تفاوت

بهشت و جهنم ناعادلانه!

بسیارند زنان و مردانی که تا سنین میانسالی یا پیری پی کیف و حال هستند و بعد از رسیدن به سن مذکور توبه میکنند و نمازهای قضایشان را بجا میاورند و قرآن و نهج البلاغه میخوانند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند! خب تا اینجای کار مشکلی پیش نمی آید اما مشکل در جای دیگر پیش میاید که شخصی جوان یا میانسال که هنوز پی کیف و حال هست و توبه نکرده در همان سن میمیرد!

خب خدا چگونه میخواهد جایگاه این افراد را تعیین کند؟! کسی که وسط کیف و حال مرده و رفته جهنم میتواند اعتراض کند و بگوید اگر هم به من مثل گروه اول عمر بیشتری عنایت میکردی من هم توبه میکردم و نماز میخواندم و بهشتی میشدم اما چرا این کار را نکردی؟! چه جواب منطقیی این وسط وجود دارد؟!

یا مثلا به گفته تاریخ نگار معروف ویل دورانت بسیاری از فلاسفه بیخدا وقتی به سن پیری رسیدند خداباور شدند خب با توجه به اینکه فلاسفه معمولا افراد کثیفی نیستند همین ایمان بدست آمده در سنین پیری شاید باعث بهشتی شدن آنها شود حال آنکه اگر در دوران جوانی میمردند جایشان وسط جهنم بود! آیا اینها هم نمیتوانند اعتراض کنند؟!

با وقتی کسی در سنین کودکی میمیرد در آن دنیا به قول معلم دینی های ما خدا امتحانش میکند و او را براساس امتحان بهشتی یا جهنمی میکند به موقع جهنمی شدن نمیتواند اعتراض کند چرا از من یک یا چند امتحان گرفتی در حالی که فلان پیرمرد بعد یک عمر امتحان بهشتی شد؟!

تفاوت های جن با انسان

انجمن: 

انسان چه تفاوت هایی با جن دارد که باعث شده خدا به همه خلایق حتی اجنه بگوید به انسان سجده کنید در حالی که رایج هست که جن ها هم بدنی مثل ما دارند (به غیر پاهایشان) و روح دارند و اختیار دارند و بهشت و جهنم خاص خودشان را دارند؟ چرا اجنه لیاقت این را پیدا نکردند که خلایق به آنها سجده کنند؟

استنباط فقهی و اعتقادی غیرمعصوم

سلام.

یکی از نقدهای وارد بر اهل کتاب و از بقیه ی آنها پیشرفته تر، مسیحیت، وارد است، این است که استنباطات آنها در مورد عقیده و احکام از سوی غیرمعصوم صورت می گیرد. برای مثال در مسیحیت،شورایی از بزرگترین علمای دین جمع می شوند، و نظر می دهند که عقیده این است و هر کس جز این بگوید، ملعون است، که این نقد بر فرقه های غیرکاتولیک مسیحیت، وارد است(کاتولیکها پاپ را عقلاً مصون از راهنمایی اشتباه می دانند، زیرا نمی شود منبع هدایت، راه را اشتباه نشان بدهد- البته این زیاد معقول نیست، زیرا پاپ بی خطا را، کاردینالهای خطادار انتخاب می کنند و کلیسای کاتولیک معاهده ای با خدا ندارد که هر کس که کاردینالها انتخابش کردند، نتواند راه اشتباهی را نشان بدهد!)

امّا مسئله ای که هست، اینکه در اسلام نیز، بسیاری از آنچه ما امروز داریم، استنباط است. برای مثال در تاپیکی سؤال کردیم که منبع تحریم دوستی دختر و پسر چیست؟ که مشخص شد که هیچ آیه یا حدیثی به طور مستقیم، آنرا تحریم ننموده است، و مسئله بر سر استنباط فقهی علما و اجماع علما بر آن است. همین مسئله ممکن است در برخی عقاید نیز مشکل ایجاد کند، که وارد جزئیات نمی شوم، ولی به طور خلاصه گاهی ما هم به نفع عقیده ای آیه داریم و هم بر علیه آن، و تفسیر ماست که یک آیه را به نفع آیه دیگر توجیه می کند(دقت شود که تناقض در شرایطی است که دو آیه را با هیچ تفسیری نتوان در کنار هم قرار داد.) اینجاست که مناقشه ایجاد می شود و در حوزۀ الهیات، گروهی نظری پیدا می کند و گروهی نظری دیگر.

پس ما هم در حوزه عقیده و فقه، با مسائلی مهم سر و کار داریم، که منابع معصوم(قرآن و چهارده معصوم) یا در مورد آن سخنی ندارند یا سخنی تفسیرشدنی دارند و ما تفسیرش می کنیم.

سؤال: چگونه می توان به استنباطات افراد غیرمعصوم اعتماد کرد؟(حتی اگر نگرش غیرمعصوم به اجماع هم برسد)

تفاوت یهودیت و صهیونیسم

تفاوت یهودیت با صهیونیسم در چیست؟؟ آیا با هم تفاوتی دارند؟؟؟

فرق کعبه و بت در چیست ؟؟؟

انجمن: 

سلام علیکم

کعبه و بت از منظر های فراوانی شبیه به هم هستند ، مثلا از نظر جنس ، از نظر کار ، از نظر اینکه کانون سجده ها هستند ، اصولا تفاوت این دو در چیست ؟

فرق گناه و فساد

:Narahat az:سلام علیکم
میخواستم ببینم فرق گناه و فساد چیه؟؟؟
آخه توی کتاب پیام قرآن جلد 4 صفحه ی 468 اینجوری نوشته.در مورد ایه 41 سوره روم.
این ایه بیانگر رابطه گسترده ای میان گناه و فساد است و ...
بقیه متن هم جوری نوشته اند که انگار اصلا گناه یه چیزیه و فساد چیز دیگه ای...
اگه میشه سریع جواب بدید.

سوال در مورد تفاوت در خلقت و تاثیر بر گرایش انسانها

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم


با سلام

اول با این سوال شروع میکنم بعد میرسم به سوال مهمه.

موقع خلقت انسانها فطرت همه یکی بوده و همه با شرایط یکسان افریده شدند وتبعیضی نبوده،پس چرا انسانها در موقعیت های مختلف روی زمین میان که روی زندگیشون تاثیر داره؟
این واضحه که محیط اطراف خیلی روی طرز فکر،گرایش دینی ،فرهنگ و ... تاثیر میذاره.
پس چرا یکی 1000سال پیش به دنیا اومده و یکی الان و یکی هزار سال دیگه؟
چرا یکی تو یه کشور با اکثریت مسلمان (دین رایج)به دنیا میاد و یکی یه جای دیگه و یا با یه دین دیگه؟
چرا یکی تو یه خانواده مذهبی و یکی تو یه خانواده ای که بویی از دین و مذهب نبرده اند و هیچ قید و بندی ندارند؟

من میگم تمام اینا روی شخصیت و طرز فکر و گرایش انسان تاثیر میذاره.
من میگم اگه تو یه دوره ی دیگه ای و شاید در یک خانواده ی خیلی مذهبی تر به دنیا میومدم پذیرش خیلی از وظایف دینی یا مستحبات دینی که از درکشون عاجزم برام اسونتر میشد.

میگم شاید در اون صورت ناخواسته ادم بهتری میشدم که این ارزوی هر انسانیه.
من الان تا حدی خوبی ها و بدی هام رو از وجودم در این شرایط زندگی دارم.
هرچند با تمام این تفاسیر نمیشه اختیار رو در نظر نگرفت.اره.من حق انتخاب دارم.حق فکر کردن دارم.اما چند درصد هستن که قدمی بزرگ تو این راه بردارن و تغییر گرایش مثبت بدن؟

چند درصد هستن که امید موفق شدنشان بر ترس نرسیدن به هدفشان غلبه کند؟
یعنی کسی حق اینو نداره که بگه:

خدایا ، اگه من تو یه شرایط دیگه ای زندگی میکردم ،مسیر زندگیم تغییر میکرد و میشدم بنده خوبه ی تو؟؟

پیشاپیش تشکر

اللهم صل علی محمد وآل محمد

تفاوت اسماء خداوند با دیگر اسماء


اسماء پروردگار به معنی نامگذاری نیست، چون اسم نامگذاری قراردادی است، هر اسمی را روی هر چیزی می شود گذاشت، آن دیگر قرارداد است، لازم نیست معنی آن اسم واقعا در این شخص صدق کند. مثلا اگر اسم کسی را گذاشتند " حسن " (حسن یعنی نیکو، زیبا) ممکن است او واقعا هم حسن و نیکو و زیبا باشد، و ممکن است زشت ترین افراد باشد، کسی نمی تواند ایراد بگیرد، می گویند نامگذاری است و در نامگذاری این حرفها نیست، مثل فامیلهایی است که افراد روی خودشان می گذارند. البته فامیلها خوب انتخاب می شود و باید هم خوب انتخاب شود اما معنای نامگذاری این نیست که حتما حقیقت این (نام) بر آن (شی ء) صدق کند.

از آن شاهکارهای سیاسی مرحوم سیدحسن مدرس نقل می کنند: در همان دوره تقریبا چهل و پنج سال پیش یک موجی پیداشده بود - که هر چند وقت یک بار هم پیدا می شود و آن وقت این موج شدیدتر از امروز بود - که ما باید لغات بیگانه را (به قول اینها) از زبان فارسی بیرون بریزیم و اصلا نباید هیچ لغت عربی در زبان ما وجود داشته باشد.
این موج در مجلس هم راه پیدا کرده بود و می خواستند آن را به صورت یک قانون در بیاورند. مرحوم مدرس با این فکر مبارزه می کرد. (گاهی یک شوخی، یک متلک، یک هو کردن اثرش از چند برهان بیشتر است.) گفته بود بسیار خوب، حالا ببینیم چی می شد! (به قول خودش، اصفهانی بود)، چه از آب درمی آید!
رو کرده بود به رئیس مجلس و گفته بود آقای رئیس مجلس! اسم من حسنس، اسم جنابعالی هم حسینس حالا این اسمها را می خواهند تبدیل کنند به فارسی، من می شوم " نیک "، حسین هم که تصغیر حسن است می شود نیکچه، پس بعد از این من نیکم شما نیکچه، مثل دیگ و دیگچه، یک چند تا از اینها را با همدیگر جور کرد، مجلس خندید، لایحه به همین (امر) از بین رفت.

حال، اسم گذاری اسم گذاری است، ولی در مورد پروردگار اسم به آن معناست که گفته شد، یعنی یک صفت که قائم به ذات پروردگار است، و الا کسی آنجا اسم گذاری نکرده، و لهذا اسمهای پروردگار هه اسمهای عام و کلی است که احیانا در مورد غیر پروردگار هم این اسمها یا بعضی از اسمها استعمال می شود ولی در یک دایره خیلی محدود. مثلا ما به پروردگار می گوییم " عالم "، به غیر پروردگار هم می گوییم عالم. گو اینکه علم او به معنای علم غیرمتناهی است و علم غیر پروردگار هر چه باشد بالأخره متناهی و محدود است، ولی گفته می شود.