استخاره

استخاره با قرآن توسط سایت ها و نرم افزارها

سلام
ایا استخاره با قران سایتها و نرم افزارها اعتبار دارد یا حتما باید با خود قران (فیزیکی)استخاره بشه ؟
استخاره با تسبح چگونه هست و ایا اعبار دارد ؟

برچسب: 

سوالی در مورد استخاره

سلام وعرض احترام خدمت کارشناس گرامی
لطفا در مورد سوال زیر کاربر مربوطه را راهنمایی کنید
باتشکر

محمد رضا73 نوشت:
سلام.خسته نباشید.من تازه عضو شدم با سایت اشنا نیستم و یه سوال داشتم که نمیدونم کجا مطرح کنم به همین دلیل پیام خصوصی کردم ببخشید.سوال من این هست که من یه استخاره رفتم مسجد محل کردم و طبق اینکه خوب اومد اون کارو انجام دادم ولی تا الان بیشتر سختی داشته و به هدفمم نرسیدم هنوز میخاستم بدونم وقتی استخاره خوب اومده و حتی اخونده محل گفت بهشتیه و میشه بهش تکیه کرد یعنی باید این سختی هارو تحمل کنم و اخرش میرسم به هدفم دیگه و صبور باشم درسته؟
برچسب: 

زمان استخاره؟

با نام و یاد دوست

عرض سلام و ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی و مشخصات خودشان مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام یه سوال دارم

من یه خواستگاری دارم....البته قرار بود بیاد همدیگرو ببینیم ظاهرا همه شرایطش خوبه......البته ما هنوز همدیگرو ندیدیم.......بعد یکی از آشناهام یعنی خواهرم بدون اینکه به من بگه، زنگ زده و استخاره کرده...که حاج آقاعه گفته خیلی بده اگر ازدواج کنی کارت به طلاق کشی میرسه.....بعد ایشونم خیلی کارش درسته...راستش من خودم هیچ وقت استخاره نمیکنم ....چون معتقدم آدم تا وقتی مضطر نشده نباید استخاره کنه تا حالا هیچ وقت استخاره نکردم بیشتر به توکل کردن معتقدم ....من توکل میکنم وخدا کمکم میکنه..مثلا یه خواستگار داشتم خیلی دوستش داشتم....ولی شناختی نداشتم....طرف هم خیلی اظهاره علاقه میکرد...بعد یهویی منصرف شد....همین خواهرم زنگ زد به همین حاج آقاغه البته من بازم نخواسته بودم...اونم گفت برو خدا خیلی دوست داشته برو نماز شکر بخون.....بعد از 6 یا 7 ماه فهمیدم طرف رشوه گیر بوده و یه سری مشکلات دیگه داشته...حالا من باید چیکار کنم ...

:Ghamgin:


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

استخاره یا خرافات؟ مساله اینست

با سلام
ایا استخاره با تسبیح از نظر عقلی قابل توجیه است؟
مشابه همین عقیده در بین عرب جاهلی هم وجود داشته: اکثر اوقات که عرب ها در کار متحیر می‌شدند استخاره می‌کردند که این کاری که می‌خواهند انجام دهند خیر است یا شر، « این استخاره به این صورت بود که در پیش روی هبل هفت تیر نصب کرده بودند که در اولین تیر عنوان صریح و در دومی عنوان ملصق نوشته شده بود وقتی در امری تردید می‌کردند و یا در نوزادی شک می‌کردند (که از پدرش است یا از غیر پدرش) ابتدا به هبل هدیه‌ای تقدیم می‌کردند و سپس آن تیرها را هدف قرار می‌دادند، اگر تیری که هدف قرار می‌گرفت دارای عنوان صریح بود جواب استخاره مثبت می‌شد و اگر دارای عنوان ملصق می‌بود جواب منفی تلقی می‌شد، تیر سومی به امور میت اختصاص داشت و تیر چهارمی مخصوص امور ازدواج بود و سه تای دیگر تفسیر نشده و من (ابن کلبی) نمی‌دانم مخصوص حل و فصل چه اموری بودند»
اما امروزه ما فقط به این عقاید پوزخند میزنم! غافل از این که این اعتقادات در بین خودمان هم هست ولی ان را نمیبینیم

((((((مهارت های پیش از ازدواج))))))صوتی+دانلود کنید

انجمن: 

سلام و عرض ادب خدمت کاربران گرامی

در لینک زیر مجموعه ای از قطعات صوتی از زبان اساتید گوناگون هست .

پیش از ازدواج

که بعضی از اونها رو در این تاپیک قرار میدم.

[SPOILER]هر کدوم از دوستان که مایل باشند میتونند بقیه صوت ها یا تعداد دیگری از اونها رو در همین تاپیک آپلود کنند تا دسترسی به اون برای کاربران راحت تر بشه .[/SPOILER]

جواب استخاره یک خبرنگار شهید برای رفتن به جبهه


پیکر شهید غلامرضا نامدار محمدی


در وصیت‌نامه خبرنگار شهید «غلامرضا نامدار محمدی» آمده است: آیاتی را که در اول وصیتنامه نوشته‌ام آیاتی است که وقتی برای جبهه استخاره کردم آمد و خدا می‌داند از اینکه خدا مژده وصل به من داده است، خیلی شاد شدم.

شهید «غلامرضا نامدارمحمدی» خبرنگار و عکاس دفاع مقدس، در 17 بهمن 1341 به دنیا آمد؛ با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران وارد تبلیغات لشکر 27 محمدرسول الله(ص) شد و در مناطق مختلفی حضور یافت و سرانجام در 23 اسفند 1363 در عملیات «بدر» در حالی که تنها دخترش تازه «بابا» گفتن را یاد گرفته بود، به شهادت رسید.

وصیت‌نامه این شهید عکاس و خبرنگار را در ادامه می‌خوانیم:

به نام او که عرشش به قطره‌های یتیمان به لرزه درمی‌آید

و به یاد آنکه عشقش به تپش‌های قلب عاشقان بیفزاید
«و آنان که کافر شده و تکذیب آیات خدا کردند، آنها را عذاب خواری و ذلت است و آنان که در راه رضای خدا از وطن خود هجرت گزیدند و در این راه کشته شدند یا مرگ‌شان فرا رسید البته خدا رزق و روزی نیکویی در بهشت ابد نصیب‌شان می‌گرداند که همانا خداوند بهترین روزی دهندگان است».
* به نام الله و به یاد مهدی عزیز و یاد حسین شهید و شهدای کربلا و کربلای ایران
الله عزیز جل‌جلاله می‌فرماید هرگاه هر چه از شما بگیریم اولاً یا مثل آن یا بهتر از آن را به شما می‌دهیم و همچنین این گرفتن‌ها و دادن‌ها برای امتحان شماست. مرگ و موت‌ها انسان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد که بسیار باید به فکر رفتن بود. تا به حال هر چه به فکر مرگ بودیم اکنون باید آن لحظات عمر خود را ضرب کنیم و بسیار به یاد مرگ خود باشیم.
الهی این بدن من مملوک توست، ملک توست، ان‌شاءالله که عبد توست با آن هر چه می‌خواهی معامله کن. اگر می‌خواهی آن را بسوزانی بسوزان، اگر می‌خواهی آن را تکه‌تکه کنی، تکه‌تکه‌ کن، اگر می‌خواهی آن را بی‌سر کنی چنین کن، اگر می‌خواهی این پیکر را مانند مولایم اباعبدالله لگدمال ستوران کنی چنین کن و اگر می‌خواهی مانند عباس عموی تشنگان حسین(ع) بدنم را بی‌دست و پا کنی چنین کن و اگر می‌خواهی...
ولی از تو تقاضایی دارم، تو را به عزت زهرای مرضیه(س) با این بدن عاصی قهر مکن، چرا که اگر بدانم تو از عذابم لذت می‌بری بسم‌الله.
اگر بدانم تو با دیدن بدن سوخته‌ام شاد می‌شوی بسم‌الله.
اگر بدانم تو با بدن بی‌سرم خرسند می‌شوی بسم‌الله.
کور باد آن چشمی که غیر تو را ببیند و برای غیر تو ببیند. کَر باد آن گوشی که برای غیر تو بشنود و غیرکلام تو را بشنود. بریده باد آن دستی که برای غیر تو حرکت کند. بریده باد آن پایی که برای غیر تو َرود. مُهر باد بر آن قلبی که غیر از منزلگه تو باشد، قلبی که تو عنایت کردی و آن را حرم الله خواندی، قلبی که حرم توست، اگر اجنبی را راه دهد، ختم شود.
خدایا! تو را سپاس که دستم را گرفتی و به طرف خود کشاندی.
خدایا! تو را حمد که به چشم گفتی که غیر تو را نبیند.
خدایا! تو را شکر که به گوش من فرمان دادی کلام غیر تو را نشنود.
خدایا! تو را تعظیم که به قلبم امر فرمودی: «این جای من است، غیر مرا راه مده».
خلاصه در یک کلام ای معبود و معشوق من، ای همه دست و پا و چشم و گوش و عقل و قلب من، تو را سجده که مرا خریدی و به راستی تو را سجده که مرا خریدی.
ای حضرت دوست! یک کلام را شاید بتوانم به جرأت البته با جرأتی که آن را هم تو دادی بیان کنم که هیچ چیز را خود نتوانستم بشناسم الا آن که تو آن را به من شناساندی، اگر سَبیل تو نبود، هرگز و هرگز هیچ چیزی را نمی‌شناختم. در واقع نمی‌توانستم بشناسم، از خود تو گرفته تا پیامبران راستینت و از پیامبران صادق تو گرفته تا ائمه طاهرینت و از ائمه طاهرینت گرفته تا علماء و فقهاء زمان ما حضرت روح‌الله الموسوی الخمینی روحی فداه را.
هر شکری که تو را می‌گویم عرق شرمم فزون‌تر می‌شود، قلبم بیشتر به لرزه می‌افتد، چرا که مگر می‌توان با این کلام به حق ناقص و نارسا شکر تو معبود را گفت، هرگز، هرگز، هرگز.
پدر و مادر عزیز و برادران و خواهران گرامی شما را به آن چیزی وصیت می‌کنم که علی‌بن ابیطالب(ع) هنگام مرگ چنین وصیت نمودند؛ تقوای خدا را پیشه کنید تا خیلی از حجاب‌ها از پیش چشمتان برداشته شود. همیشه با خودم می‌گفتم آیا می‌شود روزی من نیز به فیض کامله شهادت نائل شوم و دین خود را به اسلام عزیز و انقلاب و امام ادا کنم؟ و گاهی می‌گفتم خیر نمی‌توانم چون تا سعادت نباشد شهادت نیست، پس من سعادتی را ندارم و گاهی نیز دل خود را تسکین داده می‌گفتم بله می‌شود، مگر آنها که شهید شده‌اند غیر از ما بوده‌اند فقط آنها خود را خالص کردند و متقی شدند و بعد مهاجراً الی‌الله گشتند.
پس باید اول خود را ساخت؛ یعنی اول باید سعادت را کسب نمود و بعد شهادت را و به همین منظور بود که همیشه بعد از نماز دعا می‌کردم که خدایا مرا لایق شهادت بگردان و شاید خدا به حرمت شهداء واقعی مرا نیز لایق...
آیاتی را که در اول وصیتنامه نوشته‌ام آیاتی است که وقتی برای جبهه استخاره کردم آمد و خدا می‌داند از اینکه خدا مژده وصل به من داده است خیلی شاد شدم و آن آرزوی دیرینه خود را تقریباً برآورده دیدم.
بدین وسیله به عرض تمام بازماندگان عزیز خود می‌رسانم که اولاً از یکایک آنها التماس دعا دارم، ثانیاً طلب عفو، و نکته‌ای را که لازم می‌دانم تذکر دهم این است که این راه را با شناخت کامل انتخاب کرده‌ام و هیچ زور و اجباری در انتخاب این راه در کار نبوده است، لذا تقاضایی که از همه عزیزان دارم این است که اولاً بعد از کشته شدن من و شاید شهادت، کسی را مسئول نداند و نیز برای من گریه نکنند، چرا که من فدای اسلام و انقلاب شده‌ام و لذا نباید برای فدایی چنین چیزهایی ارزشمندی گریست و نیز کاری نکنید که دشمن پوسیده‌مان شاد گردد.
از تمام دوستان و عزیزان و مخصوصاً پدر و مادر و برادران و خواهرانم خواهشمندم مرا ببخشند و چنانچه از من رنج و ناراحتی به آنها رسیده است آن را به بزرگی خود ببخشند. از چیزهایی که در قلب من جای دارد این امام عزیز است که خدا می‌داند همیشه با خدای خود می‌گفتم که اگر می‌خواهی امام را به نزد خود ببری ای خدا اول مرا بمیران چرا که نمی‌توانم غم از دست دادن او را تحمل کنم، لذا از شما عزیزان که شاید این وصیتنامه را می‌خوانید می‌خواهم که امام عزیزمان را تنها نگذارید و قدر این نائب امام زمان(عج) را بدانید و اگر خدمتش مشرف شدید سلام من حقیر را نیز به او برسانید و هرگز فریب این منافقین و ابرقدرت‌ها را نخورید چرا که قرآن می‌فرماید: «جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» یعنی باطل رفتنی بوده است و هرگز فریب عشوه‌گیری‌های دنیا را نخورید چرا که ما از آن اویی‌ام و به او بازمی‌گردیم.

انالله و انا الیه راجعون

والسلام

یابن الحسن، یابن الحسن، یابن الحسن

دلم می‌خواهد در آخرین دم نیز این نوای دل‌انگیز را بخوانم. امیدوارم روی ماهش را ببینم.
حسین جان، ‌حسین جان،‌ حسین جان

منبع: خبرگزاری فارس

روش صحيح استخاره

با سلام خدمت دوستان گل:Gol:
ازتون يه سوال داشتم شايد هم يه راهنمايي باشه:
روش درست استخاره رو بم بگين.............
آيا اصلا اين كار درسته؟موردي نداره براي شروع كار؟
اصلا اولين نفري كه مياد داخل تاپيك اگه بلده يكه براي من استخاره كنه لطفا::Ghamgin:حياتيه

استخاره برای گناه

متأسفانه خیلی از مردم جایگاه استخاره را بلد نیستند و در جاهایی که باید مشورت کنند استخاره می زنند در خواستگاری به جای اینکه زحمت تحقیق از روابط والدین ، اعضای ازدواج کرده ، مکان تحصیل و کار و... از طرفی رفتن به مشاوره ازدواج و یا گفتگوی منطقی دختر و پسر و.... داشته باشند با یک استخاره پا به بخت دخترشون می زنند و یا دخترشون رو وارد یک زندگی مشکل دار می کنند. در حالی که جایگاه استخاره زمانی است که دو موضوع کاملا مشابه در موقعیت مشابه و احساس موفقیت در هردو مشابه بوده و مشاوران و کارشناسان نظرات مختلفی در انجام و پی گیری دارند که این موقعیت ها در زندگی بسیار به ندرت اتفاق می افتد من مراجعی داشتم که بسیار افسرده و چند بار اقدام به خودکشی کرده بود وقتی که دلیل افسردگی و تاریخچه زندگی اش را مطرح کرد مشخص شد که به دلیل یک استخاره بوده است داستان زندگی ایشان به این نحو بوده است که پسری اصرار بر دوستی با ایشان را در راه مدرسه داشته است و ایشان نیز به دلیل کمبودهای عاطفی در خانواده مخصوصا مشکلات ارتباطی با پدر از طرفی به دلیل مذهبی بودن و داشتن باورهای مذهبی بالا برای ایجاد رابطه با پسر سمج استخاره می زند و استخاره خوب می آید و ارتباط شروع می شود تا یکسال دوباره دختر پشیمان می شود و به قول معروف دلش قرار نمی گیرید و دوباره استخاره می زند و دوباره خوب می آید در رابطه دوم پسر تمام استفاده را از دختر برده و به دلیل یکنواخت شدن و سردی روابط و عدم ضمانت های اجتماعی و حقوقی به تدریج با بهانه هایی دخترک وابسته را کنار گذاشته و دخترک به حدی افسرده می شود که در بیمارستان بستری شده و شوک الکتریکی می گیرد خب از این قضیه نتیجه می گیریم که اول استشاره بعد استخاره و گاهی اوقات عقل انسان بهترین مشاور ما می باشد و نیازی به استخاره نیست مثلا در ازدواج تحقیقات محلی دقیق و جزیی و صحبت منطقی و معرفی دختر و پسر تمام موضوعات را آشکار می کند و لزومی به استخاره نخواهد بود.

استخاره مطلق چیست ؟ و به چه کیفیت است ؟

هنگامی که انسان در اتخاذ تصمیمات خود در امور مختلف فردی و اجتماعی – مادی و معنوی بر اثر پیچدگی موضوع و برد محدود فکر در مسیر دو راهی و دو دلی متحیر و سرگردان می ماند و عقل فردی و اندیشه جمعی از اتخاذ یک تصمیم عاقلانه و آنچه که به خیر و مصلحت انسان است عجز خود را نشان میدهد و از سوی دیگر خدای متعال هم در آن امر تکلیف و فرمایشی به عنوان راهنمایی نداشت ، انسان خود را در میان دو راهی سود و ضرر و خیر و شر و صعود و سقوط احتمالی بی چاره می بیند ، قلب خود را خاشعانه و دستان خویش را عاجزانه و متضرعانه به سوی آگاه مطلق و عقل بی نهایت دراز و اظهار نیاز و طلب راهنمایی می کند . به اینگونه خیر طلبی از خیرخواه حقیقی ، استخاره یا مشورت با خداوند می گویند .
با توجه به اینکه حالت شک و تردید و دودلی از بدترین حالات بشر است ، و اگر یکی پیدا بشود و انسان را به سوی خیر خویش دل گرم کند تا او با اراده مصمم و راسخ و امیدوارانه به مسیر صلاح رهنمون شود ، منت بزرگی بر انسان گذارده است .
از این باب هست ، که خدای متعال به عنوان بهترین مشاور و خیرخواهترین کس برای انسان از روی قاعده لطف خویش منتی بر انسان گذارده و راه طلب و مشورت را پیش روی او قرار داده است که می بایست انسان گرفتار و وامانده در مسیر دو راهی ، از این طریق راه چاره و نیازهای خود را در محضر با عظمتش اظهار و جستجو نماید .
قل ما یعبؤا بکم ربی لولا دعائکم فقد کذبتم فسوف یکون لزاما . (فرقان آیه 77)
بگو (ای پیامبر) : اگر دعای شما نباشد خداوند به شما ارجی قائل نیست ، شما ( آیات خدا و پیامبران را ) تکذیب کردید و (این عمل) دامان شما خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد .
از این رو باید گفت : اصل در استخاره یعنی دعا و طلب خیر کردن از خدای متعال در قالب دعا یا نماز یا برخی عبادات دیگر ، که این است معنای حقیقی استخاره که یکی از ابواب علم دعاست . و در کلمات بزرگان دینی و علمای ربانی به عنوان استخاره مطلق شناخته می شود .
نمونه عملی و عینی این نوع استخاره در روایات اهل بیت علیهم السلام :

وَ سَأَلَ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ الْقَسْرِيُّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الِاسْتِخَارَةِ فَقَال َ اسْتَخِرِ اللَّهَ فِي آخِرِ رَكْعَةٍ مِنْ صَلَاةِ اللَّيْلِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ مَرَّةً قَالَ كَيْفَ أَقُولُ قَالَ : تَقُولُ أَسْتَخِيرُ اللَّهَ برَحْمَتِهِ أَسْتَخِيرُ اللَّهَ برَحْمَتِهِ‏ .
من لا يحضره الفقيه، ص 563 ج1حدیث 1552
ارشادالمستبصر فی الاستخارات مرحوم آیت الله سید عبدالله شبر ره ص
29
ترجمه :
محمد بن خالد قسری از امام جعفر صادق علیه السلام در مورد استخاره سئوال کردند ، حضرت فرمودند :در سجده رکعت آخر نماز شب صد و یک مرتبه از خداوند طلب خیر نما . پرسید: چگونه طلب خیر کنم ؟
حضرت فرمودند : می گویی استخیر الله برحمته استخیرالله برحمته .

و روی الصدوق فی الفقیه عن حماد بن عثمان عن الصادق علیه السلام انه قال فی الاستخاره : ان یستخیر الله الرجل فی آخر سجدة من رکعتی الفجر مائة مرة یحمد الله و یصلی علی النبی و آله ثم یستخیر الله خمسین مرة ثم یحمد الله و یصلی علی النبی و آله و یتمم المائة و الواحدة .
ترجمه :
روایت کرده شیخ صدوق (ره) از حماد از امام جعفر صادق علیه السلام که حضرت در مورد استخاره فرمود :شخص در آخرین سجده رکعت آخر نماز نافله صبح 101 مرتبه از خدای متعال طلب خیر بکند (به این نحو که) می گوید : الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله سپس 50مرتبه استخیر الله و سپس باز هم تحمید و صلوات و در انتها هم 51 مرتبه از خدا طلب خیر کند (استخیر الله) که مجموع استخاره ها و طلب خیر کردن هایش از خدا 101 مرتبه شود .
ماخذ :
1 - من لا یحضره الفقیه ج1 ص 563 حدیث 1553 شیخ صدوق (ره)
2 - ارشاد المستبصر فی الاستخارات ص 29 آیت الله سید عبد الله شبر (ره)

چند نکته : از برکات این نوع استخاره که در حقیقت مشورت با خداوند متعال است اینست که اولا خداوند متعال هرچه که به خیر و مصلحت بنده است بر دل او می اندازد و ثانیا هر چه که به خیر و صلاح دین و دنیا و آخرت اوست از طرف باری تعالی به طرف او سوق داده می شود و ثالثا چنان که از روایات دیگر معصومین علیهم السلام برمی آید این است که اگر بعد از مشورت با خدای متعال ، انسان با بندگان خیرخواه خدا هم مشورت بکند خداوند جل و علا آنچه که خیر و صلاح اوست را بر زبان بندگانش جاری می فرماید و برای او گشایش ایجاد می فرماید .

التماس دعا