بالذات

دسته بندی موجود ؛ واجب ,ممکن و ممتنع

سلام.

یک سوال:

توضیح میدید چرا ممکن الوجود نیاز به علت داره؟

در واقع چرا:

نقل قول:
وجود ممکن برای موجود شدن احتیاج به مرجح دارد

ممنونم

نقد برهان وجوب

به نام خدا

سلام و وقت بخیر
ا
در برهان وجوب سیر استدلال از فضای مفهوم شروع شده به عالم عینی و خارجی ختم می گردد.

ابتدا می گوییم اثبات هر چیزی برای چیز دیگر یا لازم است و یا لازم نیست (ممکن است) و یا محال.

سپس به جهان خارج می نگریم و می گوییم موجودات این جهان ممکن الوجود اند و وجود ذاتی ان ها نیست پس نیاز به واجب الوجود هست.

به نظر می آید حلقه وصل میان مفهوم و خارج در این برهان دچار اشکال است ، یعنی اثبات نشده که جهان ما مصداق ممکن الوجود است.

همان طور که می دانیم بر اساس نظر فلاسفه جهان حادث نیست بلکه قدیم است (چون فیض الهی قدیم است) و ملاک نیاز به علت نیز حدوث نیست بلکه امکان وجودی اشیاءست.
پس فلاسفه می پذیرند که جهان ازلی ست ، یا لااقل ازلی بودن آن را ممکن دانسته اند.

بر اساس برخی نظریات فیزیکی نیز گرچه وضعیت کنونی جهان دال بر وجود نقطه شروع و انفجاری جهانی است(بیگ بنگ) اما جهان ازلی ست چرا که این انفجار ها بی نهایت و متوالی است , جهان همواره پس از انفجاری عظیم منبسط می شود تا آن زمان که نیرویی برای انبساط نماند ، سپس شروع به انقباض کرده و در نهایت منجر به انفجاری دیگر می شود و این چرخه ای پایان ناپذیر است.

پس چه از لحاظ فلسفی و چه از لحاظ علم فیزیک جهان می تواند ازلی باشد.

مورد اشکال:
حال آنچه در برهان وجوب برای اثبات ممکن الوجود بودن اشیاء ارائه شده این است که موجودات زمانی نبوده اند و سپس بودن و هستی به آنان تعلق گرفته ، پس وجود ذاتی آنان نیست.

اگر مقصود از موجودات ، تک تک موجودات باشد ، می دانیم هیچ چیز در جهان از نیستی هست نمی شود ، بلکه این حالت های مختلف ماده ست که بر اثر انرژی تغییر می پذیرد ، پس این گونه نیست که سیب قبلا نبوده باشد بلکه جزئی از درخت بوده و درخت نیز جزئی از آب و مواد آلی و انرژِی خورشید بوده و همین طور...
پس ذات و ماده اشیاء واجب الوجود است
اما حالت و صور مختلف ماده که ممکن الوجود و مسبوق به عدم است نیز تنها به انرژی و نیرویی محتاج است که شکل آن را تغییر دهد مانند نیرویی که چوب را می سوزاند و همان چوب را به شکل ذغال در می آورد.
پس پدید آمدن اشکال مختلف ماده(موجودات مختلف) نتیجه تعاملات ماده و انرژی ست و نیرویی فرا طبیعی در آن دخالت ندارد.

و اگر مقصود کل جهان باشد ، گفتیم که جهان ازلی ست و روزی نبوده که نباشد ، پس راهی برای اثبات ممکن الوجود بودن جهان نمی ماند و نتیجه این می شود که خود جهان ماده واجب الوجود است و نیازی به موجود دیگری برای تفسیر این جهان نداریم.