی تان نیستید؟



5-عده ای اصرار دارند که کجفهمی های خودشان را به حساب الله سبحانه تعالی بنویسند و میگویند نه! مطابق آیه 40 سوره مائده، الله هر طور بخواهد مخلوقاتش را مجازات میکند. اما همین ها حاضر نیستند در آیات قرآن کریم برای قرائن سرقت بگردند یا حتی یک آیه قبل آن (یعنی آیه 39 سوره مائده) را که فرموده "اگر کارشان را اصلاح کنند، الله آنها را می بخشد چون الله بخشنده و مهربان است" نگاه بیندازند. گویی این افراد به اسلامی که از اول تا آخرش با گردن زدن و قطع دست و تجاوز همراه است آنچنان خو گرفته اند که اگر همه قرآن عظیم را هم دلیل برای آنها بیاورید، باز برای آنها دیدن "خون" حجت است، نه آیات قرآن عظیم!! هرگز از خودشان سئوال نمی کنند که آیا در خود قرآن کریم نمونه سرقتی را بررسی کرده اند یا همینطور بی مهبا فقط کجفهمی هایشان را به دیگران اجبار میکنند؟؟

6-عده ای آمده اند و گفته اند که این آیات حکم قطع دست نیست و حکم خط انداختن بر روی دست است و آن آیه ای از سوره یوسف (ع) که زنان با چاقو دستان خودشان را بریده اند را ملاک تحلیل کلمه "فاقطعوا" آورده اند. این به حق تحلیل ناروائی است، چرا که همین افراد در پاسخ به سئوالات 1 تا 4 که در بالا مطرح شد، درمانده اند و اصلا از خط انداختن و خراش نامتناسب بر روی دست مردم چه منفعتی برای فرد متضرر حاصل میشود؟ مخصوصا که امروز با یک جراحی پلاستیک ساده صدها خط را میتوان سریع پاک نمود تا باعث آبروریزی نگردد!

7- و آخر اینکه امروز دستهای "پروتز روبوتیک" و بزودی "دستهای هوشمند" و غیره برای افراد بدون دست و پا همه چیز را مهیا خواهد کرد. پس از دست قطع کردن چه چیزی حاصل میشود؟؟؟ نه ضرری مرتفع میشود، نه اصلاحی صورت میگیرد. راستی اگر کسی چند بار دزدی کرد دیگر کجایش را باید قطع کرد؟؟ آیا باز هم فکر میکنید آن آیات در مورد قطع دست است؟؟

"فاقطعوا ایدیهما" یعنی چه؟

اشتباه نکنید، برایتان استدلال چینی نخواهم کرد! برهان روشنی از قرآن عظیم را تقدیمتان میکنم که برای فهم حکم سرقت در اسلام، به آیات 70 تا 76 سوره یوسف مراجعه کنید تا با تنها مورد شناسی یا Case Study ، عملی سرقت و حکم صادره آن در آیین ابراهیمی اسلام آشنا شوید. بخوانید و دقت کنید. ترجمه آیات 70 تا 76 سوره یوسف :


بسم الله الرحمن الرحیم

" چون بارشان را آماده کرد، یوسف پیمانه را در بار برادرش گذاشت،بعد کسی داد زد که ای کاروانیان، شما دزد هستید. برادران یوسف به طرف آنها برگشتند و گفتند چه چیزی گم کرده‌اید؟گفتند ظرف فرمانروا را گم کرده‌ایم، هر کس آن را بیاورد یک بار شتر جایزهدارد و من ضامن آن هستم گفتند به خدا قسم شما میدانید که ما برای فساد کردن در مصر نیامده‌ایم و ما دزد نیستیم گفتند اگر دروغ بگوئید مجازات کسی که دزدی کرده باشد چیست برادران یوسف گفتند مجازات کسی که جام فرمانروا در بارش پیدا شود، بنده شدن خودش است، ما (فرزندان یعقوب) ستمکاران را اینطور مجازات میکنیم. پس قبل از اینکه بار برادرش را بازرسی کنند، شروع به بازرسی بار آنها کردند و بعد آن را از بار برادرش درآوردند. ما اینطور برای یوسف نقشه کشیدیم. یوسف مطابق قانون پادشاه مصر حق نداشت برادرش را باز داشت کند مگر اینکه خدا بخواهد. درجات کسانی را که بخواهیم بالا میبریم و بالاتر از هر دانشمندی، دانشمند دیگری وجود دارد." -آیات 70 تا 76 سوره یوسف

دوستان عزیز؛ "ید" در قرآن کریم به معنی قدرت و اختیارات به دفعات بکار رفته است و "اولی الایدی" یعنی کسانی که صاحب اختیارات (چه نرم چه سخت) هستند. لذا "فقطعوا ایدیهما" در آیه 38 سوره مائده یعنی "سلب اختیار نمودن و به بندگی گرفتن" فرد سارق تا جبران کامل خسارت. اینجاست که آن کلماتی مانند "فک رقبه" هم در نور عظیم این آیات متجلی میشوند که یکی از کارهای یک مومن پرداخت دیون کسانی است که بنده اند و توبه کرده اند، اما توانائی پرداخت دیون خود به فرد متضرر را ندارند تا آزاد شوند.


تالله "فقطعوا ایدیهما" به معنای "قطع دست" نیست! از الله بترسید!

همانطور که در آیات سوره یوسف ملاحظه کردید، فرزندان پیامبر مسلمانی چون یعقوب (اسرائیل نبی (ع)) به یوسف اذعان کردند که مطابق آیین آنها مجازات دزد؛ بنده شدن خود اوست. همه میدانیم که آیین فرزندان یعقوب (اسرائیل نبی (ع))، اسلام ابراهیمی بود و قرآن کریم برای شهادت کافی است. همان آیینی که قرآن عظیم از آن بعنوان بهترین دین "احسن دینا" نام برده است. آیا از آن روگردانید؟؟ در حالیکه قرآن کریم برای شما کاملا تشریح نموده است؟

حالا اینجا جائی است که آن کسانیکه به کتب قبلی (تورات و انجیل و صحف ابراهیم) ایمان ندارند، علی القاعده باید شروع به حاشا کردن کنند و بگویند که این حکم فرزندان اسرائیل است، نه ما و غیره و ذالک؟؟! در حالیکه حتی در تورات موسی نبی (ع) هم حکم سرقت، بندگی است: رجوع کنید به باب 22 آیه 1 تا 3 فصل خروج کتاب تورات مقدس: Exodus 22:1-3



آیا هنوز فکر میکنید که آن آیات در مورد قطع دست اند؟ در حالیکه قرآن کریم با مورد کاملی از وقوع یک سرقت در داستان یوسف (ع) همه چیز را توضیح داده است و تورات نیز عین آنرا تایید میکند؟؟ یا باز به احادیثی که پیامبر را شمشیر به دست همه جا، حی و حاضر برای گردن زدن و قطع کردن دست، به افتراء به تصویر کشیده است، ایمان دارید؟؟

پس اگر این یادداشت را تایید میکنید، برای جلوگیری از این ظلم و سبوعیت "قطع دست" که آنرا حدیثی ها و فرقه های مشرکانه شان باب کرده اند، این یادداشت را برای هر کسی که فکر میکند بفرستید تا ان شاءالله روزی این کافران و منافقان متوقف شوند و ان شاءالله احکام فقط مطابق قرآن کریم به اجرا در آیند.

پس از کلام الله و آیاتش به چه حدیثی ایمان میآورند؟- جاثیه 6

والسلام علی من التبع الهدی



فکر کردن به دیگری در هنگام رابطه زناشویی

باسلام
در اولین سوالی که ازتون پرسیدم کارشناس محترم احکام پاسخ دادند:

حکم فکر کردن به دیگری در هنگام رابطه زناشویی



ضممن تشکر از کارشناس محترم امیدوارم این بار کارشناس محترم از جنبه حدیثی و قرآنی پاسخگوی سوالم باشند:

آیا در هنگام جماع صحیح است به فرد دیگری فکر کرد؟ (چه زوج و چه زوجه)
با تشکر

مفهوم و تفسیر حدیث در مورد سرزنش کردن

با سلام

لطفا کمی حدیث زیر را به جهت اینکه ممکن است خیلی از ماها مبتلا به به این حدیث باشیم ، تفسیر نمایید و چند مثال جهت شفاف شدن موضوع بزنید:

امام صادق عليه السلام : هر كس مؤمنى را به گناهى سرزنش كند، نميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود.

فکر میکنم منبع حدیث میزان الحکمه باشه.

یعنی مثلا من اگر دوستم مشروب خورد ، و او را سرزنش کردم و گفتم چرا مشروب خوردی و... خودم به این گناه مبتلا میشم؟ کلا برخورد با یک فرد خطا کار و گناهکار چطور باید باشه؟ چطور میشه مثلا به یک فرد خطا کار مشورت داد یا از زشتی گناهی که کرده مطلعش کرد و در عین حال سرزنشش نکرد؟

با تشکر

تا خداوند بداند؟

سلام، سوالی که ذهن منو درگیر کرده اینه که چرا خدا بارها در قران گفته تا خدا بداند تا خدا بداند ، مگه خدا نمیداند ؟ طبق تعریفی که از خدا ارائه میدین میگین همه چیزو میدونه پس چطور نمیدونه که پیامبرش پیام های اون رو ابلاغ کرده یا نه که براش مراقب گذاشته؟

لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا

تا بداند پیامبرانش رسالتهای پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند؛ و او به آنچه نزد آنهاست احاطه دارد و همه چیز را احصاء کرده است!»(72:28)

خدا خودش میگه خدا کسانی که ایمان آورده را میشناسد و بعد میگه تا خدا کسانی که ایمان اورده اند را بشناسند

توجه کنید .

وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ

مسلماً خداوند مؤمنان را می‌شناسد، و به یقین منافقان را (نیز) می‌شناسد.(29:11)

إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ

اگر (در میدان احد،) به شما جراحتی رسید (و ضربه‌ای وارد شد)، به آن جمعیّت نیز (در میدان بدر)، جراحتی همانند آن وارد گردید. و ما این روزها(ی پیروزی و شکست) را در میان مردم می‌گردانیم؛ (-و این خاصیّت زندگی دنیاست-) تا خدا، افرادی را که ایمان آورده‌اند، بداند (و شناخته شوند)؛ و خداوند از میان شما، شاهدانی بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمی‌دارد.(3:140)

و اگر اینجا منظور از دانستن این است که معلوم شود و ...

اولا برای خداوند معلوم است و نیازی نیست بگویند تا برای خداوند معلوم شود، دوما با توجه به کاربرد این کلمه در جاهای دیگه ی قرآن معنی تا بداند میدهد مثال :

وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

و (نیز) هدف این بود که آگاهان بدانند این حقّی است از سوی پروردگارت، و در نتیجه به آن ایمان بیاورند، و دلهایشان در برابر آن خاضع گردد؛ و خداوند کسانی را که ایمان آوردند، بسوی صراط مستقیم هدایت می‌کند.(22:54)

شبهه در مورد روایات شق القمر

انجمن: 

سلام. به گزاره ذیل توجه فرمایید:

«شبهه: هیچ روایت صحیح السندی در منابع شیعه، به شق القمر اشاره ندارد.»

سؤال: آیا گزاره فوق درست است؟

-اگر درست نیست، بفرمایید کدام روایت(ها) در منابع شیعی با سند صحیح به شق القمر اشاره دارند. خواهشمندم برای اثبات صحت سند، چنانکه در مباحث حدیثی مرسوم است، یا بفرمایید کدام عالم بزرگ صحت حدیث را تأیید کرده و یا بفرمایید سلسله راویان روایت را ذکر کنید و با آدرس دهی به کتب رجالی، وثوق راویان را ثابت فرمایید.

-اگر درست نیست، لطفاً بفرمایید چگونه می توان به امری را با یقین، معجزۀ پیامبر دانست(و به قول بسیاری از علما از جمله آیت الله مکارم شیرازی آنرا متواتر نامید) در حالی که حتی یک روایت صحیح السند هم به آن اشاره ندارد؟

با تشکر

آیا اینکه گاهی آیات قرآن مطابق شرایط می آیند، دلیل منطقی و علمی دارد؟

انجمن: 

سلام.
من چند بار نا الآن بعد از نیت، قرآن رو باز کردم و با آیه یا آیاتی مطابق
شرایطم مواجه شدم.
این می تونه معجزه باشه؟
آیا پدیده ى علمی ای هست که این موضوع رو توجیه کنه؟

نمازی برای جبران دویست سال نماز قضا!

با سلام
آیه روایتی از پیامبر (ص) مبنی بر اینکه نمازی در زمانی خاص به جای چندین سال نماز قضا کفایت کنه وجود دارد؟

پیشاپیش از پاسخ کارشناس متشکرم

شبهه در آیات و روایات دال بر امامت از منظر شیعه

انجمن: 

سلام، از آنجا که اصول دین تقلیدی نیست، شبهه‌ای در خصوص آیات مربوط به ولایت و امامت ،
شیعه میگوید که پیامبر اسلام از همان روزهای ابتدایی دعوت خود مثلا در قضیه دعوت اقوام مشرک خود علی را به امامت و جانشینی خود معرفی کرده.
و در مواقف گوناگونی هم به این اشاره کرده، از جمله حدیث منزلت و در خود قرآن هم آیه ولایت صریحا امامت ایشان را اثبات میکند، حال چند نکته:
علامه طباطبایی در تفسیر آیه تبلیغ میگوید :، لحن شگفت انگیز آیه در اصرار بر ابلاغ ولایت امام و تضمین آیه والله یعصمک من الناس ، به خاطر ترس پیامبر از ابلاغ جانشینی امام بوده، چون ممکن بوده دیگران فکر کنند که پیامبر به جای نبوت سلطنت موروثی راه انداخته و پسر عم خود را جانشین خود کرده و به همین نگران از واکنش مردم بوده.( تفصیل مطلب در المیزان سوره مائده ).
سوال اینکه:
اگر واقعا آن احادیث و آیات قبلی بر امامت ایشان دلالت دارد، چطور به هنگام ابلاغ آنها برای مردم و اصحاب و اقوام خود دچار ترس و نگرانی نمی شده ، اما تکرار همان مطلب قبلی برای حضرت ( ص) مشکل آفرین شده?
چند جواب از منظر من:
1_ آن قبلی ها یا دلالتی بر امامت ندارند یا جعلی اند.و آیه تبلیغ نخستین آیه دال بر امامت است.
2_ هم قبلی ها دلالت دارند هم آیه تبلیغ، منتهی تفسیر اینکه در آیه تبلیغ پیامبر نگران از ابلاغ آن امر بوده صحیح نیست.پس مشکلی بابت اینکه بین ابلاغ های قبلی و این ابلاغ امامت تناقض پیش بیاید وجود ندارد و صرفا تکرار یک مطلب بوده همانند تکرار توحید و اقامه نماز و غیره. اما متن آیه و سیاق آن همانطور که علامه اشاره داشته، همان حالت نگرانی پیامبر را می‌رساند.
3_ آن قبلی ها بر امامت دلالت دارند اما آیه تبلیغ دلالتی بر امامت ندارد.
4_ هیچکدام دلالتی ندارند.:>