تنش

تصمیم درست چیست؛ طلاق یا تحمل؟

به نام خدا
سلام
من یک مرد ٣٧ ساله هستم.١٣ ساله که ازدواج کردم و ٢ فرزند دارم.
فارغ از این که ریشه مشکلات زندگی ما چیست، می خوام مساله ای رو مطرح کنم!
اصلاً فرض کنیم که من و خانواده ام، بد هستیم و همسر و خانواده اش بهترین انسان های عالم...
فرض دوم: من هیچ بی حرمتی ای به ایشان و خانواده شان نگردم هرگز. بلکه همیشه حرمت نگه داشتم و سعی کردم کمک حال باشم
اما در مقابل همسرم دقیقاً بر عکس عمل کرده و پس از این همه سال حاضر به دست برداشتن از این رفتارهای بد نیست و به بنده و خانواده ام نهایت بی حرمتی ها رو انجام می ده.
این ها به کنار، ایشان فرزندان مان را هم در این رفتارها دخیل می کند و عملاً رفتار زشت را به ایشان یاد می دهد. همه ی این رفتارها در حالیست که خانواده همسرم ظاهری کاملاً متشرع دارند.
بیشترین ناراحتی بنده از این است که فرزندانم بد تربیت بشوند و همچنین از غصه هاییست که می خورند
حقوق خودم هم که به کنار
در خانه محلی از اعراب ندارم!
حال با این فرضیات تکلیف چیست؟
چند روزیست که شدیداً به جدایی فکر می کنم چون دیگر توانی برایم باقی نمانده است و هیچ انرژی و تمرکزی حتی برای کار کردن هم ندارم. ضمن اینکه نیازهای شخصی یک شوهر هم دارد به من فشار می آورد و اساساً حالم خوش نیست
و فقط دارم تلاش می کنم تا با رفتار درست، فرزندانم را خوشحال نگه دارم و رفتار بد همسرم را جبران کنم

پ.ن.: یادآوری می کنم که بنده ادعای خوب بودن در مقابل بد بودن همسرم را نداشتم. اما اخلاق و رفتار بسیار بد ایشان را دیگر نمی توانم تحمل کنم.
یک سوال: آقایان محترم! چند بار در دوران ازدواجتان، بدترین نسبت ها به مادرتان داده شود از کوره در خواهید رفت؟ آیا تذکر و نصیحت می کنید یا برخورد تند؟...