ازدواج، حجاب

ازدواج با دختری که حجابش پیش فامیل کامل نیست/روش خواستگاری از دختر فامیل

بسم رب الحسین
با عرض سلام

بنده دختر ...م (عمو، عمه، دایی، خاله... کامل ننوشتم شاید اینجا عضو بود!!!) به عنوانی موردی برای ازدواج در نظر گرفتم، میخوام با شما مشورت کنم ببینم آیا همچین موردی به درد من میخوره، تا اگر به درد هم خوردیم با خانوادم در میون بزارم

خب من یکسری ویژگی ها اخلاقی خودم رو که برام مهمه با ایشون مقایسه میکنم
ما کودکی رو با هم بزرگ شدیم، محل زندگیمون چند دقیقه با هم فاصله داره، با خانوادشون روابط خوبی داریم، با برادرشون هم رابطه خوبی دارم. خیلی سال خونه شون رفت و آمد داشتم

1.من سعی میکنم ولایی باشم، عاشق شهدا و امام رهبرم هستم.... ولی ایشون شاید اهل خوندن جک هایی درباره مثلا امام باشن، بر اساس چیزی خودم دیدم ، اما اهل نماز روزه و حلال حرام هستن

2.برای حجاب، به ویژه چادر خیلی ارزش قائلم و همیشه آرزو داشتم که همسرم چادری باشه. ایشون چادر نیستن، آرایش نمیکنن، لباس زننده و جلف هم نمیپوشن، اما تو جمع خانوادگیمون، مثلا شالش عقب رفته جلو موهاش معلمومه! ولی موهاشون رو بیرون نمیریزن یا نصف سرشون معلوم باشه، این تو جمع خانواده اینطوره.... مثلا چیزی که خیلی ناراحتم کرد با بلوز شلوار یکبار که خونه شون رفته بودیم اومد در جمع نشست... فکر میکنم لباسش میبایست گشاد تر میبود
ولی در بیرون اینطور نیستن، دلیل این هم شاید بخاطر این باشه که ما خیلی رفت و آمد داشتیم باهاشون، مخصوصا خودم خیلی رفت آمد داشتم، اما بزرگتر که شدیم خیلی کم شد.... و با ما شاید اینطور احساس راحت بودن میکنن! البته من اینو تایید نمیکنم اصلا

3.از اونجا که در روایت داریم میخواین زن بگیرید ببینید برادر های دختر چه کسانی هستند، چون دایی رو بچه تاثیر میزاره، برادرشون انسان نمازخون، اهل روزه گرفتن، مثلا احیای شب قدر .... هستن، ولی خب! اهل ولایت انقلاب این چیزا نیستن! اینم دلیل مهمیه برام، البته آدم خوبیه ولی شاید اشتباه دیگران بوده که ایشون به این درجه از هدایت نرسیده... ولی خب من قرار نیست با برادرش زندگی کنم، در همین حد که گفتم که بدونید

4.ایشون فکر میکنم کم توقع باشن
5.فکر میکنم خانواده هامون خیلی هم کفو هست ، و اینکه از زندگی هم خبر داریم، و در جلسه خواستگاری خیلی چیزا برامون از قبل مشخصه....
6.اعتقادات من و پدر ایشون خیلی نزدیکه
7.چون ارتباط خانوادمون خوبه، میترسم اگر وصلت صورت نگیره، حالا به هر دلیلی، مثلا اینکه ما به هم نخوریم یا به علت ازدواج فامیلی نتونیم بچه دار بشیم در نتیجه ازدواج نکنیم.... رابطه خانواده ها به هم بخوره ...
8.من اهل آهنگ گوش دادن نیستم، ولی ایشون گوش میدن، از این آهنگ هایی که دخترا گوش میدن! تو کامپیوترش قبلا دیدم... خب این رو فرزند و زندگی تاثیر میزاره ....
9.ایشون اهل رابطه با نامحرم و شوخی و صحبت با نامحرم حتی پسر های فامیل هم نیستن، با من و یکی دیگه از پسرهای فامیل که اون کوچکتره ازش بخاطر رفت آمد زیادی که بینمون بوده اگر کاری باشه صحبت میکنند

خب من اگر موارد 1 و 2 که اصل کار هستن رو باهاشون در میون بزارم مشکلی پیش میاد؟
مثلا بگم یکی از انتظارات اصلیه من اینکه که حجاب کامل داشته باشی، حالا نه چادر لزوماً، و اینکه در برابر نامحرم لباسی که جلب توجه کنه و تن نما باشه نپوشی حالا میخواد پدر من باشه یا برادر من باشه یا پسر خاله پسر عمه ... هرچی.... و اینکه موهات رو بپوشونی، خب این لحن گفتن درسته؟ و اینکه به این دلایل من به امام و انقلاب و هدفشم اعتقاد دارم ....
مورد 8 هم اگر باهاش صحبت کنم ممکنه تاثیر داشته باشه؟!

در کل ما به درد هم میخوریم؟
اول هم میخوام با مادرم در میون بزارم

حجاب اسلامی، ازدواج غیر اسلامی

انجمن: 

با سلام خدمت همه دوستان عزیز
میخوام چند تا موضوع مهم مطرح کنم، امیدوارم با نظرات خوبتون من رو راهنمایی کنید.
1- احکام و قوانین اسلامی مثل یک پازل است که وقتی همه آنها با هم جمع شود میتوان آن را دین نامید اما اگر ما به برخی قوانین با دقت عمل کنیم اما به قوانین دیگر عمل نکنیم نه تنها اجرای قوانین سودمند نیست بلکه حتی ضررش بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال، اگر ما قوانین مبارزه با قاچاق را به وجه احسن در کشور اجرا کنیم اما بیت المال را به طور اسلامی تقسیم نکنیم، نه تنها قوانین مبارزه با قاچاق سودی ندارد بلکه باعث رشد آمار دزدی، قتل و ... میشود.
اما در مورد ازدواج، همانطور که میدانید قوانین اسلام در ارتباط مرد و زن بسیار سختگیرانه و محدود کننده است. این قوانین چون از طرف خدای متعال وضع شده اند به سود مردم است، اما به شرط آنکه در کنار رعایت حجاب در جامعه و مجبور کردن اجتماع به داشتن حجاب، باید قوانین ازدواج سالم و آسان رعایت گردد. البته مقصود من از حجاب پوشاندن مو و صورت نیست. بلکه فاصله ای است که بین زن و مرد وجود دارد.
یک سوال که در ذهن من همیشه وجود داشته است این بوده که آیا در زمان پیامبر هم، ایشان زنان را مجبور به داشتن حجاب میکرده اند یا خیر؟ مسیحیان و یهودیان چطور، آیا آنها هم مجبور به رعایت حجاب بوده اند؟ البته این را همه قبول دارند که حجاب واجب بوده است اما آیا مردم مجبور به این کار بوده اند یا خیر؟
آیا در زمان پیامبر هم فاصله بین زن و مرد مانند وضعیت جامعه متدین ما بوده است؟ شاید شنیده باشید در برخی خانواده های به ظاهر متدین دز زمان ما، دختر عمو و پسر عمو حتی به هم سلام نمیکنند و اگر یک روز یکدیگر را در خیابان ببینند نمیشناسند.


2- سوال دیگر من درباره فلسفه حجاب است. همانطور که میدانید ما وقتی میخواهیم دلیلی برای احکام شرعی مانند حجاب پیدا کنیم میگوییم که ما علت و حکمت این احکام را نمیدانیم و باید چشم و گوش بسته قبول کنیم. در برخی موارد هم سعی میکنیم تا با پیدا کردن خوبی ها و فواید حجاب آن را تبلیغ کنیم. مثلا میگوییم حجاب مصونیت است نه محدودیت.
به نظر من اگر ما این دلایل را برای تایید حجاب نیاوریم بهتر است، چون ممکن است با اشکالات متعددی مواجه شویم و در آخر مجبور میشویم بگوییم که چون خدا گفته حجاب خوب است پس خوب است. پس بهتر است حرف آخر را اول بزنیم.
مثلا اگر شما به کشور دیگری سفر کنید و ببینید با اینکه بی حجابند اما آمار تجاوز (فردی و گله ای) و یا خیانت و یا قتل های ناموسی، بسیار کمتر از کشورهای باحجاب است. خوب ممکن است کسی به شما بگوید حجاب نه تنها مصونیت نیست بلکه باعث جلب توجه دیگران میگردد و زن بیشتر به خطر می افتد.


3- مسئله بعدی این است که در یک جامعه با حجاب ما چگونه میتوانیم کاری کنیم که جوانان نسبت به مسائل جنسی حساسیت کمتری داشته باشند و با دیدن نامحرم کنترل خود را از دست ندهند و سبب آبرو ریزی در حد لالیگا نشوند؟


با تشکر از نظرات شما