تواتر،قرائات،

آیا «ما به الامتیاز» قرائات می تواند متواتر باشد؟

با سلام

قرآنی که پیامبر بر مردم خواندند از حیث لهجه و لفظ و معنا، یک قرائت بیشتر نبود.
پس قرائات مردم و ائمه ی قرائت از آن جهت که اختلاف دارند درست نیستند.
نمیتوان پذیرفت که چند قرآن به صورت متواتر از پیامبر نقل شده باشد.
و میتوان گفت خود اختلاف در قرائات دلیل بر عدم تواتر اختلافات خواهد بود.
ممکن است قرائاتی که حاصل اختلاف لهجه باشند مورد قبول واقع شوند. ( اما باز قرآنی که بر لهجه ی پیامبر و قریش و فصیح باشد اولی تر هستند)
اما قرائاتی که در معنا و لفظ اختلاف داشته باشند نمیتوانند قرآنی باشند که پیامبر ص قرائت می فرمود.

در نتیجه تنها ، مشترکات قرائات تواتر دارند، نه اختلافاتشان.

و اختلاف در قرائاتی که معنای متفاوت یا افزونه داشته باشند خبر واحد هستند و امکان ندارد چند قرآن به صورت متواتر از پیامبر نقل شده باشد؛ چون قرآن واحد است و یک قرائت ( حداقل در لفظ و معنا نه لهجه ) بیش تر ندارد.
از میان اختلافات، کدام قرائت، احتمال بیشتری دارد که همان قرائت پیامبر باشد ؟
ما در تحلیل این موضوع با سه چیز مواجهیم:
1
ما به الاشتراک قرائات
2
ما به الامتیاز قرائات
3
افزونه ها

1
ما به الاشتراک قرائات متواترند.
2
ما به الامتیاز قرائات متواتر نیستند و تنها یکی پذیرفته میشود.
مثلا در یکی از این اختلافات ( لفظ و معنا نه لهجه ) از میان قرائت فاسعوا و فامضوا
قرائت ;فاسعوا به عنوان قرآن پذیرفته میشود.
3
افزونه ها متواتر نیستند و تنها یکی پذیرفته میشود
و اگر یکی باشد همان را میپذیریم.
مثلا قرائتی میگوید نصرکم الله ببدر بسیف علی و انتم اذله

همه قرائات (چه قرائات دهگانه و چه غیر آن) از حیث سند، خبر واحد هستند. اما از این جهت که مشترکاتشان در تمام اعصار جریان داشته است و این قرائات بازتاب قرائت جاری بوده اند، ما به الاشتراک آنها را متواتر میدانیم.

پس شهرت یافتن یک قرائت ( ما به الامتیاز آن ) لزوما دلیل بر متواتر بودنش نیست. مثلا قرائت حفص اصلا در کوفه رواج نداشته است و هر قرائتی از حیث اختلافش، در جایی رواج داشته است اما دلیل بر تواتر و درست بودنش نبوده است. چرا که قرآن واحد است.

البته ممکن است کسی بگوید فلان قرائت، دروغ است یا راوی آن دروغگو بوده و مانند آن. اما با فرض اینکه همه ی اینها قرائت نام گرفته اند باید از حیث اختلافاتشان ( که خبر واحد هستند) مورد بررسی قرار بگیرند و یکی از آنها مقدم تر و معتبرتر اعلام شود.

از چه جهت یک قرائت بر قرائت دیگر ( از حیث اختلافشان) مقدم میشود ؟
از حیث لهجه، از حیث فصاحت و بلاغت، از جهت معنا، از جهت آهنگ و سجع ، از جهت سند ، از جهت شهرت، از جهت ابعاد سیاسی و نفوذ علمای درباری و یهودیان و ...

با توجه به آنچه گفته شد :
ما میخواهیم قرآن واحد را بشناسیم همان قرآنی که حداقل از جهت لفظ و معنا، نازل شده ی خدا می باشد. ( لهجه ها را فعلا کاری نداریم )

دو سوال دارم :

1
آیا اینکه میگوییم و میدانیم قرآن واحد است، دلیل بر این نیست که اختلافات قرائات ( حداقل از حیث معنا و لفظ نه لهجه ) متواتر نیستند بلکه خبر واحد هستند ؟
2
آیا میتوانیم از تواتر داشتن ''ما به الاشتراک قرائات'' ، نتیجه بگیریم ''ما به الامتیاز قرائات'' و ''افزونه ها'' جزو قرآن نیست؟
یعنی آیا خبر واحد بودن ما به الامتیاز قرائات و افزونه ها دلیل بر این است که جزو قرآن نیستند؟