ازدواج + موانع + راهکار بهتر + مقابله با مشکلات ازدواج

ازدواج دختر بدون اجازه پدر

انجمن: 

سلام لطفا در رابطه با موانع ازدواج و ملاکهای انتخاب همسر در روایات توضیحاتی بدید؟ و موانع ازدواج رو توضیح بدید که چگونه است؟ اگر پدری تعصب بیجا به خرج دهد تا دختر به دل پدر ازدواج کند ایا دختر میتونه بدون اجازه پدر ازدواج کند؟ در حالی که دختر کاملا به مسایل اگاه است.

با همسری که غیر منطقی است چگونه باید رفتار نمود؟

سلام خسته نباشید
اگه میشه لطفا راه های برخورد با همسر غیرمنطقی را بگیید،تا خانم ها کمتر اذییت بشن
انهایی که تمیتونینم گفتگوی منطقی با آنها داشته باشیم، آنها استاد پیچاندن و منحرف کردن موضوع گفتگو هستند، دست آخر هم بمی‌گویند که خود شما مشکل دارید و توانایی ارتباطی و بحثتان پایین است!
با تشکر

شاخصه های همسر خوب

[="Indigo"]


دليل اصلي فراواني طلاق در جامعه بي توجهي به انتخاب دقيق همسر است به همين دليل شعار انتخاب دقيق ازدواج پايدار بايد در اولويت برنامه‌هاي دستگاههاي متولي قرار گيردخانواده ها بايد بدانند كه اگر کسي در سن ازدواج بوده و عمدا ازدواج نکند دچار عوارضي چون اضطراب، افسردگي و بدبيني مي شود و بهترين و مؤثرترين رويکرد فرزندپروري اين است که بايد بچه‌ها را عروس و داماد تربيت کنيم.
هر انساني به دنبال اين است که همسر خوبي داشته باشد. از اين رو دغدغه ي هر دختر و پسري دستيابي به همسري شايسته است و پس از ازدواج نيز نخستين پرسش ديگران اين است که آيا همسري خوب دارد يا نه؟
برخي ها در نگاه به اين مساله دچار اشتباه فاحش شده و ميان همسر خوب و همسر آرماني تفاوتي نمي بينند و در جستجوي همسري آرماني هستند که به نظر مي رسد براي بيشتر مردم، نشدني يا حتي محال باشد. البته همسر آرماني با توجه به بينش و نگرش و خواسته هاي شخص متفاوت است و نمي توان معيار يگانه واحدي براي آن بيان داشت. با اين همه، همسر آرماني را مي توان همسري دانست که از هيچ نظر با خواسته هاي مرد مخالفت نورزد و همه ي آنچه را که او نياز دارد برآورده کند. بطور طبيعي چنين چيزي شدني نيست؛ زيرا هر کسي مي کوشد تا خواسته هاي خود را برآورده کند که در اين ميان تفاوت هايي در سليقه و علاقه و اموري ديگر ولو جزيي وجود دارد که اجازه ي چنين تحرکي را نخواهد داد. بنابراين آنچه مي تواند مطلوب هر کسي باشد همسر خوب است که آن نيز با توجه به بينش، نگرش و گرايش اشخاص متفاوت بوده و از اموري دست نيافتني است و مي توان همسري يافت که به مفهوم واقعي همسر خوبي باشد.
در نوشتار حاضر با توجه به آموزه هاي قرآن کوشش شده تا همسر خوب شناخته و صفات و ويژگي هاي او بازگو شود و بر پايه ي معيارهاي قراني شيوه ي همسرداري خوب بيان شود.
با توجه به اینکه بچه‌ها از شانزده‌ هفتگي دوران جنيني مي‌آموزند اگر بخواهيم جنين حافظه قوي داشته باشد بايد براي او قرآن بخوانيم و سخنراني کنيم و اين موضوع، موضوعي است که قابل تجربه است. بانوان مي‌توانند آموزش‌هاي غيرمستقيم را از دوران جنيني شروع کنند. هر قدر رابطه پدر و مادر رابطه‌ با کمالي باشد کودکان بيشتر لذت مي‌برند، هر قدر پدر و مادر در جهت تحقق آرمان‌هاي ازدواج تلاش کنند فرزندان آن خانواده قابليت عروس و داماد شدن دل‌آرام را بيشتر خواهند داشت. خداوند مي‌گويد ازدواج کنيد تا دل‌آرام باشيد. هدف اصلي از ازدواج رسيدن به آرامش است و از نتايج قطعي ازدواج ارضاي جنسي از طريق مشروع، درآمدن از تنهايي و تشکيل خانواده است. سه مشخصه همسران همسران بايد براي يکديگر مثل لباس باشند چرا که لباس‌ها عيب را مي‌پوشانند، به انسان مصونيت مي‌دهند، از آلودگي حفظ مي‌کند، با انسان تناسب دارد يعني تنگ يا گشاد نيست و کس ديگري آن را بر تن نکرده است. دومين ويژگي همسر خوب وقف‌کردن تمام مهر و محبت خود به همسرش است يعني شجاعت، صداقت، صبوري، ايثار و احسان از ويژگي چنين زوج‌هايي است. همچنين يک همسر خوب بايد به عنوان سومين ويژگي همه جاذبه‌ها، مثبت‌انديشي‌ها، تلاش‌مداري، کلام زيبا و رفتار پرمحبت را تقديم همسر خود کند. قرآن و ملاک هاي همسر خوب:hamdel:
در تحليل قرآني، زن و مرد لازم و ملزوم يکديگرند، بنابراين هيچ گاه نمي توانند کمالي را بي يکديگر جستجو کنند. دستيابي به کمال مطلق زماني شدني است که زن و شوهر به عنوان جفت و همسر در کنار هم قرار بگيرند و براي تعالي و تکامل يکديگر بکوشند. ارتباط ميان زن و شوهر همانند ارتباط جزء و کل است که به يکديگر نياز جدي دارند و نمي توانند بدون هم کامل باشند. کمال در اينجا به معناي ضد نقيض است. به اين معنا که زن بي مرد يا مرد بي زن موجودي ناقص است و زماني به کمال مي رسد که در کنار هم زوج را تشکيل دهند. زن و شوهر، اگر تشبيه، گول زننده و فريبنده نباشد مانند دولنگه کفش هستند. آن دو کنار هم و با زوجيت است که از نقص بيرون مي آيند و در کنار هم مي توانند به کمالي دست يابند که فراتر از حد تصور است. زن و مرد لازم و ملزوم يکديگرند در تحليل قرآني زن و مرد، لازم و ملزومي هستند که بي يکديگر معنا و مفهوم درستي نخواهند يافت و به تکامل مطلق دست نمي يابند؛ زيرا آرامش زن به مرد است و مرد بي زن از نقص وجود خود رنج مي برد. از اين رو نمي توانند بي يکديگر حتي مقدمات تکامل را فراهم آورند، چه رسد به اينکه بتوانند به پر پرواز دست يابند.
قران بر عنصر زوجيت در هستي بسيار تأکيد مي ورزد و مي گويد که همه چيز را بر پايه ي زوجيت آفريده است. دسته بندي قرآن نشان مي دهد که هر کسي مي تواند در دو سوي کفر و ايمان يا حتي ميانه در نفاق باشد. اين گونه است که تفکر و بينش هر کسي مي تواند در چگونگي انتخاب و رفتار وي تأثير اساسي به جاي بگذارد. همسري که دنيا را از دريچه ي کفر و ماديت مي نگرد با همسرش به گونه يي رفتار مي کند که جهان بيني او را تشکيل مي دهد. حالت نفاق در حوزه ي ديني به نفاق در رفتار خانوادگي نيز گسترده مي شود. آدم هايي که با خداي خويش نفاق مي ورزند بطور حتم با همسر خويش نيز رفتار منافقانه در پيش مي گيرند.
ويژگي هاي همسر مناسب:hamdel:
قرآن در مسأله انتخاب همسر به عنوان زوجي که کامل کننده ي وجود و شخصيت اوست تأکيد فراوان مي ورزد و معيارهايي را براي انتخاب همسر بيان مي کند. قرآن، درباره ي لزوم رعايت شايستگي و اهميت اوصاف همسري که انسان برمي گزيند يا اگر ازدواج با همسر نامناسبي صورت گرفته، بايد اين شايستگي را در او پديد آورد. مباحثي را مطرح کرده و درباره ي همسران نامناسب که گاه در حد دشمن مي توانند کانون خانواده را فاسد کنند، هشدار مي دهد: «يا ايها الذين ءامنو ان من ازواجکم و اولادکم عدولکم فاخذوهم...» (تغابن، آيه 14) تکيه ي قرآن در موارد متعدد بر صلاحيت و شايستگي همسر، مفهومي عام است و شامل جنبه هاي گوناگون ظاهري همانند زيبايي جسمي و معنوي (ديني و اخلاقي) نيز مي تواند باشد. (انبياء، آيه ي).
از ديگر ويژگي هاي همسر مناسب آن است که از نظر جسمي سالم باشد و بتواند نيازهاي مرد را به عنوان همسر برآورده کند. نازايي يکي از مشکلاتي است که در برخي از زنان دچار آن هستند. هرچند که اين مساله به طور عادي پيش از ازدواج مشخص نمي شود، ولي در ادامه ي زندگي خلل وارد مي کند و آسايش را از خانه بيرون مي برد، مگر آنکه همسر از نظر روحي و رواني در مرتبه يي از تقوا باشد که بتواند بي فرزندي را تحمل کند يا با حفظ همسر و ازدواج ديگري اين خواسته ي خود را برآورده کند. قرآن در گزارشي به مساله نازايي همسران برخي از پيامبران از جمله حضرت ابراهيم خليل الله(ع) و زکريا (ع) اشاره مي کند. در گزارشي که از مساله ي اجابت دعاي زکريا (ع) به دست مي دهد بيان مي کند: «و اصلحنا له زوجه»: ما همسر و جفت زکريا را از نظر جسمي اصلاح کرديم.
صفات همسران شايسته:hamdel:
در برخي آيات، صفاتي مشخص، براي همسران شايسته ذکر شده است: از جمله در آيه ي 9 سوره ي انبياء به سه ويژگي خانواده ي زکريا اشاره شد: اينکه در انجام کار خير شتاب مي کردند، در همه حال، خدا را مي خواندند و همواره در برابر او خشوع داشتند. خداوند در آيه ي 5 سوره ي تحريم، شش صفت را براي همسران شايسته برشمرده که الگوي خوبي براي همه ي مسلمانان، هنگام انتخاب همسر است: 1- «اسلام» 2- «ايمان» 3- «اطاعت» 4- «توبه» 5- «عبادت خداوند» 6- «اهل گناه نبودن».
بنابراين همسر خوب، همسري است که در برابر شوهر مقاومت نکند و با اطاعت و فرمانبرداري از همسر در چارچوب رفتارهاي پسنديده و اخلاقي و قوانين شرعي، از محدوده ي حق و حقيقت تجاوز نکند.
احسان، اصل اساسي زندگي:hamdel:
در قرآن افزون بر مسأله ي حق و عدالت به مسأله ي احسان نيز توجه شده است. احسان امري فراتر از عدالت است؛ زيرا محسن کسي است که در حوزه ي هنجاري و اعمال نيک و صالح فراتر از وظيفه گام نهد و با عنايت ويژه يي به ديگران کمک مي رساند. از مصاديق احسان مي توان به عفو و گذشت و ايثار و از خود گذشتگي اشاره کرد. در زندگي خانوادگي هر چند همانند ديگر حوزه هاي فردي و اجتماعي، اصالت با عدل و عدالت است و هر کسي مي بايست حقوق طرف مقابل را بر پايه ي اصول عدالت رعايت کند، ولي زندگي خانوادگي به گونه يي پيچيده است که انسان بي اصل احسان نمي تواند زندگي کامل و موفقي داشته باشد. در بسياري از موارد ضروري است که همسر از حق خويش بگذرد و کوتاه آيد و به حکم احسان رفتار کند. از اين رو گفته اند که اساس زندگي خانوادگي و همسرداري، عفو و گذشت و احسان است. نيکوکاري و احسان، خانواده را با عشق و محبت به سمت و سويي مي برد که در اصطلاح آن را «خوشبختي» مي نامند. ملاک همسر آرماني
:hamdel:
با توجه به مطالب ذکر شده، همسر خوب و آرماني به مفهوم درست و واقعي همسري است که ملاک و معيار خود را در زندگي مشترک احسان و عفو و گذشت قرار دهد و با عاطفه و احساسات، زندگي دروني خانواده را مديريت کند. اين به آن معنا نيست که شخص، اصول عدالت و عقل و احکام آن را ناديده گيرد، بلکه از آن جايي که احسان امري فراتر و برتر از عدالت است کسي که احسان مي کند به طريق اولي اهل عدالت است و همان گونه که از عاطفه و احسان براي مديريت خانواده، بهره مي گيرد، از عقل و عدالت براي ساماندهي آن نيز به بهترين شکل ممکن سود مي برد.
منبع: 7 روز زندگي شماره 93
برگرفته از وبلاگ:ادبستان خدا
14quran.blogfa.com
[/]

ایا تنها راه من طلاقه؟؟؟؟

حدود 2 سال پیش با یکی از هم دانشگاهیام اشنا شدم
بعد یکسال اشنایی و کلی ابراز عشقی که به من می کرد چون من اهل دوستی نبودم به خواستگاری من اومدن
من دختر مذهبی هستم اما هم مستقلم هم همیشه توی خانوادم حق انتخاب و ازادی کامل داشتم

خدا رو شکر خانواده ی تحصیل کرده و مرفهی دارم
موقع خواستگاری و فبل از عقد با شوهرم یه سری شرط و شروط گذاشتم اونم قبول کرد که قرار شد به عنوان شرط ضمن عقد ذکر بشه
اما اون موقعی که رفتیم برگه ازمایش بگیریم اقایی که قرار بود عقدمون کنه پرسید شرط ضمن عقد دارین منم گفتم اره هم حق طلاق می خوام هم حق ازادی که نیازی به اجازه ی شوهر نداشته باشم
شوهرم شروع کرد به التماس کردن که ابرومون جلو فامیل میره و ... اون اقای عاقدم گفت شرط ضمن عقد اعتبار قانونی نداره باید برین محضر اونجا تعهد بده
شوهرمم قبول کرد گفت هر وقت خواستی می ریم محضر بهت تعهد میدم اما وقتی عقد کردیم زد زیره همه چی!!!
هم خودش زد زیر همه چی هم خانوادش
شرط های دیگمون این بود که محل زندگی ما باید نزدیک خانه ی پدریم باشه و مراسم و همه چی در شان خانواده ها باشه و ...
اما چون ما تعهد کتبی ازشون نگرفتیم خیلی راحت زدن زیر همه چی
منم به خاطر زندگیم مجبور شدم کنار بیام
من الان یکساله زیر عقدم
توی این مدت خانواده ی شوهرم خیلی اذیتم کردن و هر جور که تونستن به من و خانوادم بی احترامی کردن اینم بگم که من خداروشکر خانواده ی محترم و مرفهی دارم که از لحاظ سطح مالی خیلی بالاتر از اونها هستیم
خانواده ی من همش می گفتن صبر داشته باش می ری تو خونه ی خودت این مشکلات حل میشه
با همه ی این کارها کم کم فهمیدم شوهرم برای بدست اوردن من بیشتر حرفهایی که بهم زده دروغ بوده
مثلا اینکه به من گفته بود سیگار نمی کشه در حالی که می کشید و همه می دونستن و ازم مخفی می کردن
و هر وقت هم بهش شک می کردم قسم می خورد که سیگار نمی کشه! حتی دست گذاشت روی قران و قسم خورد که سیگار نمی کشه در حالی که دروغ می گفت!!!! منم بهش گفتم اگه دروغ بگی خدا منو ازت بگیره
دقیقا هم همین شد خدا دستشونو رو کرد

من دائما احساس می کنم که به خاطر این قسم دروغ این همه مشکل بوجود امد
الان یکسال از عقدمون می گذره و من هر روز بیشتر از قبل از دروغ گویی خودش و بی احترامی ها و دخالت های خانوادش رنج می برم
من که به زور عروسشون نشدم کلی اومدن خواستگاری تا خانوادم رضایت دادن اما حالا که عروسشون شدم فکر می کنن چون دارن خرج عروسی پسرشونو می دن صاحب اختیار زندگیشن و هر کاری دلشون می خواد می کنن
انقدر هم به شوهرم فشار اوردن و اذیتش کردن که این ماههای اخر حسابی عصبی و پرخاشگر شده بود اونم همشو سر من خالی می کرد
منم که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شده بود به شدت بهش اعتراض کردم
خلاصه اینکه دعوامون شد این وسط پدر شو هرم زنگ زد و هر چی لایق خودش بود بهم گفت و گفت ما دیگه راضی نیستیم تو برگردی توی این زندگی و.... منم گفتم به خدا وا گذارتون کردم
بازم چون یکسال از عقدم می گذشت دلم نمی خواست همه چی به این راحتی از بین بره به شو هرم زنگ زدم که نذار خانوادت زندگیمونو خراب کنن که شروع کرد به تهدید کردن من که خیلی بهت رحم کنم طلاقت می دم می خوام جهنمی درست کنم که توش تو و خانوادت خون گریه کنید!
.... بعدشم اومد در خونمون ابروریزی راه انداخت و جلو بابام شروع کرد به سیگار کشیدن و توهین کردن
من فکر می کنم پدرش بهش گفته بود تهدیدم کنه که من بی خیال مهریه بشم و برم دادخواسته طلاق بدم
الان 2 ماهه که ندیدمش در واقع خانوادش نمی گذارند بیاد منو ببینه بعضی وقتها (تا حالا 2 تا ) اس ام اس زده دلتنگتم و یک روز هم خانومی تماس گرفت گفت من مشاورش و می خوام حرفهای دو طرف رو بشنوم که بعد از شنیدن حرفهای من گفت مشکلتون با مشاوره قابل حله اون باید خانوادش را مدیریت کنه و ...

یه روز هم زنگ زد به پدرم که منو ببخشید اشتباه کردم!!!


پدرمم گفت من دخترمو از سر راه نیاوردم که شما هر کاری خواستین باهاش بکنید این چه حرفهایی بوده که پدر شما به دختر من زده و اگر ما کوچکترین دخالت یا بی احترامی به شما کرده بودیم به خاطر این رفتار بهت حق می دادم اما الان خودت وا قعا فکر می کنی جایی برای بخشش گذاشتی؟؟ و ..



واقعا این بی احترامی که کرده بودن با یه تلفن قابل بخشش نیست


من الان نمی دانم باید چکار کنم من و شوهرم باهم مشکل زیادی نداشتیم اخلاقمون با هم جور بود باعث تمام اختلاف های ما خانواده ی همسر بودند اگر بخواهم دادخواست مهریه بدهم همه ی اسیب ها به همسرم می رسد و مطمئنم که پدرش حمایتی از او نخواهد کرد.
متاسفانه شوهر من توی خانواده ای بزرگ شده که بچه ها نه حق انتخاب داشتند نه نظر و فقط پدرشون براشون تعیین تکلیف می کرده همین باعث بروز مشکلاتی مثل دروغ گویی در بچه ها شده و ...
حالا هم که پدرش مانع ازدواج ما شده

ایا این درست است که به همین راحتی کسی بتواند با ابرو و زندگی یک دختر بازی کند؟

یعنی این پدر به همین راحتی می تواند مانع ازدواج ما بشود؟

هیچ واسطه ای هم نمی فرستند چون می دانند من اگر بگم با من چکار کردند ابرویشان در فامیل می رود ... پدر شوهر من دکترا دارد و عضو هیئت علمی دانشگاهه به همین دلیل هیچ کس را جز خودش ادم حساب نمی کنه

کلا ادمهای بسیار پر توقع و مغرروری هستند و خیلی هم اهل زرنگ بازی هستند

من دیگه واقعا تحمل ندارم از طرفی خیلی دلم برای شو هرم می سوزد
دیگه نمی دونم چه کاری درسته اصلا نمی توانم تصمیم بگیرم

ایا تنها راه من طلاقه؟؟؟؟

مشکل در ازدواج «درخواست راهنمایی»

انجمن: 

سلام. من مهندس نفت هستم. الان سرکارم. دختری رو عاشقانه دوست دارم. 4 سال منتظر بودم که کار گیر بیارم برم خواستگاریش. یک بار هم رفتیم که بخاطر بیکاریم گفتن برو کارتو جور کن بعد بیا. ولی تو این مدت دختر از پسر دیگه ای خوشش اومده که هم بیکاره هم مدرکش سیکله. خدایش الان بگید چکار کنم که دختر رو از اشتباهش در بیارم و بش بفهمونم که تصمیمش از رو احساساته. بهم بگید چطور قانعش کنم ؟ الان تو یه شرکت نفتی کار می کنم و فقط منتظر جواب اونم. راهکار شما چیه ؟

آیا بمونم باش یا برم ؟

انجمن: 

:Gol::hamdel::Sham:من 4 سال است که با دختری آشنا هستم.در این چهار سال با هم رابطه داشته ایم ولی همیشه به این فکر میکردم که چون با هم ازدواج میکنیم عیبی ندارد و بلاخره مال هم میشویم. الان او می گوید که مرا نمی خواهد و به کس دیگه علاقه دارد. البته گفته است که بخاطر بیکاری من بوده است. بعضی وقت ها هم می گوید وزیر نفت هم بشی نمیخوامت. الان 1 ماه است قطع رابطه کرده ایم. یک بار هم با خانواده رسما به خواستگاری او رفته ایم. البته اون موقع کار درستی نداشتم. پدرش من را پسندید و گفته برو کارت رو درست کن و برو شرکت نفت.من مهندس نفتم و دختر مهندس محیط زیست.الان موفق شدم برم شرکت نفت. آن ها نمی دانند. من نمیخواهم بخاطر کارم من را بخواهد. شما می گویید چکار کنم. قیدش را بزنم و بروم پی زندگیم ؟ یا اینکه بروم باش حرف بزنم ؟ در هر حال من او را عاشقانه دوست دارم. چه بروم چه بمانم. نظر شما چیه ؟ لطفا زود جواب بدهید:Sham::hamdel::Gol:

آیا من گناهکارم؟ --> بهم زدن رابطه بعد از 3 سال دوستی ...

سلام
من 3سال هست با دختری دوست هستم و هدف و قصد ما هم ازدواج بوده

دختر هم خیلی عاشق من هست و دوستم داره زیاد
اما خانواده من بخاطر قیافه و هیکل دختر مخالفت کردن(1.5 سال تلاش کردم و به نتیجه نرسیدم)
حالا مشکل این هست که من هم تحت حرفهای خانواده همش احساس میکنم قیافه دختر برام جذاب نیست......
باور کنید قبلا اصلا فکر نمیدادم و اما حالا همش فکرم مشغوله

حالا لطفا بگید اگه من با این دختر ازدواج نکنم پیش خدا گناهکار محسوب میشم؟
دچار عذاب میشم؟

آیا چون تعهد دادم باید حتما عمل کنم؟
ممنون میشم زودتر جواب بدید,
چون الان رابطمون یکم کدر شده و میخوام ببینم که آیا اینجا تموم کنم و یا برم دنبالش و نگهش دارم........

"""""" مشکلات شما درباره ازدواج ؟"""""

انجمن: 

با چند تااز همکاران نشسته بودیم و صحبت میکردیم که بحث به ازدواج و مشکلات دنیای امروز شد میخوام مشکلاتی که به نظر تون میرسه مطرح کنید و راه هایی ارائه بدین :Gol:
پیشاپیش از همه ممنون:Mohabbat: