از لاک جیغ تا خدا

نقدی بر «از لاک جیغ تا خدا»

سلام
احتمالا برنامه ی تلویزیونی «از لاک جیغ تا خدا» را دیده اید. این برنامه، داستان زندگی افرادی را روایت می کند که در گذشته اهل گناه بوده و اکنون، توبه کرده اند. در این برنامه، افراد مذکور، جلوی دوربین مینشینند و شروع می کنند به بیان رفتار های ناپسند گذشته شان؛ و اینکه چطور به لطف خدا، از دام شیطان نجات و تولدی دوباره یافته اند. بعضی ها با یک سفر کربلا، دل به معشوق حقیقی میسپارند و معشوق های غیر حقیقی را رها می کنند. بعضی ها در شروع رفاقت با «ابراهیم هادی»، مُهر پایان بر رفاقت های دیرین میزنند. بعضی ها هم با شهدای گمنام آشنا می شوند و پوشش اسلامی «چادر» را بر می گزینند.
با این حال، مشکلی که معمولا بر این برنامه وارد می شود، مسئله ی «اقرار به گناه» است که محور اصلی «از لاک جیغ تا خدا» را تشکیل میدهد. یعنی فرد، گذشته ی خود را به نیت «عبرت آموزی» برای دیگران شرح میدهد، که یقینا بازخورد مثبت نیز خواهد داشت؛ ولی از طرفی آبروی آن فرد در معرض خطر قرار می گیرد.
کاری به نیت سازندگان برنامه (که یقینا خالصانه بوده) ندارم و از طرفی، خود بنده هم یکی از بینندگان آن هستم. امّا خواهشمندم درباره ی مسئله ی مذکور توضیحی ارائه بفرمایید.