تفاوت قانون و حساب آخرت

تفاوت فقه با حق

با سلام لطفا به سوال من با این که میدونم طولانیه با دقت توجه کنید و جواب کاملی بدید چون من خودم هم با دیدن این قضایا یکم تفکرم درباره عدالت خداوند داره متزلزل میشه .سوالی که داشتم اینه که ما گاها اعمالی رو در جامعه میبینیم رخ میدن که شرع اونها رو جایز دونسته و مجازاتی براش نداره و گاها ثواب هم دارن ولی عقلا یا اخلاقا وقتی به قضیه نگاه میکنید میبینید یک نفر داره نامردی میکنه و نفر دیگه ای داره نابود میشه.دوتا مثال براتون میزنم که منظورم رو بفهمید لطفا روی مثال ها دقت کنید: 1.جوونی رو میشناختم که با دختری ازدواج کرده بود و بعد از مدتی طلاق گرفته بود.دادگاه پسر رو موظف کرده بود ماهی یک سکه برای مهریه بده که طبیعتا میدونید قیمت سکه الان چنده و چقدر باید کار کنه تا پول سکه رو بده و از نظر اقتصادی چه بلایی سرش میاد.حالا این اصل قضیه نبود اون خانوم رفته با مردی دیگه ازدواج کرده و شوهر جدیدش عملا بیکاره و هر دو از پول سکه ای که از این جوون می گیرن استفاده میکنن.پسر به من می گفت من باید در بدبختی زندگی کنم و صبح تا شب جون بکنم تا آخر ماه پول رو بدم به زنی که ولم کرده تا با شوهر جدیدش که به پشتوانه سکه ای که من بهشون میدم بیکاره بخوره و زندگی کنه.خب از نظر شرعی و قانونی هیچ مشکلی وجود نداره اون خانوم و شوهر جدیدش هیچ گناهی مرتکب نمیشن و این پسره از نظر روانی و مالی داره له میشه. 2.مثال وحشتناک تر که در دادگاه دیدم اینه پسری پدرش فوت کرده بود و با مادرش و دو خواهرش در خانه ای که پدرش قبل از فوتش به مادرش داده بود زندگی می کردن.مادر پسر بعد از مدتی با یک مرد ازدواج کرده بود که مرد دو تا فرزند پسر داشت و چون مرد وضع مالی بدی داشتن اومده بودن خانه زن زندگی کنن و خرجشون رو هم مادر پسره میداد.خب این خودش فی نفسه برای یک پسر سخته ولی قضیه وقتی جالب شد که شوهر جدید مادر به مادرشون گفته بوده که میخواد مشکل نامحرمی پسراش با دو دختر زن را حل کنه و گفته بود بین دو پسرش و دو دختر زن فقط برای محرمیت صیغه خوانده شود و این کار را دور از چشم پسر انجام داده بودند ولی بعد از مدتی پسر فهمیده بود پسران مرد با خواهرانش رابطه جنسی برقرار کردن و به این صورت پسران مرد مفت و مسلم خواهرانش رو صاحب شده بودند که جالب این بود که یکی از خواهرانش هم هیچ مشکلی با این قضیه نداشت ولی یکیشون زیاد هم راضی نبود در هر صورت گویا پسران مرد با چرب زبانی راضیشون کرده بودن.پسر که قضیه رو فهمیده بود برای دعوا رفته بود پی پسران مرد که برای دعوا براش دیه بریده بودن.حالا نکته اینجاست از نظر شرعی و قانونی آن مرد و پسراش چون با رضایت مادر پسر و دخترانش باهاشون عقد کرده بودن و وارد خونه شده بودن و پول میخوردن هیچ گناهی نکرده بودن ولی این پسره که پدرخواندش هم مادرش رو صاحب شده بود هم خانه و اموالشون رو و هم پسرانش خواهران پسر رو گرفته بودن تقریبا روانی شده بود و میگفت که داره از دین میزنه بیرون چون وقتی از یک روحانی درباره قضیه ش پرسیده بود روحانی بهش گفته بود چون با رضایت مادر و خواهراش بوده پدرخواندش و پسراش نه تنها گناهی نکردن بلکه ثواب هم کردن!! خب آیا انسان با دیدن اینها در عدل خدا شک نمیکنه دقت کنید نمیگم چرا این اتفاقات میوفته بلکه میگم در این قضایا چرا امثال همسر اون جوان و پدرخوانده پسر دوم و فرزندانش با این عمل ها هیچ گناهی مرتکب نمیشن و حتی ثواب هم میکنن ولی امثال این جوانان له میشن و حتی اگر بی تابی کنن یا از دین زده بشن اجرشون هم ضایع میشه؟