بلوغ زود رس

سلام.
بنده از کودکی علاقه به مالیدن بدن و الت خود به زمین داشتم و نمی دانستم اسم ان خودارضایی است
تا این که کمی که بزرگ شدم با جستجو در اینترنت فهمیدم که اسم این کار خودارضایی است ولی نمی‌دانستم حرام است
به همین دلیل مقدار این کار را بیشتر کردم
تا این که وقتی به سن 14 - 15 سالگی رسیدم فهمیدم این کار حرام است و آن را رها کردم.
البته هنوز عوارض ان مانند تحریک زیاد هنگام دیدن صحنه ای در فیلم ، یا خواندن و نوشتن همین متن نیز کمی تحریک می‌شوم.
آیا اکنون گناهی بر گردن من است؟
چگونه عوارض آن را از بین ببرم؟
با تشکر

سلام
در خانواده بزرگ شدم که نماز و روزه ختم می شد به ماه رمضان
پدری که در آوردن نون حلال برایش مهم است
یک مشکل اساسی نگاه کردن پدر به فیلمهای نا مناسب پیش فرزندان
مادر ناراضی از این موضوع
مقدمه بود برای چیزی که میخواهم بگویم
از ۵ سالگی با مسائل روابط بین زن مرد اطلاع پیدا کردم با دیدن همان فیلمها وقتی پدر نگاه میکرد. وجرقه کنجکاوی
از این کنجکاوی در آن سن کم چه بسر خود آوردم نمیدانم شاید از نظر جسمی صدمه به خود زده باشم. نمیدانم.
بزرگتر میشوی و دوران بلوغ چه دوران سختی بود. از ۸ سالگی عاشق روزه گرفتن بودم از سن ۱۲ سالگی نماز شب میخواندم.
ولی سن بلوغ و شروع شدن ...
با دیدن این فیلمها و کنجکاویهای کودکانه در راهی وارد شدی که خود خبر نداری راه راه گناه است بس پیگیر میشوی از سن ۱۵ سالگی بله این کارایی که کردی گناهی در گناه بوده و این گناه عادت شده است میشود ترکشان کرد. شروع کردم. خیلی سخت بود جلوی نفسی ایستاد که خوراکش همیشه و هرروز برایت آماده است فیلمهایی که تکرار میشد در خانه جایی برای فرار نداشتم. مخالفتم برای فیلمها شروع شد. برای خواندن نماز مادر را با خود همراه کردم مادری که نماز خواندن براش یکی بود یکی نبود میشد. حالا نماز اول وقت یادش نمیرود. پدر هم فیلمها را در خانه جلوی چشم ما نگاه نمیکند. خیلی سختی کشیدم تا خانه از این چیزا پاکسازی شود پدر در پی فیلمهایش هست در پنهان و به دور از چشم ما.
نیاز نفس سرکش و ترک گناهها خیلی سخت بود. چون از ۵ سالگی جزئی از وجودم شده بود. خواستگاران متدین یک به یک رد شدند یکی ایراد الکی کچل است یکی .... ولی دردم اینها نبود. آیا صدمه به جسم خود زده ام
یک مادر با یک عمر گناه
از سن ۱۵ سال تا ترک گناه زمان زیادی طول کشید
چندسال پاک پاکهر از گاهی سراغم را می‌گرفت گناه خیلی مراقب بودم خیلی کم پیش می آمد نتوانم جلویش را بگیرم
گاهی هم که از آینده تاریک خود یاس در جانم بود چیره میشد
ولی همچنان در مبارزه بود.سن ازدواج روز پس از روزی دیگر طی میشود آیا تا آخر عمر در سرکوب این نیاز خواهم ماند.چون بله گفتن همانا واگر مشکل جسمی برایم پیش آمده باشد. رفتن آبرو حتمی خواهد بود دختر متدین که با این زندگی که خواسته و ناخواسته در آن بزرگ شده و برای دین خود سختی زیادی متحمل شده است
خدا آبرویش را خواهد ریخت ?!!
تا کی به خواستگاران خود جواب رد دهد?!!
. مشکلی که خدا میداند و بس