انفعال دختران در خواستگاری

توکل در امر ازدواج ، مقوله پیچیده‌ای برای من!

انجمن: 

سلام.
من جوانی ۲۲ ساله‌ام که احتمالن مثل همه جوان‌ها نیاز به ازدواج دارم و طوری که ترس به گناه افتادن به خاطرش تقریبن ۱۰۰ درصده.
محیط خانواده‌ام هم خیلی سرد و بسته‌ست و خودم چندین بار برای همین ازدواج کردن گوشه دادم ولی از این بیشتر رو میترسم چون احتمال اینکه بم تهمتی بزنن و یا توی فامیل بپیچه و بی‌آبرو بشم هست نتیجه اینکه به خدا توکل کردم که برام یه همسر مناسب پیدا کنه و امام علی رو از اعماق جان واسطه کردم که یکی از گناهام رو ترک کنم و ایشون در جواب این کارم فرد مناسب از هر جهت رو در مسیرم قرار بده.
تا اینکه بعد چند ماه پسری رو توی یک کنگره دیدم و ایشون ازم خوشش اومد، فردی ماخوذ به حیا بودن طوری که وختی از من شماره خواستن دستاشون میلرزید و میدونستم که اینکاره و هرجایی نیستن. بهشون ایمیلم رو دادم و کم کم در ارتباط بودیم‌...
ایشون دانشجوی پزشکی بودن ۷ ماه از من کوچیکتر و همون روز اول به من گفتن که قصد نهاییشون برای ازدواج هست و مذهبی و مودب هم بودن ولی یه مشکلی وجود داره که یکی از مهمترین چیزهایی بود که از حضرت علی میخواستم و اون عمق درک و نگاه فرد مقابلم به زندگی و دنیا بود، پسر سطحی‌نگری هستن و دغدغه‌های من رو ندارن در حالیکه من کسی رو میخواستم که یک soulmate و یا تکمیل کننده درونم باشه که بتونم شیعه واقعی حضرت علی بشم.
و در ضمن آدمی نیستن که بتونن به حرفشون عمل کنن و فکر اینکه واقعن بیان خواستگاری من (با سن کمشون) برام قابل باور نیست، در حالیکه من یه راه حل فوری از حضرت میخواستم.
در ضمن کانورسیشن‌های ما داره رنگ و بوی گناه میگیره و من در ذهنم نمیگنجه که حضرت علی کسی رو بم معرفی کنن که منو به گناه بکشونه.
آیا واقعن این فرد همونیه که حضرت علی برام خواسته؟ چطور باید متوجه شم؟ چیکار کنم دقیقن؟ بم بگین لطفن