تزکیه نفس

ترک گناه و مقدمات سیر و سلوک

سلام خدمت تمامی اساتید بزرگوار و دوستان عزیز،

اول یک مقدار راجع به شرایط خودم توضیح بدم تا برسم به سوالاتم، حدود 31 سال سن دارم، متاهل و یک فرزند هم دارم. و از موقعی که به سن تکلیف رسیدم دست و پا شکسته واجبات رو انجام میدادم و این اواخر کلاً نسبت به واجبات دین سستی میکردم، البته خودم میگم 16 سال نماز و روزه قضا دارم، یعنی یه جورایی اصلاً نخوندم!!! به نظرم خودم بزرگترین گناهی که مرتکب شدم رفتن سمت مشروبات الکی بوده، اما خدا رو شکر تا این لحظه سمت روابط نامشروع یا آلوده شدن به گناه زنا نرفتم یا حق الناس تا جایی که اطلاع دارم گردنم نیست که این هم از لطف خدا بوده،

اما حدود یک ماهی میشه که کلاً شرایط برام تغییر کرده، دلیلش و خودمم نمیدونم که چرا اینجوری شدم،یکدفعه شد، با ترک سیگار و مشروب و البته نماز اول وقت شروع کردم، جدیداً این آخریا یا بهتر بگم 10 روز آخر این سعادت نصیبم شده که هر روز دعای عهد و زیارت عاشورا رو صبح ها می خونم به همراه تلاوت یک جزء قرآن که در کنارش از روی تفسیر نور استاد قرائتی در مورد آیه هایی که میخونم مطالعه می کنم تا معنی دقیقشون رو متوجه بشم و ذکر های روز و سایر ذکرهایی مثل ذکر جلاله «لا اله الا الله» و «ذکر یونسیه» رو هم دائماً تکرار میکنم (بعضی وقت ها غیر ارادی) البته دائم الوضو هم شدم یا بهتر بگم سر این موضوع یه جورایی خیلی حساس شدم، هر گناهی که در روز مرتکب میشم حتی خیلی کوچیک براش آخر شب استغفار می کنم! خودم نمیدونم چرا اینجوری شدم، اما روز به روز اشتیاقم داره نسبت به مسائل دینی بیشتر میشه! از یه طرف علاقه زیادی هم به مبحث عرفان و سیر و سلوک پیدا کردم و مطالب زیادی در این مورد مطالعه می کنم، این و بگم که به هیچ عنوان علاقه ای به مکاشفات و مباحثی که گفته میشه ندارم و احساس میکنم هدف چیز دیگه ای سوای مکاشفات و چشم برزخی و طی الارض و ... هست.

اما موضوعی که در موردش چندین سوال دارم اینه که:

# من ترک گناه و انجام واجبات و قلبی شروع کردم، آیا نیاز به انجام کارهایی که در مورد توبه ذکر شده وجود داره یا کافیه نیت قلبی باشه؟
# این شرایطی که برام پیش اومده احساس میکنم افراط و تفریطه و باید کمی تعادل ایجاد کنم تو این موارد، آیا درسته؟
# از اونجایی که علاقه زیادی به سیر و سلوک پیدا کردم و البته علاقه زیادی به مکاشفات ندارم و نمیخوام برام اتفاق بیافته، راه کنترلش چیه؟ دوست دارم راه سیر و سلوک و عرفان رو انجام بدم و از یه طرف از عواقبش میترسم، چون گفتم احساس می کنم هدف چیز دیگه ای هست.
# با توجه به اینکه بنده متاهل هستم اصلاً درسته که سمت سیر و سلوک و عرفان برم؟

البته سوالاتم خیلی زیاده و همینطور تو سرم اینور و اونور میرن، اما به نظرم مهمترین ها فعلاً همین ها هستن.

مجدد از تمامی شما دوستان و اساتید عزیز تشکر می کنم.

در پناه حق

نکات عملی عرفانی از آیت الله کمیلی

انجمن: 

گفتارهای سلوکی از فقیه عارف آیت الله کمیلی

۱. در دستورات اهل عرفان آمده است؛ که اگر سالکین الی الله بخواهند راه میانبر در سیروسلوک را بپیمایند، باید از راه امام حسین علیه السلام وارد بشوند.

۲. اولین چیزی که داعی(دعا کننده) باید متوجه آن باشد، شناخت مخاطب خود است و باید شناختی از صفات و اسما الهی داشته باشد و او را با طهارت و خضوع و خشوع و آمادگی کامل یاد کند.

۳. استاد ما (مرحوم حداد) در مسئله مناجات بسیار کتوم بودند و به حقیقت، سرّ دعا را دریافته بودند و با خدا نجوای قلبی داشتند و آه و ناله او در درون بود.

۴. اگر سالک در دنیا به کمال رسید، که رسید و اگر قبل از به دست آوردن کمال مرد، شهید مرده است و مهاجری است که به سوی خدا رفته است و بعد از مرگ به کمال خواهد رسید.

۵. سالکین باید استقامت داشته باشند و کارهایشان فقط و فقط برای خدا باشد، و هیچ نوع شرکی چه خفی و چه جلی در کارها و نیّات قلبشان پیدا نشود.
خداوند در قرآن می‌فرماید: “بندگانش در راه او و برای او مستقیم شوند”، اشاره دارد به اینکه فقط او را در نظر بگیرند.

۶. ای برادر! اگرتصمیم داری اهل معرفت شوی، و از مقربین شوی، و رفیق انبیاء و اولیاء باشی، در امرت استوار باش و هرچه می‌توانی از صفات حیوانی دور شو و متخلق به اخلاق روحانیین شو.

۷. شما می‌خواهی همه‌ی وجودت و همه آن باطن را به هم بریزی و از نو یک آدم درست کنی، یک انسان درست کنی، خوب این خیلی کار مشکلی است،! لذا مرحوم سید (بحرالعلوم) هشدار می‌دهد و می‌گوید سالک در این موارد باید مانند کوه‌های خیلی بلند و استوار که به این زودی‌ها متزلزل نمی‌شود ثابت بایستد.

۸. آن‌هایی که سالک واقعی هستند و استاد دارند، و راضی به مقدرات و رزق و روزی معنوی خود هستند، عجله و شتاب زدگی نمی‌کنند،خود را به ریاضت‌های غیر مشروع نمی‌اندازند، ضرر به جان و مال و خانواده‌شان نمی‌زنند، اجحاف در حقوق دیگران نمی‌کنند، و اگر در دنیا هم فتح باب برایشان نشود، بعد از مرگ و در برزخ به کمالات خواهند رسید.

۹. امر به معروف واجب است، دعوت به عرفان و سیر إلی الله از عالی‌ترین و بالاترین معروف‌هاست.

۱۰. سالک باید بداند که سر منزل مقصود (توحید) خارج از وجود خودش نیست، و رسیدن به آن نیازمند تذکر (ذکر) و تفکر مستمر است.

۱۱. فرصت‌های سالک در سیر و سلوک، در حقیقت رعایت حقوق (والدین، همسر، فرزند و…) است.

راه درمان حالاتی که گاهی در شرایط خاص بر نفس عارض می شود چیست؟


با سلام خدمت کارشناس گرامی
گاهی اوقات قرار گرفتن در برخی ار موقعیت ها سبب این می شود که انسان به وجود سم مهلکی در وجودش پی ببرد.

به عنوان مثال:
انسان در جمعی حضور دارد که ناگهان افرادی از او تعریف و تمجید می کنند، این کار منشاء ایجاد حالتی درونی در شخص می شود که در نتیجه آن برخی از بیماری های روحی اعلام حضور می کنند در واقع چشمک می زنند که ما در درونت هستیم.
راه ریشه کن کردن آنها چیست؟
راه کلی درمان به چه صورت هست؟

با تشکر

چگونه بدون استاد اخلاق در تزکیه نفس، بیچاره نشویم ؟

انجمن: 

با سلام

چگونه می توان با خواندن یک کتاب و عمل به آن، مثلا کتاب معراج السعاده تزکیه نفس کرد، درحالی که طبق فرمایشات آیت الله مجتهدی تهرانی، اگر استاد اخلاق نداشته باشی، آن وقت بیچاره می شوی ؟؟؟!!!
[h=2]پندهای از آیت الله مجتهدی تهرانی[/h]

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در سخنانی اظهار داشته است: امام زین‌العابدین (ع) فرمودند: هر كس عالم و حكیمی نداشته باشد كه او را ارشاد كند هلاك می‌شود. انسان باید در دو چیز استاد داشته باشد یكی اخلاقیات و دیگر عُرفیات.

اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض آیة‌الله هم بشوی نَفْس تو هم، آیة‌الله می‌شود آن‌وقت بیچاره می‌شود.

همان‌طور كه به دكتر می‌روی و دستور رژیم غذایی می‌گیری باید پیش استاد بروی و دستور اخلاق بگیری، باید استاد باشد كه نزد او بروی كه باد كبر و غرور تو را خالی كند، فكر نكنی حالا كه این كتاب‌ها را می‌خوانی به جایی رسیده‌‌ای و حتماً مورد تأیید امام زمان (عج) قرار گرفته‌ای.

چرا بدون تزکیه نفس، نماز در دوری ما از معصیت اثرگذار نیست؟

انجمن: 

با سلام

منظور جملات زیر چیست ؟ چرا بدون تزکیه نفس عبادات ظاهری مثل نماز ما را از معصیت و منکر دور نمی کند ؟ پس فایده نماز چیست ؟

" بدون تزکیه نفس و تصفیه قلب، عبادات ظاهریه را اثری، و طاعات بدنیه را ثمری نیست. و چه فایده مترتب می شود بر آراستن ظاهر و کاستن باطن. قال الله سبحانه : (نماز، بازمی دارد نمازگزاران را از اعمال زشت و منکر )

اگر نماز با خباثت باطن و اخلاق سیئه مقبول خداوند بی نیاز بودی، پس چرا می بینی اکثر مردم را که هر روز نماز پنج گانه بجا می آورند، و هر ساعت چند منکر و معصیت از ایشان صادر می شود ؟
و حضرت فرمودند : ( به واسطه نماز مومن عروج می کند به معارج قرب پروردگار )

پس اگر آنچه می کنیم نماز باشد، چرا بجز تنزل و هبوط از خود نمی یابیم ؟ ".

با تشکر

عزلت و دوری از گناه در جامعه امروز

با سلام.

از یکی از علمای اخلاق شنیدم کسی که می داند در جامعه به گناه می افتد نباید از منزل خارج شود و باید در عزلت با خدا راز و نیاز کرده و از خدا بخواهد که نیروی کافی برای مقابله با عوامل گناه را به او عطا فرماید و تا زمانی که از توانایی خود اطمینان پیدا نکرده نباید وارد جامعه شود.

همچنین در روایاتی از امام رضا (ع) نقل شده است که فرمودند:



زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن عافیت ده جزء است كه 9 جزء آن در كناره گیرى از مردم و یك جزء آن در خاموشى است.
در میان مردم بدون چشم و گوش باش يا اينكه همه روز خارج (از محيط مردم) زندگی كن. مردم چون شیرهایی هستند كه از شكار خود حمايت و نگهدارى می كنند. چنانچه يكى از اين دو كار را نكنى يا مردم را می گزی يا (توسط آنان) گزیده خواهی شد.


آیا کسی که می داند یا احتمال می دهد مقداری (هرچند کوچک) به گناه آلوده می شود نباید در جامعه یا محل کار حضور پیدا کند؟
آیا ثوابی که در ازای امرار معاش یا کمک به دیگران به دست می آورد جبران مافات را نخواهد کرد؟
آیا کسی که می ترسد دین خود را در جامعه از دست بدهد باید مثل اصحاب کهف یا برخی عرفا به اندک دارایی دنیا قناعت کرده و از مردم پرهیز کند؟
تا کجا مجازیم به جامعه و آلودگی های ناخواسته امروزی تن بدهیم؟
معیار تشخیص رضایت خداوند در انتخاب بین یکی از این دو (حضور اجتماعی یا عزلت) چیست؟
آیا احادیث فوق در زمان ما هم موضوعیت دارند؟
و اصولاً فرق آنها با رهبانیت مذموم در اسلام چیست؟

ممنون از حسن توجهو راهنمایی شما. :Gol:

کارشناس بحث: استاد

فرق بین تقویت نفس و تزکیه نفس

انجمن: 

باسمه تعالی
با سلام
(قد افلح من زکا ها)سوره شمس
شکی نیست که هر انسانی از نفس وبدن تشکیل شده است نفس اگر قوی شد کارهای خارق العاده انجام می دهد منتها باید بین تقویت نفس و تزکیه نفس فرق قائل شد ممکن است انسان با انجام بعضی از امور و ریاضت ها نفسش را قوی کند و کارهای خارق العاده ای انجام دهد لکن این دلالتی بر طهارت نفس او و قربش به حق تعالی ندارد چنانکه مرتاضان هندی و بعضی از مدعیان عرفان که تعبدی به احکام شریعت ندارند این چنینند هر قوتی دلالت بر طهارت ندارد برای مثال می توان گفت هم گاو حیوان قوی است وهم خوک لکن گاو علاوه بر قوت طهارت هم دارد ولی خوک در کنار قوتش نجاست دارد البته تزکیه نفس تقویت نفس را در پی دارد لکن عکسش درست نیست یعنی اگر کسی در مسیر بندگی خداوندقرار گرفت علاوه بر اینکه نفسش و جانش طهارت پیدا می کند می تواند کارهای خارق العاده هم انجام دهد ولی کسی که در مسیر بندگی نیست ممکن است بتواند کارهای خارق العاده انجام دهدولکن دیگر طهارت نفس ندارد لذا در قرآن کریم در سوره شمس بعد از یازده قسمی که حق تعالی می خورد نمی فرماید (قد افلح من اقواها )به تحقیق هر کس نفسش را قوی کرد رستگار شد بلکه حق تعالی می فرماید (قد افلح من زکاها) یعنی به تحقیق کسی که تزکیه نفس کرد رستگار شد

اولین قدم در تزکیه نفس چیست؟

اولین قدم در تزکیه نفس چیست؟

البته راههای عملی، نه شعارگونه، اگر ممکن است قدم های بعدی را نیز یک به یک توضیح دهید.

راه‎های كسب فضائل اخلاقی

مسائل اخلاقی در هر زمان از اهمیّت فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده ولی در عصر و زمان ما اهمیت ویژه‌ای دارد چرا كه عوامل و انگیزه‌های فساد در عصر ما از هر زمانی بیشتر است.
اكتساب صفات پسندیده اخلاقی و منزه كردن قلب از رذائل اخلاقی از مهم‌ترین مباحث قرآنی و از یك نظر مهم‌ترین هدف بعثت انبیای الهی را تشكیل می‌دهد، زیرا بدون اخلاق نه دین برای مردم مفهومی دارد و نه دنیای آن‌ها سامان می‌یابد همان گونه كه گفته‌اند:
اقوام روزگار به اخلاق زنده‌اند قومی كه گشت فاقد اخلاق مردنی است
در این نوشتار بر آنیم تا بعضی از راه‎های كسب فضائل اخلاقی را با استفاده از آیات قرآن به صورت مختصر تقدیم خوانندگان عزیز نماییم:
1. بیداری
اولین مرحله برای رسیدن به این هدف بیداری از غفلت است كسانی هستند براساس تبعیت از غرائز حیوانی خود توجه به اطراف موضوع نمی‌كنند توجه نمی‌كنند كه راه دیگری هم وجود دارد و هدف‌هایی در كار هست كه باید آن راه را پیمود و به آن هدف‌ها رسید حقی هست كه باید پذیرفت و باطلی هست كه باید رها كرد و راه صحیحی هست كه باید برگزید و راه خطایی كه از آن باید كناره گرفت.
قرآن از این گروه با عنوان غافلان یاد می‌كند و غافلان را در حكم چهارپایان به حساب می‌آورد آنجا كه می‌گوید: «و لقد ذرأنا لجهنّم كثیراً من الجن والانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعینٌ...»[1] و محققاٌ بسیاری از جن و انس را برای جهنم وا گذاریم: چه آن كه آن ها را دل هایی است بی ادراك و معرفت و ایده هایی بی نور و بصیرت و گوش هایی ناشنوای حقیقت؛ آن ها مانند چهار پایانند بلكه گمراه ترند، آن ها همان مردمی هستند كه غافل شدند.
2. تحقیق برای تحصیل علم و ایمان
بعد از آن‌كه انسان توجه پیدا كرد در عالم چنین حقایقی نیز ممكن است وجود داشته باشد برای او شك و تردید پیدا می‌شود و از خود می‌پرسد آیا آنچه انبیاء می‌گویند حقیقت دارد یا نه؟ برای پاسخ به این سؤال لازم است به یقین برسد نه گمان، چرا كه قرآن به مبارزه با ظنّ گرایی پرداخته و دستور می دهد كه اساس كار انسان، باید علمی و یقینی باشد و از آن جمله می‌فرماید: «ما یتّبع الا ظناً ان الظنّ لا یغنی من الحق شیئاً»[2]
البتّه علم و ایمان ملازمه عقلی طرفینی ندارند بلكه علم مقدمه و علت ناقصه ایمان است كه بدون وجود علم ایمان كه معلول است تحقق پیدا نمی‌كند و از اینجاست كه خداوند در قرآن می‌فرماید: «انما یخشی الله من عباده العلما»[3] اكنون پس از آنكه معلوم شد علم شرط ایمان است، این سؤال مطرح می‌شود كه راه تحصیل علم نسبت به متعلقات ایمان (توحید، نبوت، معاد و ...) چیست؟ جواب آن است كه كلید علم و بینش، فكر و اندیشه است در این زمینه آیات فراوانی وجود دارد مثل «كذالك نفصّل الایات لقوم یتفكّرون»[4] و آنچه از آیات قرآن به دست می‌آید این است كه ایمان مقتضی عمل صالح می باشد و ما را بر انجام عمل صالح و در نتیجه اكتساب صفات اخلاقی سوق می دهد مثل آیه 37 سوره بقره كه می‌فرماید: «فإن آمنوا بمثل ما آمنتم فقد اهتدوا» البتّه ایمان در صورتی می‌تواند فضائل اخلاقی و اعمال صالح و تقوا را بیفزاید كه زنده و فعال و به تعبیری ایمان مطلق و كامل باشد نه این‌كه ایمان به بعض باشد ایمان به خدا و كتاب خدا باشد امّا ایمان به رسول خدا و امامت نباشد ایمان تبعیضی به شدت در قرآن نهی شده است «افتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلك الاخزی فی الحیوه الدنیا و....»[5]
3. استعانت از عقل و شرع جهت گزینش صفات نیكو
وقتی كه انسان به این مرحله (كسب ایمان) دست یافت در مرحله عمل و گزینش صفات نیكو باید از همان عقلی كه خدا و توحید را برایش اثبات كرد كمك بگیرد تا كار «خوب» را از كار «بد» تشخیص بدهد، البته آنچه را در این زمینه عقل می‌فهمد از عقل و آنچه را نمی‌فهمد باید از شرع دریافت كند.[6]
4. دقت در آثار و پیامدهای اعمال
علاوه بر این باید در آثار ‌فعل و ترك كارهای خوب و بد نیز به دقت بیندیشی تا از عواقب بد اعمال ناپسند در امان باشد، ظهر الفساد فی البر والبحر بما كسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلّهم یرجعون»[7] مهم‌ترین انگیزه برای كار شایسته محبت خدا و اولیاء خداست محبت الهی است كه در برابر همه گناهان و جاذبه‎های منحرف كننده به انسان استقامت و پایداری می‌دهد در حدیثی قدسی آمده یا موسی حبِّبنی الی خلقی» مرا به خلق محبوب كن[8] خدا در قرآن كریم در یك آیه به صورت مختصر و مفید بهترین راهكار را ارائه می‌دهد می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا علیكم انفسكم لا یضركم من ضلّ اذ اهتدیتم...»
5. تزكیه نفس
كوتاه سخن این‌كه برای مؤمنین دو راه فرض فرموده كه هر دو منتهی به خدای سبحان است و مؤمنین را دستور می‌دهد به این‌كه به خود بپردازید و از دیگران كه اهل ضلالتند صرف نظر كنید و در زمره وجود آنان قرار نگیرید و از گمراهی‌شان نهراسید و بدانید حساب گمراهان با پروردگار آنان است نه با مؤمنین پس بر مؤمن لازم است به كار خود و هدایت خود بپردازد و ضلالت و شیوع گناهانی كه از گمراهان می‌بیند او را نلغزاند و مردم او را مشغول نكنند[9]
با ضمیمه كردن این آیه و آیه قد افلح من زكّها آیه 9 سوره شمس به این نتیجه می‌رسیم كه باید برای پرداختن به خود به تزكیه نفس رجوع كنیم تا تمام رذائل را دفع نماییم.
چون بنابر اختصار است فقط اشاره‌ای به گام‌های مؤثر در تهذیب اخلاقی می‌شود و تفسیر آیات مورد نظر به خوانندگان گرامی محوّل می گردد.
گام اوّل توبه، آیه 8 سوره تحریم: یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبهً نصوحاً.
گام دوّم، مشارطه: و لقد كانوا عاهدوا الله من قبل لا یولّون الادبار و كان عهدالله مسئولاً.[10]
سوم، مراقبه نفس: الم یعلم بأنّ الله یری. [11]
چهارم، محاسبه: قبل از محاسبه الهی هر انسانی باید خو درا به حساب بكشد تا مبادا گناهی انجام داده باشد.[12]
[1] . سوره اعراف، آیه 179.
[2] . سوره اعراف،‌آیه 169.
[3] . سوره فاطر، آیه 28.
[4] . سوره یونس، آیه 24.
[5] . سوره بقره، آیه 85.
[6] . همان.
[7] .سوره روم، آیه 4.
[8] . اخلاق در قرآن، آیت الله مصباح.
[9] . المیزان، ج 6، ص 238.
[10] . سوره احزاب، آیه 15.
[11] . سوره علق، آیه 14.
[12] . شرح چهل حدیث، حضرت امام خمینی، ص 6، انتشارات مؤسسه نشر آثار امام. حسن منتظري- مركز مطالعات و پژوهش‎هاي حوزه علميه