امام خمینی

عيد نوروز در شعر امام خمينى(ره)

[="blue"]
باد نوروز وزيده است به كوه و صحرا
جامه عيد بپوشند، چه شاه و چه گدا
بلبل باغ جنان را نبود راه به دوست
نازم آن مطرب مجلس كه بود قبله نما
صوفى و عارف از اين باديه دور افتادند
جام مى گير ز مطرب، كه روى سوى صفا
همه در عيد به صحرا و گلستان بروند
من سرمست زميخانه كنم رو به خدا
عيد نوروز مبارك به غنى و درويش
يار دلدار! زبتخانه درى رابگشا
گرمرا ره به در پير خرابات دهى
به سروجان به سويش راه نوردم نه به پا
سالها در صف ارباب عمائم بودم
تا به دلدار رسيدم، نكنم باز خطا [1]

حضرت امام(ره) ضمن مبارك شمردن عيد نوروز بر فقير و غنى و پوشيدن جامه نو در اين ايام، و رفتن به كوه وصحرا و باغ و بستان را ستوده و در وصف بهار قصيده ذيل را سروده است:

بهار شد در ميخانه باز بايد كرد
به سوى قبله عاشق نماز بايد كرد
نسيم قدس به عشاق باغ مژده دهد
كه دل ز هردو جهان بى نياز بايد كرد
كنون كه دست به دامان سرو مى نرسد
به بيد عاشق مجنون، نياز بايد كرد
غمى كه در دلم از عشق گلعذاران است
دوا به جام مى چاره ساز بايد كرد
كنون كه دست به دامان بوستان نرسد
نظر به سرو قدى سرفراز بايد كرد [2]
باز حضرت امام(ره) درباره اين عيد سعيد گفته است:

اين عيد سعيد عيد حزب الله است
دشمن زشكست خويشتن آگاه است
چون پرچم جمهورى اسلامى ما
جاويد به اسم اعظم الله است. [3]

و در رباعى ذيل «عيد» را چنين توصيف كرده است:

اين عيد سعيد عيد اسعد باشد
ملت به پناه لطف احمد باشد
برپرچم جمهورى اسلامى ما
تمثال مبارك محمد(ص) باشد. [4]
و در قصيده طولانى «بهاريه» كه چند بيت آن آورده مى شود سروده است:

آمد بهار و بوستان شد اشك فردوس برين
گلها شكفته در چمن، چون روى يار نازنين
گسترده بادجان فزا، فرش زمرد بى شمر
افشانده ابرپرعطا بيرون حد، در ثمين
از ارغوان و ياسمن طرف چمن شد پرنيان
وز اقحوان و نسترن سطح دمن ديباى چين
از لادن و ميمون رسد، هر لحظه بوى جان فزا
وز سورى و نعمان وزد، هردم شميم عنبرين
از سنبل ونرگس جهان، باشد به مانند جنان
وز سوسن ونسرين زمين،چون روضه خلدبرين
از فر لاله بوستان گشته به ازباغ ارم
وز فيض ژاله گلستان، رشك نگارستان چين
از قمرى و كبك و هزار آيد نواى ارغنون
و ز سيره و كوكو وسار، آواز چنگ راستين
تا باد نوروزى وزد، هرساله اندر بوستان
تا ز ابر آذارى دمد ريحان و گل اندر زمين
بر دشمنان دولتت هر فصل باشد چون خزان
بر دوستانت هر مهى بادا چو ماه فرودين. [5]
پى نوشتها:
[*]. ماهنامه فرهنگ كوثر.

[1]. ديوان شعر امام خمينى(ره)، ص 39، چاپ ششم، دفتر نشر آثار حضرت امام(ره)، سال 1374 شمسى.

[2]. همان، ص 80.

[3]. همان، ص 196.

[4]. همان، ص 206.

[5]. همان، ص 261 و 262.[/]

معنی "حوّل حالنا الی احسن الحال" از زبان امام خمینی (ره)

انجمن: 

[="purple"] معنی "حوّل حالنا الی احسن الحال" از زبان امام خمینی (ره) [/]

کرامت نا گفته ای از امام خمینی ره - نیاز به راهنمایی کارشناسان محترم

کرامت ناگفته ای از امام خمینی (ره)

امام در جماران تمام آینده یک جوان تا لحظه مرگش را به او می گوید…

منبع: صالحات

۲،۴مگابایت/برای موبایل
۲،۷ مگابایت/برای رایانه

شادی روح امام و شهدا صلوات

امام خمینی (ره) و عزاداری سیدالشهدا (ع)

امام خمینی و عزاداری سیدالشهدا(ع)

محبت و معرفت



امام خميني (ره) از دوران نوجواني با اطاعت از احکام الهي به تزکيه و تصفيه درون و تحصيل مقامات معنوي روي آورد و در همين دوران، عطر پارسايي‌اش در فضاي جان مشتاقان مکارم پيچيد. سحرخيزي، تهجد و راز و نياز به درگاه حي بي‌نياز حالاتي است که امام خميني (ره) از همان آوان جواني بدان اهتمام داشت. حب خداوند، که به صورت فطري در عمق جانش وجود داشت،‌ دلش را روشن گردانيد و چون به ايمان و معرفت و اخلاص خويش افزود، اين محبت ملکوتي در وجودش فزونتر گرديده، چون چشمه‌اي جوشيد و او را از ياد غيرخدا پاک ساخت.
بدين ترتيب، جذب پاکيها شد و پيوندي مستحکم با خاندان عصمت و طهارت برقرار کرد. اين پيوند مقدس به تدريج به عشقي جاودان تبديل شد. او ديگر سراپا محبت و شيفتگي شده بود. هرکجا روايتي از امام (ره) به ميان مي‌آمد و يا نام راوي احاديث اهل‌بيت (ع) را مي‌شنيد، احترام مي‌نهاد و تجليل مي‌کرد، و در مورد امامان (ع) مي‌فرمود:« سلام الله عليهم اجمعين.» عشق به خاندان عصمت و طهارت سبب شد تا براي دفاع از حريم آنان کتاب کشف اسرار را در سنين جواني به رشته تحرير درآورد و براي زيارت خانه خدا و کربلاي امام حسين (ع) کتابهايش را بفروشد. بارها اتفاق مي‌افتاد که امام از حالات و سيره اهل بيت (ع) مطالبي نقل مي‌فرمود تا مسايل اسلامي به صورت خشک عرضه نگردد و روح معنوي شاگرد تکامل داده شود.

صداي يا حسين (ع) اشک بر ديدگانش جاري مي‌ساخت. و با آنکه در مصايب شکيبا بود و حتي براي شهادت فرزند ارشدش حاج آقا مصطفي اشک نمي‌ريخت، در محافل ذکر اهل بيت (ع)‌ چون عبارت السلام عليک يا اباعبدالله را مي‌شنيد قطرات اشک از ديدگانش فرو مي‌چکيد. در ماجراي ارتحال فرزندش، هرکس وارد خانه امام در نجف مي‌گرديد بي‌اختيار اشک مي‌ريخت، اما او چون کوهي استوار بود و به هيچ وجه آثار شکست، اندوه و تالم در سيمايش هويدا نشد. يکي از ذاکران حسيني گفت:«اين حالت امام خطرناک است. بايد کاري کرد تا ايشان نيز بگريد. نبايد اجازه بدهيم بغض امام در درونش منفجر شود. سپس به مناسبت، روضه حضرت علي‌اکبر (ع) را خواند. امام سر بر زمين نهاد و گريست. يکي از يارانش درباره مجالس روضه‌خواني وي چنين مي‌گويد : آن زماني که امام در ايران به سر مي‌برد، سه روز فاطميه (اول، دوم، و سوم جمادي الثاني) روضه داشت. در نجف که بود، سه شب احيا را هم اضافه کرد.

روضه خوان که روضه مي‌خواند، امام همينطور دستمال دستش بود و گريه مي‌کرد. گاهي هم در کربلا در دسته‌هاي سينه زني و عزاداري شرکت مي‌کرد و يا در نجف سوگواران حسيني خدمتش مي‌آمدند و امام هم به آنان اظهار لطف و محبت مي‌کرد. يکي از نويسندگان معاصر مي‌نويسد: «بارها مشاهده مي‌کردم که در مسجد بالاي سر حضرت معصومه (ع) يا در خانه برخي از علما، امام همچنان آرام و ساکت نشسته بودند و به سخنان واعظ يا خيب گوش مي‌دادند، ولي همين که لحظه ذکر مصيبت فرا مي‌رسيد، دستمال از جيب بيرون آورده و بي‌اختيار گريسته و گوهر اشک را از ديدگان مبارک جاري مي‌نمودند.

در زماني که امام (ره) در فرانسه به سر مي‌بردند، چون ماه محرم فرا رسيد، در روز تاسوعا امام از يکي از همراهان خواست روضه بخواند. او عرض کرد : آمادگي ندارم و حال و هواي پاريس به هيچ‌وجه مناسب روضه‌خواني نيست.

امام (ره) تاکيد فرمود : فرقي نمي‌کند بايد به همان صورت مجالس معمولي ايران، روضه بخواني. وي ظهر تاسوعا در جمع خبرنگاران ايراني و خارجي شروع به روضه‌خواندن کرد. ناگهان مشاهده کرد امام سخت مشغول گريه کردن است.

براي کساني که از کشورهاي اروپايي آمده بودند، شگفت‌آور بود که مردي، پس از سالهاي متمادي مبارزه در برابر استبداد و استکبار، روز تاسوعا بنشيند، و بگريد، اما امام به اين تفاسير وقعي نمي‌نهاد و لازم مي‌ديد آداب و رسوم محرم و ايام سوگواري در آنجا هم اجرا شود. امام (ره) چنان دلباخته و مشتاق اهل بيت و سيدالشهدا(ع) بود که هروقت روضه‌خوان يا مداحل اهل بيت (ع) را مي‌ديد، تمام قدبلند مي‌شد، و نيز چون يکي از اين افراد مي‌خواست از نزدش برود، او را بدرقه مي‌کرد. يک بار امام را در جماران ديدند که به جاي صندلي بر زمين نشسته است، آن هم روز عاشورا و به احترام عزاداري امام حسين (ع) بود.

امام خميني (ره) با درسهاي عملي‌اش به سوگواري‌ ها مفهومي ديگر بخشيد. وقتي گروهي از شبه روشنفکران به عزاداري و سينه‌زني تاختند، شديداً به ترويج سنت ديرينه عزاداري پرداخت. از نهضت حسيني و سوگواري براي آن حضرت دفاع کرد و فرمود :« سيدالشهداء را اين گريه‌ها حفظ کرده است ...هر مکتبي تا پايش سينه‌زني نباشد ... گريه کن نباشد ... حفظ نمي‌شود.»

عید غدیر در کلام حضرت امام خمینی رحمه الله و مقام معظم رهبری

عید غدیر در کلام حضرت امام خمینی رحمه الله

عید همگان

حضرت امام خمینی رحمه الله، عید غدیر خم را که کاشتن بذر ولایت در جان همه مسلمانان است، مختص گروه خاصی نمی‌دانست و در این باره می‌فرمود: «امروز که روز عید غدیر است، از بزرگ‌ترین اعیاد مذهبی است. این عید، عیدی است که مال مستضعفان است، عید محرومان است، عید مظلومان جهان است، عیدی است که خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر علیه السلام را منصوب فرمودند».


ارزش مولا علی علیه السلام

حضرت امام خمینی رحمه الله معتقد بود که بزرگیِ عید غدیر، از وجود با برکت علی علیه السلام است و می‌فرمود: «مسئله غدیر، مسئله‌ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر یک مسئله ای پیش بیاورد؛ حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد، خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول اللّه کسی نیست که [آنچه] دلخواه است انجام بدهد، مأمور می‌کند رسول اللّه را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن».



بیانات حضرت امام خمینی (ره) با موضوع «امام زمان (عج) آخرین ذخیره الهی»

انجمن: 

بیانات حضرت امام خمینی (ره) با موضوع « امام زمان (عج) آخرین ذخیره الهی »




سلامتی امام زمان (عج) و امام خامنه ای صلوات:Gol:

در محضر امام خمینی رحمة الله علیه

حجة الاسلام و المسلمین شیخ عبدالعلی قرهی می گویند : موقعی که مرحوم آیت الله العظمی آقای خویی می خواستند در نجف به دیدن امام خمینی قدس سره الشریف تشریف بیاورند، امام فرمودند :
طوری نشود که ایشان معطل بنشینند تا من بر ایشان وارد شوم . من رفتم سر کوچه ، منتظر ماندم تا همین که آیت الله خویی برسند امام را خبر کنم ، امام هم پیش از آن که آیت الله خویی به اتاق وارد شوند ، در اتاق نشسته بودند . به محض این که آیت الله خویی وارد شدند ، امام از جا برخواستند و کاملاَ نسبت به ایشان احترام کردند .
همچنین وقتی امام از ترکیه به عراق و نجف آمدند ، آیت الله شاهرودی و آیت الله خویی جلوتر از آیت الله حکیم از امام دیدن کردند . پس از دیدارهای آنان ، نوبت بازدید امام رسید .
ایشان فرمودند : طوری نشود که بازدید آقای حکیم در آخر کار انجام بگیرد . طبق توصیه ی ایشان ، آقای شیخ نصرالله خلخالی برنامه بازدید از آیت الله حکیم را جلو انداخت . با امام به منزل آقای حکیم رفتیم .

امام به آقای حکیم گفتند : شما از وضع ایران اطلاع کاملی ندارید . آیت الله حکیم فرمود : فی الجمله اطلاعاتی می رسد . امام فرمود : به طور کامل اطلاع ندارید و الا که ..... صحبت ها ادامه یافت .
ضمن گفتگوها ، مرحوم آقای حکیم صحبت از خون ریزیها کرد .
امام فرمود : امام حسین علیه السلام قیام کرد و هم خون ریخته شد . آقای حکیم فرمود : امام حسن علیه السلام هم امام بود و قیام نکرد .
امام فرمود : امام حسن علیه السلام اگر به قدر شما مرید داشت ، قیام می کرد ، بعد امام بحث را به جای دیگر بردند تا ناراحتی به وجود نیاید .

منبع : روزنه هایی از عالم غیب - آیت الله سید محسن خرازی ص 238و239

▒▒ فرمایشات امام خمینی (ره) درباره ماه مبارک رمضان و ضیافت الهی ▒▒

انجمن: 


فرمایشات امام خمینی (ره) درباره ماه مبارک رمضان و ضیافت الهی




حجم فایل : ۲۷۶ کیلوبایت

کلیپ بسیا زیبا از اواخر عمر حضرت امام خمینی

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم / چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوس أناالحق بزدم / همچو منصور خریدار سردار شدم
غم دلدار فکنده است بجانم شرری / که بجان آمدم و شهره بازار شدم
در میخانه گشائید برویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم / خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد / از دم رند می آلوده مددکار شدم
بگذارید که از بتکده یادی بکنم / من که با دست بت میکده بیدار شدم

روح الله الموسوی الخمینی


این کلیپ زیبا از اواخر عمر شریف امام است

نصحیت هایی حکیمانه از حضرت امام(ره) به فرزند گرامیشان حاج احمد آقا

نصحیت هایی حکیمانه از حضرت امام(ره) به فرزند گرامیشان حاج احمد آقا

پسرم! از این مخلوقات میان تهى ، پوچ و هیچ ، باكى نداشته باش و چشم امیدى هرگز به آنها مبند، كه چشم داشتن به غیر او شرك است و باك از غیر او جل و علا و كفر.
پسرم ! تا نعمت جوانى را از دست ندادى فكر اصلاح خود باش كه در پیرى همه چیز را از دست مى دهى ، یكى از مكاید شیطان كه شاید بزرگترین آن باشد، كه پدرت بدان گرفتار بوده و هست - مگر رحمت حق تعالى دستگیر او باشد - استدراج است .
در عهد نوجوانى شیطان باطن ، كه بزرگترین دشمنان اوست ، او را از فكر اصلاح خود باز مى دارد، و امید مى دهد كه وقت زیاد است ، اكنون فصل برخوردارى از جوانى است ، و هر آن و هر ساعت و هر روز كه بر انسان مى گذرد، درجه درجه او را با وعده هاى پوچ از این فكر باز مى دارد تا ایام جوانى را از او بگیرد، و آنگاه كه جوانى رو به اتمام است ، او را به امید اصلاح در پیرى سرخوش مى كند و در ایام پیرى نیز این وسوسه شیطانى از او دست نكشد، و وعده توبه در آخر عمر مى دهد، و در آخر عمر و شهود موت ، حق تعالى را در نظر او مبغوض ترین موجود جلوه مى دهد كه محبوب او كه دنیاست از دستش گرفته است ، این حال اشخاصى است كه نور فطرت در آنها به كلى خاموش نشده است ، و اشخاصى هستند كه غرقاب دنیا بر آنها را از فكر اصلاح دور نگهداشته ، و غرور دنیا سرتا پاى آنان را فراگرفته است من خود چنین اشخاصى را در اهل علم اصطلاحى دیده ام و اكنون بعض آنها در قید حیاتند و ادیان را هیچ و پوچ مى دانند.
پسرم ! توجه كن كه هیچ یك از ما نمى تواند مطمئن باشد كه به این دام شیطانى نیفتد. عزیزم ! ادعیه ائمه معصومین را بخوان و ببین كه حسنات خود را سیئات مى دانند، و خود را مستحق عذاب الهى مى دانند، و به جز رحمت حق به چیزى نمى اندیشند، و اهل دنیا و آخوندهاى شكم پرور این ادعیه را تاویل مى كنند، چون حق جل و علا را نشناخته اند.

میزان در اعمال
پسرم ! نه گوشه گیرى صوفیانه دلیل پیوستن به حق است ، و نه ورود در جامعه و تشكیل حكومت ، شاهد گسستن از حق . میزان در اعمال انگیزه هاى آنهاست .
چه بسا عابد و زاهدى كه گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر، با آنچه مناسب او است ، چون خود بینى و خود خواهى و غرور و عجب و بزرگ بینى و تحقیر خلق الله و شرك خفى و امثال آنها، او را از حق دور و به شرك مى كشاند و چه بسا متصدى امور حكومت كه با انگیزه الهى به معدن قرب حق نائل مى شود... پس میزان عرفان و حرمان ، انگیزه است .
هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیكتر باشند و از حجب ، حتى حجب نور وارسته تر، به مبداء نور وابسته ترند، تا آنجا كه سخن از وابستگى نیز كفر است .
پسرم ! از زیر بار مسؤ ولیت انسانى كه خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالى مكن ، كه تاخت و تاز شیطان در این میدان ، كمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندركاران نیست ، و دست و پا براى بدست آوردن مقام ، هر چه باشد، چه مقام معنوى و چه مادى مزن ، به عذر آن كه مى خواهم به معارف الهى نزدیك شوم ، یا خدمت به عبادالله نمایم ، كه توجه به آن از شیطان است ، چه رسد كه كوشش براى به دست آوردن آن .
باید معارف به قلب برسد
پسرم! كوشش كن كلمه توحید را كه بزرگترین كلمه است ، و والاترین جمله است ، از عقلت به قلبت برسانى ، كه حظ عقل همان اعتقاد جازم برهانى است ، و این حاصل برهان اگر با مجاهدت و تلقین به قلب نرسد، فایده و اثرش ‍ناچیز است .
چه بسا بعضی از همین اصحاب برهان عقلى و استدلال فلسفى بیشتر از دیگران در دام ابلیس و نفس خبیث مى باشند، (پاى استدلالیان چوبین بود)، و آنگاه این قدم برهانى و عقلى تبدیل به قدم روحانى و ایمانى مى شود كه از افق عقل به مقام قلب برسد، و قلب باور كند آنچه را استدلال اثبات عقلى كرده است .
پسرم ! مجاهده كن كه دل را به خدا بسپارى و موثرى جز او ندانى .

بى توجهى به ثناى ثناجویان

پسرم ! چه خوب است به خود تلقین كنى ، و به باور خود بیاورى یك واقعیت را كه مدح مداحان و ثناى ثناجویان چه بسا كه انسان را به هلاكت برساند، و از تهذیب دور و دورتر سازد. تاثیر سوء ثناى جمیل در نفس آلودده ما، مایه بدبختیها و دور افتادگى ها از پیشگاه مقدس حق - جل و علا - براى ما ضعفاء النفوس خواهد بود، و شاید عیبجویى ها و شایعه پراكنى ها براى علاج معایب نفسانى ما سودمند باشد، كه هست همچون عمل جراحى دردناك كه موجب سلامت مریض ‍ مى شود. آنان كه با ثناهاى خود ما را از جوار حق دور مى كنند، دوستانى هستند كه با دوستى خود به ما دشمنى مى كنند و آنان كه پندارند با عیب گوئى و فحاشى و شایعه سازى به ما دشمنى مى كنند، دشمنانى هستند كه با عمل خود ما را اگر لایق باشیم ، اصلاح مى كنند، و در صورت دشمنى به ما دوستى مى نمایند. من و تو اگر این حقیقت را باور كنیم ، و حیله هاى شیطانى و نفسانى بگذارند واقعیات را آن طور كه هستند ببینیم ، آنگاه از مدح مداحان و ثناى ثناجویان آن طور پریشان مى شویم كه امروز از عیب جوئى دشمنان و شایعه سازى بدخواهان ؛ و عیب جوئى را آن گونه استقبال مى كنیم كه امروز از مداحى ها و یاوه گوئیهاى ثناخوانان . اگر از آنچه ذكر شد به قلبت برسد، از ناملایمات و دروغ پردازیها ناراحت نمى شودى ، و آرامش ‍ قلب پیدا مى كنى ، كه ناراحتیها اكثرا از خود خواهى است . خداوند همه ما را از آن نجات مرحمت فرماید.
آفات حب دنیا
پسرم ! هیچگاه دنبال تحصیل دنیا، اگر چه حلال او باشد، مباش كه حب دنیا، گرچه حلالش باشد، راءس همه خطایا است ، چه خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنیاى حرام مى كشاند. تو جوانى و با قدرت جوانى كه حق داده است مى توانى اولین قدم انحراف را قطع كنى و نگذارى به قدم هاى دیگر كشیده شوى كه هر قدمى ، قدم هائى در پى دارد، و هر گناهى - گرچه كوچك - به گناهان بزرگ و بزرگتر انسان را كشد، به طورى كه گناهان بسیار بزرگ در نظر انسان ناچیز آید، بلكه گاهى اشخاص به ارتكاب بعض كبائر به یكدیگر فخر مى كنند، و گاهى به واسطه شدت ظلمات و حجاب هاى دنیوى ،
منكر به نظر معروف ، و معروف منكر مى گردد