اندیشه ی کوروش بزرگ

اندیشه ی کوروش بزرگ

[=b nazanin, Tahoma, Geneva, sans-serif][=114]هرچند یافتن دانش همه جانبه و بی نقص درباره شخصیتی مانند کوروش -آن هم پس از گذشت چند هزار سال- بسیار دشوار است؛ اما با خواندن و بررسی منابع، می توان نمایی از اندیشه و کردار این مرد تصور کرد.
با خود اندیشیدم که چه واژگانی برای شرح اندیشه کوروش می توان به کار برد؟! سرانجام پی بردم که نیازی نیست برای این کار خود را برنجانم چرا که چامه سرایان(شاعران) این سرزمین، با زیبا ترین گفتار این اندیشه را شرح داده اند.

چنین می نماید که بسیاری از مردمان گیتی کوروش را می ستودند و به وی می بالیدند. او را فرستاده ای از جانب خدای خویش می دانستند چرا که کوروش همه آنها را با هر نژاد و زبانی ارج می نهاد و گویی همه ی مردم را یکسان می پنداشت.
سعدی خوش سخن چه زیبا این اندیشه را شرح داده است:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند


بردباری کوروش در برابر آیین های گوناگون هویدا بود. او پرستشگاه ها را از نو بازسازی کرد و همه باور ها را پاس می داشت.
گویی همانند رند خوش مسلک شیراز، اینچنین می اندیشید:
همه کس طالب یارند، چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است، چه مسجد، چه کنشت


بخشایش کوروش ستودنی است. به نگر(نظر) می آید وی بسیاری از دشمنان خویش - حتا آنهایی که نخست خواستار یورش به سرزمینش بودند- را می بخشید و آنها را بزرگ می داشت.
او باور داشت که خداوند بزرگ راهی برای بازگشت آنها به نیکی گذاشته است و به این گفتار زیبا از مولانا باور داشت:
صد بار اگر توبه شکستی باز آی
کین درگه ما درگه نومیدی نیست


شاید بتوان گفت کوروش بزرگ پیش از آنکه یک فرمانروای برجسته بوده باشد، یک اندیشمند و خردمند توانا بوده است.
هنگامی که به اندیشه ها، کردار و گفتار بزرگان این سرزمین نگاهی می اندازیم، پی می بریم که آنها آبشخور یکسان فرهنگی دارند. کسانی که با بازه زمانی نزدیک به هزار سال از یکدیگر می زیسته اند، گویی همانند یکدیگر می اندیشیدند. شگفت آور است!!!

[=+1]=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
بن مایه : پردیس اهورا[/]
[/][/]