جابه جایی

جابه جایی به محل زندگی همسر

سلام وقت بخیر. من یه مشکلی واسم پیش اومده ک اصلا نمیدونم چیکار کنم. من دانشجوی شهر "الف" هستم.پدرمادرم ساکن شهر "ب" هستن که 600 کیلومتر فاصله داره. سه ساله عقد کردم و شوهرم همون شهر محل تحصیلم کار میکردن و همه چی خوب و خوش بود. حالا یک ماهه ک عروسی کردیم و شوهرم رو انتقال دادن به شهر " ج" ک پدر مادر خودشم همونجا ساکنن. و با محل زندگی پدرمادر من 12 ساعت فاصله داره. حالا شوهرم به من اصرار داره ک تو هم انتقالی بگیر بیا شهر ما ولی حقیقتا من دوس ندارم این کارو کنم چون هم از محیط جدید واسه دانشگاهم به شدت واهمه دارم هم اینکه پدر مادرش توی اون شهرن و اینجوری دیگه مجبوریم هی رفت و امد کنیم. منم خیلییی سرم شلوغه و دانشجوی یه رشته ی خیلی وقتگیر هستم و مداوم هم باید درحال مطالعه باشم.پدرمادرش آدمای خوبی هستن ولی من هیچوقت باهاشون راحت نبودم و دوست ندارم ک باشم.دوستشون دارم و باهاشون به شدت خوبم ولی نه مثل احساس قلبی ک به پدرمادرم دارم. از هر حرفشونم خیلی زود ناراحت میشم و فکرم درگیر میشه اصل زندگیم از اول دوری و دوستی بوده ولی الان با این شرایط اونا خیلی بهمون نزدیک میشن. از طرفی مامانم اینا هم خیلیی از من دور میشن...من کلا یک سال و نیم از درسم مونده. به نظرتون بمونم درسمو توی همین شهری ک از اول بودم تموم کنم و شوهرم هم تا اون موقع باز درخگاست انتقالی بده برای شهر "ب" ک مامانم اینا هستن یا اینکه این یک سال و نیم تنهاش نذارم و باهاش برم شهرشون ولی با اگن شرایطی ک از پدرمادرش و روابطمون گفتم. سره تحصیلم هم درواقع دارم ریسک میکنم و نمیدونم چی در انتظارمه. چیکار کنم؟ امیدوارم خیلی پیچیده نشده باشه داستانم