ازدواج مجدد

چرا پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در زمان همسر اولشان ازدواج مجدد نکردند؟

انجمن: 

سلام
این شبهه ای است که در تاپیک های مختلفی ضمن موضوعات دیگر مطرح شده اما چون مستقلا به آن پرداخته نشده است و پاسخ های پراکنده ای داده شده این تاپیک را زدیم تا پاسخی به این شبهه داده شود و کارشناس محترم هم نظر خودش را ذکر کند:

طبق نظر مشهور فقها ازدواج مجدد مستحب است
( مسألة ) : الاستحباب لا يزول بالواحدة ، بل التعدد مستحب أيضا قال تعالى ( فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع ) والظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع ، بل المستحب أعم منهما ومن التسري بالإماء .
العروه الوثقی،ج5،ص:457

شبهه ای که مطرح می کنند این است که اگر ازدواج مجدد مستحب است پس چرا حضرت محمد در زمان حضرت خدیجه و حضرت علی در زمان حضرت فاطمه به این مستحب عمل نکردند؟!

جوابی که بنده از منابع مختلف جمع اوری نمودم به این شرح است که اگر کارشناس محترم مطلبی اضافه بر این دارد بیان کند:

[HL]اولاً[/HL]،سایر ائمه به این مسئله عمل نکردند که در تاپیک http://www.askdin.com/thread47822.html#post662815 بررسی شد که این شیوه فقط در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و امام علی(علیه السلام) مشاهده می شود،آنهم به این صورت بوده است که با توجه به شخصیت و جایگاه ویژه حضرت خدیجه(سلام الله علیها) تا زمان حیات حضرت خدیجه(سلام الله علیها)پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) با زن دیگری ازدواج نکردند،همچنین با توجه به مقام عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) امام علی(علیه السلام) هم تا زمانی که آن بانوی دو سرا زنده بودند با زن دیگری ازدواج نکردند اما مثلا امام صادق با وجود همسری مثل حمیده ازدواج مجدد داشته اند حمیده کسی است که امام صادق زنان را به برای پاسخ به سوالات به او ارجاع می داد و همچنین امام صادق(ع) نیز درباره او می فرماید: حمیده، پاکیزه از پلیدی ها و مانند شِمش طلاست. ملائکه، همواره از وی مراقبت می کردند تا کرامتی از سوی خداوند برای من و حجت بعد از من به دستم رسید.(کلینی، ج 1، ص 477) پس اگر همه امامان ما با وجود همسر اوّل همسر ديگري اختيار نمي كردند مي شد فهميد كه امامان ما هم با اين امر موافقند ؛ ولي اگر يك امام بزرگوار همچون علي عليه السلام با وجود حضرت زهرا سلام الله عليها به ازدواج دوم مبادرت نكرد حتماً شرايطشان اقتضاء نمي كرد . ولي مي دانيم كه ساير امامان ما كه عمل آنها نيز براي ما حجّت است به ازدواج دوم و سوم و ... با وجود همسر اوّل مبادرت نموده اند همچون امام حسين عليه السلام و امام كاظم عليه السلام و ساير ائمه عليهم السلام ...

[HL]ثانیاً[/HL]، ممکن است آنان در آن زمان با وجود خدیجه و فاطمه‏ علیهما السلام نیازى به این مسئله نداشته‏ اند؛ زیرا اگر زن داراى تمام کمالات و محاسن باشد، نیاز به چندهمسرى به وجود نخواهد آمد.

[HL]ثالثاً،[/HL] شاید امکانات و شرایط چندهمسرى در آن زمان براى آنها وجود نداشته است؛ زیرا همان‏گونه که گفته شد، چندهمسرى داراى شرایطى است و یکى‏ از آن شرایط، ایجاد عدالت بین آنهاست و اگر نتوان بین چند همسر عدالت برقرار نمود، باید به یک زن اکتفا کرد؛ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً. در نتیجه، ممکن است ایجاد عدالت بین شخصى مثل خدیجه و حضرت زهرا علیها السلام با سایر زنان مشکل بوده باشد و حتى در نظام خانواده، ایجاد خلل نماید؛ زیرا اگر بین آنها به تساوى برخورد شود، ظلم است (تساوى با عدالت فرق دارد). عدالت آن است که با هر کس طبق شأن خود رفتار شود و اگر به عدالت واقعى و طبق مقامات و شئونات آنان عمل شود، چه بسا زنان دیگر، تحمل نداشته، شدت حسادت زنانگى و بشرى آنها، نظام خانواده پیامبر و على‏ علیه السلام را مختل مى‏کرد.

[HL]رابعاً[/HL]، هر حکم عامى، مى‏تواند داراى تخصیص باشد؛ یعنى با وجودى که چندهمسرى به خودى خود و فى نفسه مباح است، ولى گاهى برخى موارد، خصوصیت خاص دارد؛ به عنوان مثال، خدیجه کسى بود که پیامبر در شأن او فرمود:

خدیجه و اَینَ مثل خدیجه، صَدَّقَتْنى حینَ کَذَّبنى الناس و ازرتنى على دین‏اللَّه و اَعانَتْنى بمالها؛
خدیجه و کجا مانند خدیجه پیدا مى‏شود؟ او در زمانى که همه مرا تکذیب مى‏کردند، تصدیقم نمود و بر دین خدا یارى‏ام کرد و با همه مال خود کمکم نمود.

همچنین در روایت دیگرى رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم فرمودند: انّ جبرئیل‏ علیه السلام قال لىِ لیلةً اُسْرِىَ بى‏حین رَجَعتُ و قلت یا جبرئیل هل لک مِن حاجةٍ؟ قال حاجتى اَنْ تقرأ على خدیجه من اللَّه و مِنّى السلام؛
هنگامى که از معراج برمى‏گشتم، به جبرئیل گفتم: آیا درخواستى دارى؟ جبرئیل گفت: درخواست من از تو این است که از طرف من و خداوند به خدیجه سلام برسانى. در تاریخ نیز ثبت شده که پیامبر در روز دوشنبه به رسالت مبعوث گشت و نماز خواند و خدیجه در آخر همان روز به نماز ایستاد. و در مورد حضرت فاطمه؛ هم که قلم از توصیف فضایل و خصوصیات حضرت زهرا علیها السلام عاجز است. او کسى است که پیامبر او را «ام ابیها» خواند و در شأنش فرمود: او سیده نساء عالمین است و سوره انسان، در شأن او و شوهر و فرزندانش نازل شد. در نتیجه، نمى‏توان زن دیگرى را پیدا کرد که شرایط شراکت در زندگى با آن دو بزرگوار را داشته باشند.

[HL]
خامساً
[/HL] شیخ طوسی در امالی از امام صادق علیه السّلام نقل کرده:«تا زمانی که حضرت فاطمه علیها السّلام زنده بود خداوند متعال زنان دیگر را برای علی علیه السّلام حرام کرده بود.»
ابو بصیر اسدی که راوی این حدیث است، می گوید: پرسیدم: چگونه؟ امام علیه السّلام فرمود: «چون فاطمه علیها السّلام همیشه طاهر بود و هرگز حائض نمی شد»
علامه مجلسی در باره این حدیث دو احتمال داده است:
اوّل: چون حائض نمی شد؛ لذا علی علیه السّلام عذری برای ازدواج با زنان دیگر نداشته است.
دوم: جلالت و عظمت شأن فاطمه مانع از ازدواج مجدّد علی علیهما السّلام بوده است.(مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏43، ص 153)

بنابر این با توجه به روایت می توان گفت:

1- حضرت زهرا علیها السّلام یک زن عادی نبود. بلکه به فرموده پیامبر صلّی الله علیه و آله ایشان حوریه انسیه،(طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج ‏2، ص 409.) برترین زن جهان،[مجلسی، بحارالأنوار، ج 25، ص 361] برترین زن بهشتی بودند؛[مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏43، ص 37.] از این رو علی علیه السّلام جهت احترام به حضرت فاطمه علیها السّلام با زن دیگری ازدواج نکردند. هم چنان که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله با وجود حضرت خدیجه علیها السّلام با زن دیگری ازدواج نکردند.

یا اینکه چون حضرت زهرا عادت زنانگی نداشتند؛ لذا حضرت علی با وجود ایشان، نیاز به همسر دیگری نداشت. و یا احتمال داشت، همسر دوم، نتواند حرمت حضرت فاطمه علیها السّلام را نگهدارد.


[HL]سادساً [/HL]روایت داریم که شیخ صدوق نقل کرده است هنگامی که خدیجه در بستر بیماری و وفات بود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بالین او فرمود: وقتی بر هووهایت وارد شدی سلام ما را به آنان برسان!
خدیجه گفت: هووهای من چه کسانی هستند ای رسول خدا!
پیامبر فرمود:
مریم دختر عمران، کلثم خواهر موسی و آسیه همسر فرعون
خدیجه گفت:
به خیر و خوشی ای رسول خدا!
متن روایت چنین است:
«دخل رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) علی خدیجة و هی لما بها، فقال لها: بالرغم منّا ما نری بک یا خدیجة، فاذا قدمت علی ضرائرک فأقرئیهنّ السلام فقالت: من هنّ یا رسول اللّه ؟ قال(ص): مریم بنت عمران، و کلثم أخت موسی، و آسیة امرأة فرعون، قالت:بالرفاء یا رسول اللّه
منبع:بحارالانوار، ج19، ص24. بیان شباهتها با استفاده از ساره، همسر ابراهیم خلیل الرحمن، احمد حیدری، پیام زن، شماره42 (سال چهارم)، ص24.

[HL]سابعاً [/HL] اگر پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله زندگي خود را با دو يا چند همسري آغاز مي كرد برخي دوستان نادان و دشمنان دانا او را انساني ( نعوذ بالله ) زن باره و هوسران معرفي مي كردند و با استفاده از اين نقطة ضعف ! علاقه مردم و مخصوصاً زنان جوامع مختلف را نسبت به دين مقدس اسلام ، كمرنگ كرده و يا از بين مي بردند . چون به خوبي از احساس ناخوشايند هوو داشتن زنان آگاهي داشتند .
[HL]
ثامناً
[/HL] اگر شرايط سالهاي آخر بعثت و سالهاي آغازين هجرت را ملاحظه كنيم خواهيم دانست كه كثرت اشتغالات علي عليه السلام در امر دفاع از اسلام اجازه و فرصتي به آن حضرت نمي داد تا به اين حكم عمل نمايد ؛ هر چند خوب مي دانيم كه تشريع حكم تعدّد زوجات در دو سال پاياني عمر حضرت زهرا سلام الله عليها بود كه آن دو سال نيز در اوج سختيها و دغدغه هاي علي عليه السلام بود ( زيرا موضوع فتح مكه و غدير خم و رحلت پيامبر اكرم پيش آمد ) . ولي وقتي آن حضرت در بيست و پنج سال سكوت تلخ ؛ فراغتي يافت با ازدواجهاي متعدد به اين حكم عملاً مبادرت فرمود و فرزندان زيادي ( مجموعاً 27 فرزند ) از خود به يادگار گذاشت .

[HL]عاشراً[/HL] مي دانيم كه حضرت خديجه سلام الله عليها در سال دهم بعثت رحلت كردند ولي آية تشريع تعدّد زوجات در اواخر سال هشتم هجري نازل شد يعني حدود يازده سال پس از رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها . بنابراين وقتي تا زمان رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها ، شريعت و قانوني از جانب خداوند در زمينة تعدّد زوجات بر پيامبر و مسلمانان نازل نشده بود ، پيامبر به چه چيزي مي بايست عمل مي كرد ؟
شايد بگوييد پس چرا پيامبر صلوات الله عليه و آله قبل از نزول آيه ، به چند همسري روي آوردند ؟
در جواب بايد گفت : هر چند آية تجويز و تشريع چند همسري در اواخر سال هشتم هجري نازل شد يعني در دو سال پاياني عمر پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله ، ولي از آنجا كه عمل پيامبر صلوات الله عليه و آله نيز به عنوان شارع مقدس براي مسلمانان حجّت است آنچنانكه خداوند مي فرمايد :
ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ( حشر / 7 )

آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد ( و اجرا كنيد ) ، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد ؛

ايشان بعد از رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها وقتي شرايط لازم به وجود آمد به چنين امري اقدام كردند و نزول اين آيه نيز به منزله تأييد عمل پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله و تشريع چنين حكمي براي همة مسلمانان بود .

[HL]عاشرا+1(شماره کم امد:Nishkhand:)[/HL]:خداوند تشريع يك حكم را معلّق بر شخصيت افراد نمي كند ، بلكه اگر حكمي به مصلحت جامعه باشد همه بايد در عمل به آن يا اعتقاد به آن پايبند باشند . بر فرض اگر آية تشريع تعدّد زوجات در زمان حيات حضرت خديجه سلام الله عليها نازل مي شد و اين حكم به مصلحت جامعه مسلمانان بود پيامبر صلوات الله عليه و آله خود را ملزم مي دانست تا با عمل به اين حكم ، راه را براي عمل ساير مسلمانان هموار سازد و در اين امر شخصيت والاي حضرت خديجه و ملاحظه ايشان ، ملاك عمل نبود . همچنانكه پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله از طرف خداوند مكلّف شد با همسر مطلّقة پسرخوانده خود ازدواج كند تا توهّم حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده كه در ميان عرب همچون فرزند شمرده مي شد از بين برود . و اين امر هر چند بر رسول خدا صلوات الله عليه و آله سخت و دشوار بود ولي به خاطر مصلحت چنين حكمي به فرمان خداوند عمل كرد .

[HL]عاشرا+2: [/HL]اکثر قریب به اتفاق انبیا تعدد زوجات شیوه آنها بوده که سنت انبیا تعدد زوجات هست در روایت صحیح السندی آمده:
«ثلاث من سنن المرسلين العطر و اخذ الشعر و كثره الطروقه؛ محمر بن خلاد مي گويد شنيدم حضرت رضا(ع) مي فرمود: سه چيز از سنت پيامبران است: عطر زدن، زدودن موهاي زائد بدن و كثرت طروقه». طروقه در اين روايت به فتح طاء به معني همسران خواهد بود بنابراين مراد از آن كثرت همسران و ازدواج خواهد بود(بحار، ج 62، ص 5)

و دلایل دیگر ...

تعدد همسر در كشورهای عربی و نقاط مرزی ايران (قربون برم خدا رو)

انجمن: 

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:

با توجه به اين تاپيك:

ازدواج با مرد متاهل، ازدواجی موفق؟

واقعا يك سؤال براي من مطرح شده است.
در كشورهاي عربي و نقاط مرزي كشور چگونه يك مرد چند زن دارد؟
آيا زنان آنها با هم مشكلي ندارند؟
من كه از برخي بندري ها شنيدم كه مشكل جدي به اين شيوه كه در رسانه از زن گرفتن دوم مي ترسانند ندارند و حتي برخي هم افتخار مي كنند كه شوهرشان واقعا پول دار است كه توانسته دو يا چند زن بگيرد و اين زنان در مجالس زنانه صدر نشين هستند.
الان در تلويزيون جمهوري به اسلامي مردي نزول كلان مي كند نمي ترسد ولي كارگردانان زن دوم را مثل گودزيلا نشان مي دهند. آيك سؤال دارم خانم ها جواب دهند: زن دوم شرعا اشكال ندارد چه شرايط ديگري بايد باشد كه مرد بتواند زن دوم بگيرد؟
در تاپيك بالا طوري گفتگو شد كه انگاري اگر دختري در يك شهر كوچك كه خواستگار مناسب ندارد ولي بين متأهلان خواستگار خوب دارد بايد تا آخر عمرش مجرد باشد. كسي كه ازدواج كرده و شوهر بالاي سرش هست چه مي داند اين دختر چه مي كشد كه راحت برايش نسخه مي پيچد
اما كلا سؤالم اين است بين اهل تسنن چگونه با تعدد زوجات مشكل ساز نيست؟
اگر از دوستان اهل تسنن يا شيعيان مرزنشين با اين افراد ارتباط دارند خواهش مي كنم نظر خود را براساس ديده هاي خود بنويسند


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

ازدواج با مرد متاهل، ازدواجی موفق؟

انجمن: 

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
من یک دختر خانمی هستم که بالای 30 سال سن دارم،
در یک خانواده بسیار خوب و بافرهنگ،همه اعضا با هم خیلی خوب و مودب و صمیمی
از نظر مالی هم سطح متوسط ،به گونه ای که هیچ وقت در زندگیم به لطف خدا چیزی کم نداشتم،
از نظر محبت هم بهترین محبت ها را در خانه دیده ام،

اینها را گفتم که بدانید در خانه آرامش داشتم و خانه و خانواده ام را خیلی خیلی دوست دارم،
من به لطف خدا یک فرد کاملا محجبه و مذهبی هستم(انشاءالله)
و همه آرزوم رسیدن به خدا بوده و هست و خواهد بود،
از نظر موقعیت اجتماعی شکر خدا خیلی موقعیت خوبی دارم و در کل از زندگیم خیلی خیلی راضیم
من خواستگار زیاد داشتم و دارم،از همه قشری ،بامدارک تحصلی بالا و ثروتمندو ... ،
این را نمی گویم که بگویم خواستگارام زیاد بودند یا بخوام به این قضیه افتخار کنم ،نه،!چون گاهی یک خواستگار خوب و هم کفو ارزشش بیشتر از صدتا خواستگار غیر همفکر و هم کفو است که باید برای رد کردن تک تکشان اوضاع داشته باشی و حرص بخوری...
اما خب در محل زندگیم بین خواستگارایی که داشتم هیچکدام نبودند که ملاکهای اولیه مرا داشته یاشند یعنی هم متدین و هم ولایتمدار باشند! یعنی طرف نماز و روزه را داشت اماولایت را قبول نداشت،یکی ولایت را قبول داشت اما اهل ماهواره و غیره بود و...
در حالی که من اصلا ملاکهای سختی نداشتم و هرگز از طرفم خونه و ماشین و غیره نمیخواستم و معتقد بودم طرف فقیر باشد اما متدین باشد،

اما خب مورد اینچنینی نیامد تا اینکه کم کم خواستگارای متاهل من شروع شدند!!
به خاطر نوع فعالیتم مدتی است با آقایون خیلی متدین و ولایتمدار و متاهل زیاد سرو کار داشتم(البته همیشه به لطف خدا تمام شئونات را رعایت میکردم و سعی میکردم تا میشود جلوی دیدشان نباشم و حدود کلامی و غیره را کامل رعایت کنم )
خب بعضی از این آقایون از من برای ازدواج دائم خواستگاری نمودند!! اولش اصلا فکر هم نمیکردم و سریع میگفتم نه!!تا اینکه مواردی جدیدا آمدند که با این که متاهل هستند اما میتوانم بگویم تمام ملاکهای من حتی بیشتر از آن را دارند !و من واقعا الان نمیدانم چکار کنم ....

حقیقتش من جراتی که بخواهم حتی به اینها فکر هم بکنم ندارم چون میبینم چقدر دید مردم خصوصا خانمها به این قضیه بد است و هیچکس در خانواده و دوست و اقوام ما با این قضیه موافق نیست و اگر حتی حرفش را بزنم انگار میخواهم خلاف شرعی انجام دهم...

خب حتما شما هم استاد دیدید که چقدر در مورد ازدواج مجدد موضع گرفته میشود و قطعا از مشکلات آن شما که مشاورید بیشتر از بقیه خبر دارید اما استاد واقعا برایم سوال شده ازدواج مجددی که خداوند حلال نموده چرا یک ازدواج موفق نیست؟
چرا افراد میگویند هرکس ازدواج مجدد داشته ناراضی است؟
چرا میگویند هرکس ازدواج مجدد داشته آخرش یکی از این سه نفر این میان ناراضی هستند؟(آقا و دو خانم)
پس مصداق ازدواج مجدد کجاست؟
پس جایگاه ازدواج مجدد در کشور ما کجاست؟

از این طرف اگر خانمی بداند اگر زن دوم بشود ممکن است زندگی زن اول متزلزل شود می ترسد تن به ازدواج مجدد بدهد.
آیا اصلا از نظر اخلاقی زن دوم شدن جایز است؟
هرچند در شرع حلال و جایز است اما چه کسی دلش رضا میدهد زندگی یک نفر دیگر را به خاطر خودش بهم بزند حتی اگر حلال حلال باشد؟ حتی اگر زن اول یک مومن واقعی بود!و قلبا هم راضی بود همسرش زن دیگری بگیرد و با اینکه واقعا یک خانم مجرد با سن بالا به عنوان یک انسان هرچقدر هم مومن و متدین باشد مانند دیگران برای ادامه مسیر زندگیش به همراه و همسر نیاز دارد اما اگراین ازدواج را قبول کند مردم بعد از آن به مرد بچاره میگویند خیانتکار به زن دوم هم میگویند جنایتکار!!

من واقعا متاسفم که بعضی افراد حتی مذهبی های ما یک حلال الهی را خیانت و جنایت میدانند،این درد کمی نیست...
خب از آنطرف هم واقعا مجردی دارد بیداد میکند ،میدانید چقدر خانمهای مومنه و متدین بیوه داریم که امیدی به ازدواجشان نیست میدانید چقدر دحتران با سن های خیلی بالا هستند که هنوز مجردند؟ (سن من نسبت به آنها محشر است!)
این خانمها یا مجبورند تن به ازدواجهایی بدهند که در زندگیشان بویی از اسلام و دین نمی آید؟! یا تا آخر عمر مجرد بمانند!

خب شما به عنوان یک مشاور و مشاورین دیگر وقتی می آیند پیشتان میگویند ازدواج مجدد داشته باشیم یا نه ؟ ناچارید حقایقی را که از این زندگی ها میبینید بگویید و تصمیم را به خودشان واگذار کنید ،خب قطعا افراد هم وقتی مشکلات را میبینند منصرف میشوند،پس راه حل این مشکل کجاست؟ چگونه میشود این موضوع را فرهنگ سازی کرد که ازدواج مجدد و موقت برای افراد قابل پذیرش شود؟
یعنی هیچ ازدواج مجددی نبوده که موفق باشد؟! قطعا اینگونه نیست...
پس چرا تلویزیون نمی آید برنامه ای را بگذارد که افرادی که ازدواج مجدد داشتند و زندگی خوبی داشتند را نشان بدهد؟
چرا هیچ کجا به مردم نشان نمیدهند یک آقایی ازدواج مجدد داشته و دو خانمش با هم خوب هستند؟
واقعا جایگاه این احکام مقدس الهی کجاست؟!! ....
من هنوز ندیدم خانمی اینقدر ظرفیت داشته باشد که یک خانم دیگر را کنار خودش ببیند ! این ظرفیت را چه کسی باید در زنان ایجاد کند؟

حتی واقعا اگر زیاد در مورد ازدواج مجدد و موقت صحبت شود ممکن است خانمهابگویند داریم از دین هم زده میشویم،چرا ؟
مگر این یک احکام الهی نیست ؟مگر ما موظف نیستیم به دستورات الهی عمل کنیم؟پس مشکل این ازدواج کجاست ؟....

اصلا اگر یک خانمی بهترین و متدین ترین خواستگاران متاهل را داشته باشد اما به خاطر ترس از تمام چیزهایی که گفتم قبول نکند آیا به نظرتان تکلیفش مجرد ماندن است یا ازدواج با مرد متاهل؟
آیا اگر قبول نکند و در مجردی به سختی بیافتد خداوند در آخرت نمیگوید قسمت تو همان مردهای متاهلی بودند که رد کری؟
آیا اصلا متاهل بودن مرد دلیل عقلی و شرعی و عرفی محکمی برای رد خواستگار است ؟(دلیلی که در آخرت بشود برای خداوند آورد) ...

واقعا تکلیف چیست؟!
این میان مقصر کیست؟!

با تشکر


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

دوستم با شوهرش بمونه یا اینکه ازش جدا بشه؟

با عرض سلام خدمته کارشناس محترم سایت ...

من یک دوست از زمان دانشگاه دارم . در زمانی که ایشون در درون دانشگاه بودند با پسری آشنا میشن و عاشق و معشوق میشن و قرار ازدواج میزارن ولی ...

در همین حین آقایی به صورت سنتی از دوستم خواستگاری میکنه و گویا خانواده دوستم اصرار بسیار شدیدی میکنن که باید با ایشون ازدواج کنی و ایشون هم اون آقا رو رها میکنن و با این آقا پسر ازدواج میکنن ... این مساله تقریبا مربوط به 10 سال پیش هست .

چند وقت پیش دوستم دفتری رو پیدا میکنه و متوجه میشه شوهرش به دفعات زیادی قبل و بعد از ازدواج بهش خیانت میکرده ... مثلا فهمیده با دختر عمو هاش رابطه داشته ...

دوستم از خونه همسرش بیرون میاد و تقریبا 3 ماهی از ایشون جدا زندگی میکرده ... در همین حین خبر به نامزد سابقش میرسه ... و دوباره همدیگه رو میبینن و آقا پسر دوباره تمایل به ازدواج با ایشون میکنند ... از طرفی ایشون دو تا هم بچه دارند ...

به نظره شما کاره درست چی هست ؟؟؟

با همسرش بمونه ... یا اینکه ازش جدا بشه و با نامزد سابقش ازدواج کنه ...

با تشکر .

شما جاي من بوديد چه مي‌كرديد؟ يه آقايي با3 - 4 فرزند با دختري.....

انجمن: 

سلام همراهان و دوستان
نظرسنجي
يه مشاوره اي داشتم مي‌خوام بدونم شما جاي من بوديد چه مي‌كرديد؟
داستان از اون جا شروع شد كه مردي براي مشاوره چند جلسه آمد از وضع زندگيش گفت. از ارتباطش با همسرش راضي نبود. اهل ارتباط با ديگران بود و عاشق سفر داخل شهر و بيرون شهر. اما همسرش بي روح بود و بي نشاط. مي‌گفت گاهي خواهر خانمم به او مي‌گفت كه كمي به خودت برس اين چه وضعي است و به خاطر كم كاري و بي‌نشاطي خواهرش از من عذرخواهي مي‌كرد.
از او خواستم با خانمش براي مشاوره بيايد ولي خانمش زير بار نمي‌رفت.
تا اين كه يك روز ديگه اون مرد براي مشاوره آمد مي گفت راننده سرويس چند دختر دانشجوشده ام و مدت هاست آنها را مي برم و مي آورم به يكي از آنها حس عجيبي دارم.
او را از اين كار باز داشتم و گفتم زندگي ات در خطر است سرويس را به راننده ديگر بده. گفت ببينم چه مي شود.
بعد از 5 سال او را ديدم خودش سخن گشود و گفت داستان ان دختر را كه يادت هست من خانمم روز به روز سردتر و سردتر شد من مجبور شدم با آن دختر صحبت كنم ان دختر هم شرايط زندگي بدي داشت و با اين كه مي دانست من همسر و فرزند دارم حاضر شد همسر دوم من شود و من او را حدود 5سال است كه عقد كرده ام اما گفته بودم فعلا چون شرايم مناسب نيست نمي‌توانم تا زماني كه شرايطم جور شود اعلام كنم تو همسرم هستي.
الان هم برخي ما را تو خيابان ديده ام از جمله خانواده همسرم.
اين خانم در اين 5 سال هميشه كمك مالي به من كرده .
هميشه اصرار مي كند كه زن و بچه ام را بيرون ببرم و حتي گاهي براي فرزندام هديه مي‌خرد و مي گويد به آنها بده.....
گفتم زن اولت فهميده گفت فهميد و كمي آبرو ريزي كرد به او گفتم كه خودت باني شدي چقدر خواهرت و من تذكر داديم و....
گفتم نمي ترسي بچه ها را بذاره بره؟ گفت مي دونم اين كار را نميكنه چون شرايط خونه خودشون جهنمي است كه قابل تحمل براش نيست و دوم اين كه تجربه نشان داده كه او را خانواده خودش هم بيش از چند روز تحمل نمي كنند

شما جاي من بوديد به ايشان چه مي‌گفتيد:
1- زن اولت را نگه دار دومي را طلاق بده
2- زن دومت را نگه دار اولي را رد كن بره
3- هر دو را نگه دار
4-

ماده ازدواج مجدد مردان از لايحه خانواده حذف شد

انجمن: 

ماده ازدواج مجدد مردان از لايحه خانواده حذف شد

ماده 23 لايحه حمايت از خانواده مبني بر ازدواج مجدد مرد، ديروز در كميسيون حقوقي و قضايي مجلس شوراي اسلامي حذف شد.

علي اسلامي‌پناه، نايب رئيس كميسيون حقوقي و قضايي مجلس شوراي اسلامي در گفت‌وگو با خبرنگار قضايي باشگاه خبري فارس «توانا» اظهار داشت: ازدواج مجدد در كميسيون قضايي حذف شده و مقرر شده است كه به صحن علني برود.

وي ادامه داد: بر اساس ماده 23 لايحه حمايت از خانواده به مردان اجازه ازدواج مجدد بدون اجازه همسر داده مي‌شد، البته در صورتي كه مرد شرايط لازم از نظر اين ماده را داشته باشد كه در حال حاضر اين ماده در كميسيون قضايي حذف شده است.

* در راستاي تحكيم خانواده ماده 23 لايحه حمايت از خانواده حذف شد

خليل حيات مقدم، عضو كميسيون حقوقي و قضايي مجلس شوراي اسلامي به خبرنگار توانا گفت: ديروز در كميسيون قضايي مجلس با بررسي كارشناسان و مخالفان و موافقان، ماده 23 لايحه حمايت از خانواده حذف شد.

وي در ادامه افزود: حذف اين ماده در راستاي تحكيم خانواده صورت گرفت و حقوقدانان داخلي نيز اعتراض داشتند كه اين ماده به بنيان خانواده خدشه وارد مي كند.

در ماده 23 لايحه حمايت از خانواده آمده است: دادگاه در موارد زير به تقاضاي زوج، اجازه ازدواج مجدد دائم براي زوج صادر مي‌كند:
1- رضايت همسر اول 2- عدم قدرت همسر اول به ايفاء وظايف زناشويي 3- عدم تمكين زن از شوهر پس از صدور حكم الزام تمكين وي 4- ابتلاء زن به جنون يا امراض صعب‌العلاج 5- محكوميت قطعي زن در جرائم عمدي به مجازات حبس بيش از يك سال يا جزاء نقدي بر اثر عجز از پرداخت به بازداشت بيش از يك سال 6- ابتلاء زن به هرگونه اعتياد مضر كه به تشخيص دادگاه به اساس زندگي خانوادگي خلل وارد كند،
7- سوء رفتار يا سوء معاشرت زن به حدي كه ادامه زندگي را براي فرد غيرقابل تحمل مي‌كند 8- ترك زندگي خانوادگي از طرف زن به مدت بيش از شش‌ماه؛ 9- عقيم بودن زن 10- غايب شدن زن به مدت بيش از يك‌سال.

تبصره‌ ـ متقاضي بايد دادخواست خود را به طرفيت همسر اول با ذكر علل و دلائل تقديم آن، تهيه و به دادگاه تسليم كند.

منبع

تعدد زوجات در بین اهل تسنن

انجمن: 

زمانی جاسک رفته بودم دبیرستان شبانه روزی و مدتی اون جا بودم.
عجایبی دیدم
برخی از آنها
1- تعدد زوجات بین آنها جا افتاده بود نمی دانم چرا؟:Gig::Gig: از مردم آن جا پرسیدم زنان آن جا با هم مشکلی ندارند؟ گفتند نه اتفاقا زنانی که شوهرشان سه یا چهار تا زن دارند در مجالس صدر نشینند یعنی می گویند: دارندگی و برازندگی
به قول مردها آنها زن ذلیل نیستند؟
به دستورات و سنن نبوی بیشتر از ما نزدیک اند؟
از روان شناسی مرد و زن چیزی نمی دانند و مردسالاری حاکم است؟
فمنیست ها در آنها نفوذ نکرده اند؟
در این زمینه تحقیقی شده؟
اهل تسنن این سایت نظرشون چیه؟
از عرب های خارج از کشور:
یک بار هتلی بودم مشهد که عرب های خارجی(الشیوخ) آمده بودند آسانسور که می ایستاد عربی با سه چهار زن بیرون می آمد و صدا می کرد
ام حبیبه
ام علی
ام حسن
ام زهرا
2- روحانیون اهل تسنن اجازه نمی دادند بغض داغداری کنار جنازه نزدیکان درجه اول( مادر، پدر و..) شکسته شود.
3- مسجد اهل تسنن بسیار بسیار با شکوه تر از مسجدی بود که اهل جاسک نماز جمعه می خواندند

عدالت بین 4 زن !!!

با سلام

بعضی با استناد به 2 آیه قرآن که دریکی میفرماید :

فانکحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع فإن خفتم إلا تعدلوا فواحدة

و آیه : ولن تستطيعوا أن تعدلوا بين النساء ولو حرصتم ، چنین نتیجه گیری کرده اند که چون خدای متعال فرموده هرگز نمیتوانید بین زنان عدالت برقرار سازید پس طبق آیه اول باید به یک زن اکتفا کنید !

اما جواب شبهه فوق از زبان شریک قرآن :

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن نوح بن شعيب، ومحمد بن الحسن قال: سأل ابن أبي العوجاء هشام بن الحكم فقال له: أ ليس الله حكيما؟ قال: بلى وهو أحكم الحاكمين، قال: فأخبرني عن قوله عزوجل: " فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع فإن خفتم إلا تعدلوا فواحدة(1) " أ ليس هذا فرض؟ قال: بلى، قال: فأخبرني عن قوله عزوجل: " ولن تستطيعوا أن تعدلوا بين النساء ولو حرصتم فلا تميلوا كل الميل(2) "
اي حكيم يتكلم بهذا فلم يكن عنده جواب فرحل إلى المدينة إلى أبي عبدالله (ع) فقال: ياهشام في غير وقت حج ولا عمرة؟ قال: نعم جعلت فداك لامر أهمني إن ابن أبي العوجاء سألني عن مسألة لم يكن عندي فيها شئ قال: وماهي؟ قال: فأخبره بالقصة فقال له أبوعبدالله (ع): أما قوله عزوجل: " فانكحوا ماطاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع فإن خفتم الا تعدلوا فواحدة " يعني في النفقة وأما قوله: " ولن تستطيعوا أن تعدلوا بين النساء ولو حرصتم فلا تميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقة " يعني في المودة، قال: فلما قدم عليه هشام بهذا الجواب وأخبره قال: والله ماهذا من عندك.اصول کافی
___________________________________
(1) النساء: 3.
(2) النساء: 128.

ابن ابی العوجاء ازهشام ابن حکم سوالی میپرسد آیا مگر نه اینستکه خداوند حکیم است هشام گفت بلی خداوند احکم الحاکمین است .

ابن ابی العوجاء میپرسد : پس به من بگو چرا خدا وند در جایی از قرآن میفرماید : فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً

ایا این مسئله مسلم وقطعی نیست ؟

هشام : بلی

ان ابی العوجاء: پس بگو چرا خداوند در این آیه چنین میفرماید : وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ

بگو ببینم کدام حکیمی چنین سخن میگوید؟

اما هشام جواب آنرا نمیدانست تا اینکه به مدینه سفر کرد .

امام صادق علیه السلام از پرسیدند ای هشام الآن نه وقت حج است و نه وقت عمره به چه منظوری به مدینه آمده ای؟

هشام: آری فدایت شوم برای امر مهمی خدمت رسیده ام .

ابن ابی العوجاء سوالی پرسیده که من جوابش را نمیدانم .

وانگاه قضیه را برای امام صادق علیه السلام نقل میکند

وامام علیه السلام جواب او را چنین فرمودند : اینکه خدا میفرماید : فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً

منظورش از این عدالت عدالت در نفقه است

اما اینکه میفرماید وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَة

منظورش عدالت در محبت است

هشام میگوید وقتی این جواب را برای ابن ابی العوجاء بردم او چنین گفت به خدا قسم این جواب از آن خودت نیست .

وبهتر از این جوابی پیدا نمیشود .یعنی عشق و محبت چون باختیار خود انسان نیست نمیتواند بعدالت تقسیم شود اما نفقه میتواند بعدالت تقسیم شود پس تعدد ازدواج بلا مانع است.

ازدواج با افراد بیوه: چالشها و راه کارها

ازدواج مجدد به خودی خود عملی دلهره آور است اما وقتی قرار باشد با کسی که همسر اول خود را از دست داده ازدواج کنید خود مشکلات و مسائلی را به همراه دارد که تا قبل از این در هیچ کجای تاریخ نوشته نشده بوده است.


1. گذشته را در آغوش بکشید – پنهانش نکنید یا سعی نکنید از آن فرار کنید.
نادیده انگاشتن غم و سوگ همسرتان جلوی هیچ چیز را نمی گیرد. فقط باعث می شود او تا آخر عمر در سوگ باقی بماند/ زندگی کردن با انکار وجود آن سوگ فقط مدت زمان بهبودی از آن سوگ را برای شوهرتان طولانی تر می کند. پس بهتر است به شوهرتان فرصت کافی برای حرف زدن درمورد مرحله سوگ و اندوه خود بدهید. خود شما هم باید بتوانید آزادانه و صادقانه درمورد مشکلات مربوط به این سوگ و گذشته شوهرتان با او حرف بزنید.


2. بپذیرید که ازدواجتان یکی از سه دل است.
تقسیم کردن قلب شوهرتان با زنی دیگر اصلاً کار ساده ای نیست اما با ازدواج کردن با مردی که همسر سابقش فوت کرده، باید یاد بگیرید با آن زندگی کنید. وجود همزمان سوگ و اندوه با عشق ممکن است! بدتر این است که بفهمید عشق شوهرتان برای زنی که از دست داده خیلی بیشتر از عشق او به شماست.


3. اجازه ندهید حساسیت درمورد دارایی های مادی برایتان مشکل ساز شود.
اگر بخواهید با بی اطمینانی های خود درمورد اینکه شوهرتان شما را بیشتر دوست دارد یا همسر سابقش را، بجنگید آنوقت عکس ها و دارایی های شخصی ازدواج قبلی همسرتان در خانه به مشکل بزرگی برایتان تبدیل خواهد شد. خیلی وقت ها هنگامیکه هر دو طرف در گذشته همسران خود را از دست داده اند و بعد وسائل و لوازم خانه خود را برای خانه جدید با هم یکی می کنند این مشکل بزرگتر می شود.

رمز کار برای غلبه بر این مشکل گفتگو و مصالحه است. خودتان باید بین خودتان تصمیم بگیرید که نگه داشتن کدامیک از دارایی ها برای هر دو شما راحت است و بعد بقیه را به خیریه بدهید. وقتی می خواهید درمورد این مسئله تصمیم بگیرید حواستان به احساسات طرف مقابلتان هم باشد.

4. درمورد حس همدردی در برخورد با همه اعضای خانواده داغدیده مراقب باشید.
چه خانواده زن متوفی شما را بپذیرند یا نپذیرند باید به خاطر داشته باشید که آنها فقدان عظیمی را تجربه کرده اند و سوگوارند. ممکن است بترسند که خاطره دخترشان/خواهرشان/نوه شان یا ... به خاطر ازدواج مجدد شوهر شما از بین برود و ناخودآگاه شما را برای آن مقصر می دانند. اگر به فقدان و داغی که تجربه کرده اند همیشه توجه داشته باشید، کنار آمدن با هرگونه رفتار منفی آنها برایتان ساده تر خواهد شد.

به آنها اجازه بدهید خاطراتشان را داشته باشند و در طول زمانیکه یاد می گیرند شما را هم دوست داشته باشند و به جایگاه شما احترام بگذارند، صبور باشید.


5. درگیر گذشته نباشید و نگذارید اطمینانتان را خدشه دار کند.
آیا زن قبلی شوهرتان از شما زیباتر/جذاب تر/بامزه تر بود؟ آیا دست پخت بهتری داشت؟ دوست/معشوق/مادر بهتری بود؟ مقایسه کردن امری طبیعی است اما ممکن است جلوی رشد رابطه شما با همسرتان را بگیرد. شوهر شما به این خاطر با شما ازدواج نکرده است که فتوکپی همسر قبلیش بوده اید. او بیشتر از هر کس دیگری از خصوصیات و ویژگی های خاص شما که باعث شد عاشقتان شود آگاه است و مهم نیست که چقدر با همسر قبلی او تفاوت داشته باشید. باید بپذیرید که شما و همسر قبلی شوهرتان دو آدم کاملاً متفاوت هستید که هرکدام خصوصیات و ویژگی های منحصربه فرد و عالی و ارزشمندی دارید که شوهرتان دوست داشته است. به خاطر داشته باشید که تفاوت های منفی که درمقایسه خودتان با همسر قبلی شوهرتان به آن می رسید تنها دلیل این است که به نظر شوهرتان جذاب رسیده اید.

6. برای تسهیل سوگ همسرتان از خود گذشته و مهربان باشید.
دوست داشتن تنها باعث نمی شود شوهرتان همسر قبلی خود را فراموش کند. بله گذر زمان همه چیز را درست می کند و در طول این دوران خیلی جاها ناراحتی جای خود را به شادی می دهد. اما تصور نکنید که سالگرد ترحیم همسر سابق شوهرتان یا سالگرد ازدواج آنها، تولد او، یا تعطیلات دیگر خالی از سوگ و اندوه خواهد بود.

شاید دوست نداشته باشد اندوه و ناراحتی های خود را در این مناسبات خاص با شما درمیان بگذارد چون ممکن است بترسد حرف زدن از آن احساسات شما را خدشه دار کند. در این زمان ها او فقط به درک شما نیاز دارد. با محبت به او خاطرنشان کنید که از اهمیت آن روزها آگاهید و هر موقع که خواست برای شنیدن دردودل هایش حاضرید. حتی می توانید از او بخواهید همراهش به قبرستان بروید. بااینکه کمی دردناک است اما همراه شدن با همسرتان به این طریق برای هر دو شما پاک کننده روح خواهد بود چون می توانید زمانی را کاملاً صادقانه با هم حرف بزنید.


7. با قطعیت مرزگذاری کنید اما با ملایمت و همکاری.
ازدواج با مردی که همسر خود را از دست داده فقط به تحمل سوگ و اندوه و ناراحتی او و ملایمت ختم نمی شود. احساسات شما هم مهم هستند و باید برای آنها ارزش قائل شد، هرچند که دنیای بیرون آنها را پیش پا افتاده و غیرواقعی تلقی کند.

خیلی از زنان چنین مردانی وقتی شوهرشان زن قبلی را "همسر اولم" یا "همسرم" یاد می کنند ناراحت می شوند. اگر شما هم چنین هستید باید این موضوع را قاطعانه با همسرتان درمیان بگذارید و از او بخواهید که به همان اندازه که شما نسبت به سوگ و ناراحتی او حساس هستید او نیز نسبت به این قبیل حساسیت های شما آگاه باشد.


8. بخوانید، تحقیق کنید و هرچه که می توانید درمورد مراحل سوگ و انتظاراتی که باید از آنها داشت یاد بگیرید.
زمانی که ازدواج می کنید بخش اعظمی از مراحل سوگ همسرتان پایان می یابد. اما مثل همه افراد داغدیده همیشه بارقه ای از سوگ برای او باقی می ماند که باید به طور منظم با آن برخورد شود. اگر واقعاً می خواهید با شوهرتان یکی شوید این مسئولیت شماست که تا آنجا که می توانید درمورد سوگ و تاثیرات آن یاد بگیرید.

9. اگر وضعیت برایتان بیش از حد خسته کننده شد، برای کمک گرفتن از دیگران تردید نکنید.
خیلی وقت ها شاید ندانید از چه کسی می توانید کمک بگیرید و با کی دردودل کنید، خانم همسایه، دوستانتان در کلاس یوگا، یا شاید هم مادر دوست فرزندتان. البته حرف زدن در این مورد موضوع متداولی نیست به همین دلیل شاید دوستان زیادی در این رابطه با شما همدردی نکنند.

خیلی ها تصور می کنند که این دردها و احساس ها را فقط آنها دارند یا حتی گاهی احساس می کنند احمقند که از این چیزها ناراحت می شوند. به همین دلیل برای شما لازم است که با یک مشاور روانشناس در این مورد مشورت کنید. گاهی اوقات همینکه یک نفر این احساسات شما را طبیعی قلمداد کند اولین قدم به سمت سبهبودی را برمی دارید.

10. برای زمان حال زندگی کنید و با ارزش گذاشتن بر هر روز به استقبال آینده بروید.
هر روزی که زندگی می کنید و هر نفسی که می کشید هدیه ای است از جانب خداوند. باید با ارزش گذاشتن بر تک تک آنها قدردانی خود را نشان دهید. با شوهرتان خاطرات جدیدی بسازید که برای هر دو شما خاص باشد و با ازدواج قبلی او متفاوت باشد.

برای سفر به مناطق جالب و دیدنی که هیچکدامتان نرفته اید برنامه بگذارید. سنت های خانوادگی خودتان را با مال شوهرتان ادغام کنید، دکوراسیون خانه تان را عوض کنید یا اصلاً یک خانه نو بخرید که فقط شما و همسرتان در آن زندگی کرده باشید.
زندگی یک معلم است، پس شاگرد خوبی باشید. یادتان باشد شما نمی توانید گذشته را تغییر دهید اما می توانید خاطرات آن را آسانتر کرده و با آن رشد کنید.

منبع: salamatnews.com - دکتر محمد والی پور - روانشناس