جبر؛ اختيار؛ علم؛ خداوند؛ تولد

آگاهی خداوند به سرانجام شقاوتمند

سلام.

خداوند انسان را خلق می کند ، تمام اتفاقات آینده را در لوح محفوظ ثبت می کند که تغییر پذیر نیست. در این بین گروهی سعیدند و گروهی شقی.
از شقاوت برخی از مخلوقاتش آگاهی دارد. با این آگاهی انسان را می آفریند.
آدم و حوا مستقل از ژنتیک آفریده می شوند اما انسان های بعدی با خواست پدر و مادر و با جبر و مشکلات و تفاوت های ژنتیکی آفریده می شوند.
انسان از نظر شما مختار بین الامرین است.
سوال اول :

پدر و مادری باعث خلق انسان جدیدی می شوند. اگر این دو تصمیم بگیرند اقدام به خلق انسان دیگری بکنند اما جز آن تعداد انسان معلوم تا قیامت نباشد چه می شود ؟ علم خدا جهل است یا دستی دیگر در کار است و محاسبات را به هم می زند؟ یا نیرویی درونی آن ها را این کار منع خواهد کرد؟

[SPOILER]یک شمع ذاتا باید بسوزد چون قانون خلقتش اینگونه است. باید بسوزد و نابود شود تا بتواند خیر نور را به صاحبش برساند.شمع نسوزد که شمع نیست.

یک شقی باید بسوزد و نابود شود تا بتواند جمال زیبای خیر را آشکار کند.
شاید گفته شود قرعه کشی نیست که هر کس بخواهد را نابود کند و هر کس را بخواهد خوشبخت اما کمی دقت کنیم ژنتیک و تربیت را همانند یک نوار کاست به قبل ببریم به ابتدا یعنی خواست خدا می رسد چون انسان جد دارد
[/SPOILER]

لطفا سوالات را نقل قول نکنید.
ممنون