اخلاق

اخلاقیات فطری هستند یا غریزی؟

با سلام. نظر به اینکه اخلاقیان از امتیازات انسان بر حیوانات به شمار می رود، انتظار می رود که اخلاق یک امر فطری باشد و نه یک امر غریزی، ولی برخی قراین چنین شبهه ای را ایجاد می کند که اخلاقیات به نحوی نازلتر در حیوانات نیز وجود دارند:

1)از نقطه نظر مباحث دینی، می بینیم که در مواردی توصیه می شود که وفا را از سگ، یا صبر را از پلنگ بیاموزیم، و این نشانگر وجود این ارزشهای اخلاقی در حیوانات است.

2)از نقطه نظر علمی، زیست شناسان، توضیح داده اند که چرا رفتار اخلاقی و اساس یا شالودۀ آن، به وجود آمد. توضیح این است که در پستاندارنی که برای میلیونها سال زندگی می کنند، مادر می خواهد فرزندان خود را زنده نگه دارد و تکثیر دهد. این یعنی مادر، شریک جنسی خود، پستاندار مرد را برگزید، که بیشتر چیزی شبیه مراقب زاد و ولد است. برای برگزیدن مردهای مراقب، خصیصۀ ژنتیک مراقب و یاری، تبدیل به خصیصۀ عمدۀ اجداد ما شد. مراقبت و یاری خصیصۀ ژنتیک که ما داریم، هر دو ناشی از مراقبت پدر و مادر از کودکان هستند. همچنین پستانداران، شامل انسانها اوّلیه، می توانستند بهتر باقی بمانند، اگر یک گروه موافق، که در آن هر کسی مراقب افراد دیگر باشد، شکل بدهند. این سرچشمۀ ژنتیک نوعدوستی، خیرخواهی و میل کلّی کمک به دیگران، است. ما اخلاقی رفتار می کنیم، زیرا ما به صورت ژنتیک صاحب یک وجدان اخلاقی هستیم که آنچه ما باید انجام دهیم، را به ما می گوید.

آیا با توجه به این دو مسئله باید اخلاقیات را اموری غریزی بدانیم یا دلیل محکمی برای فطری بودن آن، در دست هست؟

موضوعات جمع بندي شده 92{اخلاق وعرفان}

[="Black"]سلام خدمت همکاران گرامی
در این تاپیک موضوعات اخلاق وعرفان که در سال 92 ایجاد شده اند وتوسط اساتید جمع بندی شده است قرار می گیرد
باتشکر
[/]

برچسب: 

***** انسان در قران ؟ *****

در ابتدا این بحث باید به چند نکته اشاره شود :
الف_ طبق آن چه در قرآن آمده جناب آدم علیه السلام با تعلیم الهی اسماء را فرا گرفت تعبیر قرآن چنین است: (( و علم آدم الاسماء کلها )) (1) خدا همه اسماء را به آدم تعلیم داد.حال این تعلیم از طریق الهام بوده ویا وحی بوده و یا تعلیم تکوینی و یا راه های دیگر دقیقا احتمالاتی است که همه آنها ممکن است (2) از دید پر فیض استاد جوادی آملی دام عزه الشریف تعلیم اسماء از طریق تکلم خداوند با بشر یعنی وحی بی واسطه تحقق یافته است.(3)
ب_ قران کریم می گوید همان اسماء را که خدا به آدم تعلیم داد بود او به فرشتگان خبر داد و آنها را از آن آگاه نمود (4) حال آن اسماء چه بوده است ؟ در باره آن بین مفسرین اختلاف نظر وجود دارد که تفیصل آن را در منبع ذیل جویا شوید (5) ولی نظر مبارک استاد جوادی آملی بر این است که مراد از آن اسماء حقایق غیبی عالم هستی است که مسمای حقیقی همه اسما ء الهی است. (6)
ج_آدم چون خلیفه خدا بود و به دلیل همین مقام بر فرشتگان برتر داشت و طبعا گستره دانش او از ملایکه بشتر بوده است چه این که بر اساس آیه یاد شده که از خبر دادن آدم اسما را به ملایکه معلوم می شود که آدم معلم فرشتگان بوده است. پس گستره دانش و معرفت او از ملایکه وسیع تر بوده است. بخصوص این که آدم چون خلفه خدا در زمین بود و خلافت الهی در واقع تعبیری دیگری از مظهریت اسما و صفات الهی است و گرنه خداوند که «بکلّ شیء محیط»(7) و«علی کلّ شیء شهید»(8)است از هیچ جا و از هیچ نشئه و عالم غایب نیست تا خلیفه جای او را بگیرد و جانشین او گردد. پس مراد از خلافت الهی انسان این است که او مظهر اسما و صفات خداوند و آیت وجود او در عالم است.(9)
به عبارت دیگر، خلافت الهی انسان امر تکوینی و واقعی عینی در نظام وجود و جهان هستی است. این امر که هیچ یک از موجودات حتى موجوداتی نظیر فرشتگان مقرب الهی که از سعة وجودی بسیار بالای برخوردارند، نتوانستند به این مقام راه یابند و ردای خلافت را دربر کنند شگفت‌آر و تأمل برانگیز است و این خود بر اسرارآمیز بودن مسأله دلالت دارد.
مراد از خلافت الهی انسان همان جلوه جامع بودن اوست. از طرفی فرشتگان با وجود این که آیینه شفاف صفات حق‌اند، از جامعیت لازم برخوردار نیستند تا همه اسما و صفات در وجود آنها متجلی گردد. از این رو انسان که از گسترده وجودی و جامعیت کامل بهره دارد، شایسته پوشیدن ردای خلافت الهی شده است.(10)
د_ در باره فراز آخر پرسش باید گفت در این باب به طور کلی چند گزینه قابل طرح است: اولاً این سخن در قرآن کریم به صراحت آمده و جای تردید در آن نیست که شیطان خطاب به آدم و حوا گفت:
«ما نهکما ربّکما عن هذه الشجرة إلاّ أن تکونا ملکین او تکونا من الخالدین؛(11) پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد. جز برای این که مبادا فرشته گردید یا از زمرة جاودانان شوید».
در روایتی آمده که آدم با شنیدن سخن شیطان در فکر فرو رفت، اما شیطان برای این که پنجه‌های وسوسة خود را بیشتر و محکم‌تر در جان آدم و حوا فرو برد، سوگندهای محکم یاد کرد که این حرف را از روی خیرخواهی به آنان گفته است.(12)
بنابر این سوگند با تمام توان موفق به فریب آدم شد. اگر غیر از آدم هر کسی دیگری هم بود، معلوم نبود از وسوسه نجات پیدا کند.
دوم: در تحلیل تأثیرپذیری از وسوسه شیطان گفته شده: آدم هنوز تجربة کافی در زندگی نداشت و گرفتار دام‌های شیطان و دغدعه دروغ و نیرنگ نشده بود، و نمی‌توانست باور کند کسی قسم دروغی یاد کند و چنین دام‌های بر سر راه او بگذارد،از این رو تسلیم فریب شیطان شد. البته آدم می‌بایست با توجه به سوابق دشمنی شیطان و با علم و اطلاع از حکمت و رحمت واسعة خدا و محبت و مهربانی او تسلیم شیطان نشود. ولی هرچه بود واقع شد.(13)

پی نوشت ها :
1. بقره (2) آیه 30 .
2. ناصر مکارم، تفسیر نمونه، نشردار الکتب الاسلامیه، تهران، 1379ش. ج1، ص 179.
3. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، نشر مرکز اسراء ، قم 1380 ش، ج3 ،ص162 .
4. بقره (2) آیه 32.
5. ناصر مکارم ، تفسیر نمونه نشر دار الکتب الاسلامیه تهران، 1379ش، ج1،ص 178.
6. تفسیر تسنیم، ج3 ،ص 169 .
7. فصلت (41) آیه 54.
8. نساء (4) آیه 33.
9. ر،ک صادقی: پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر مؤسسه آثار امام، 1386ش.، ص 175.
10. همان، ص 180.
11. اعراف (7) آیه 20.
12. ر، ک ناصر مکارم : تفسیر نمونه نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1379ش، ج 6، ص 116.
13. همان، ص 117.

کتابهای برگزیده در اخلاق

معضلات و ناهنجاری های اخلاقی

جدیدا معضلات و ناهنجاری های اخلاقی دارند خودشان رو بروز می دهند .

بعد از کتک زدن حریف کوراش کار ازبکستانی توسط برادر کواراش کار ایرانی که در پایان مسابقات انجام شد و بعد از دیدن خبر اینکه یک ایرانی به یک بازیکن فوتبال خارجی که به ایران دعوت

شده بود حرکت غیر اخلاقی انجام داده بود و بعد از اینکه برنامه فیتیله نمی دونم که آیا برای شیرین کاری بود که چنین مسئله ای به اون لحجه بازی بشه یا نه و کلا دشت بی

فرهنگی که در جامعه ما داره نماد پیدا می کنه تا جوامع دیگر تحت تاثیر این اخبارات نظرشون در مورد ملت ما تغییر ایجاد کنه گفتم چنین تایپیکی ایجاد کنم و در مورد مشکلات فرهنگی کشور و

چگونگی حل آنها بحث کنیم و امیدوارم بتونیم در کنار هم بهترین عملکرد و اطلاع رسانی در مورد اخلاقیات رو داشته باشیم . من که کلا کوچیک همه هستم و اطلاعات کافی ندارم ولی

دوست دارم در این امر شریک بشیم و فرهنگ این ملت رو دوباره زنده کنیم البته نه اون فرهنگ ایرانی صد هزار ساله بلکه فرهنگ اسلامی این مرز و بوم رو .

در دین ما توصیه شده که " اطلب العلم من المهد الى اللحد " و توصیه به این شده که از تمسخر دیگران بپرهیزیم و خیلی چیزهای دیگر که هنوز به انجام آنها توانستیم درست و دقیق عمل کنیم .

اگر جامعه ما هنوز بیسواد وجود داره فقط بخاطر این هستش که اون شور و اشتیاق و رمز و راز علوم براشون مشخص نشده ما خودمون وقتی بچه بودیم چطوری دوست داشتیم چیزهای جدید

کشف کنیم ؟ ما باید دریچه های علوم رو به تمام هموطنانمون باز کنیم و نشون بدیم علم چه شگفتی هایی با خودش داره و با کسب علم معرفت هم پیدا می کنند و همینطور کسب اخلاقیات و

این برای اقتصاد کشور هم خوبه چون اندیشمندان ما می تونند در کشورهای دیگر با عملکردهاشون باعث سر افرازی ما بشوند و همینطور با عِرق ملی به کشور ما هم کمک کنند .

و همینطور سیاست ما پیشرفت می کنه چون باقی ادیان و باقی کشورها و سیاست ها با مردم ما بهتر آشنا می شوند و می توانیم یک جهان روشن بین و متفکر داشته باشیم و البته صد در صد

با آشنایی کامل نصبت به دین اسلام چون اگر دنیا هرچقدر پیشرفته باشه دین اسلام و اخلاقیات اسلامی درونش ریشه پیدا نکنه دنیای پایداری نخواهیم داشت .

ما نیاز به فرهنگ در مورد هر چیز داریم مثلا اگر قراره طنز باشه روش های علمی برای طنز پاک پیدا کنیم و نه تمسخر . الان ملت ما آزاد هستش در کوچه و بازار هر حرفی هر کاری بکنه اما

همین آزادی باعث می شه فرزندان این نسل و نسل های آینده بخاطر مکانیزه شدن جوامع و بی کاری هایی که وجود داره از تربیت و فرهنگ مناسب و همینطور محیط مناسب برخوردار

نشوند 1 و بخاطر نداشتن فرهنگ صحیح با یک سری اخلاقیات و روحیات آشنا بشوند که در عمل به آنها ، شخصیت آنها تحت تاثیر قرار گرفته و مشکلات اجتماعی زیادی بوجود آید .

ما باید علوم رو بصورت عمل در زندگی انجام دهیم ما می دونیم انسان دارای مغزیست که قسمت ها و خاصیت های مختلف داره که قسمتی از آن ضمیر ناخوداگاه یا ضمیر نا هوشیار هستش

پس وقتی فیلمی دیده میشه در این قسمت اطلاعاتی جذب می شه که باعث می شه در زمان تصمیم گیری این اطلاعات برای پردازش و تصمیم گیری نهایی استفاده بشوند و شخص دچار

بحران های فکری بشه پس باید فیلم ها و موسیقی ها در وحله اول قرار بگیرند که با ذهنیت و ضمیر ناخوداگاه خیلی ها متضاد نباشه در این صورت می تونیم جامعه ای با افکار سالم تری داشته

باشیم . الان این مشکلات اخلاقی فقط به این خاطر داره بروز می کنه که ما ها شخصیت ها رو از هم جدا کردیم بعضی ها فکر می کنند خونشون خیلی رنگین تره دست به کارهایی میزنند که

جامعه رو متلاشی می کنه و اگر هم بخواهیم چنین چیزی رو بصورت مستقیم بگیم روی خیلی ها تاثیر نخواهد داشت پس باید چکار کرد ؟!!! الان راهکاری که می شه پیدا کرد جذاب کردن و جذاب

نشون دادن اخلاقیات هستش . اگر جذابیتی نباشه وضعیت بحران برانگیز می مونه . مثلا بخوام بگم وخامت این شوخی قومی قبیله ای از کجا شروع شد{ یک داستان ساختگی می گم }:

فکر کنید یک گروه از یک قوم با یک گروه از یک قوم دیگر آشنا شدند ، حالا با هم سر صحبت رو باز می کنند و لحجه هاشون براشون خوشایند هستش و شروع به ادا در اوردن اون لحجه می کنند

بعد یک شخص از یک گروه ضعف هایی داره که در اون جمع خیلی به چشم میاد و بخاطر دوستی که دارند سر شوخی رو برای اون ضعف باز می کنند . خوب حالا که سر شوخی رو باز کردند

در موردش یک شوخی یا یک جک می سازند بعد از مدتی که بر می گردند برای دوستان و آشناهاشون اون اتفاقات رو تعریف می کنند ، و با چیزهایی که اون اشخاص شنونده مواجه می شوند

شاید براشون کمی تمسخر برانگیز باشه پس به تمسخر می گیرند و اونها هم برای شیرین زبانی به گروه های آشنای خودشون تعریف می کنند و همینطور این تمسخر ها ادامه پیدا می کنه تا

جایی که روشنفکران و اندیشمندان اون قوم با این تمسخر ها رو برو بشوند و این تمسخر ها رو مشکل بزرگی برای نسل خودشون بدونند چون همیشه گفته شده که دروغگو دروغی رو که می گه

باور می کنه حالا حساب کنید اگه قرار باشه این تمسخر ها درون جامعه ادامه پیدا کنه و کسی کاری نکنه اون قوم و قبیله برای خیلی از کارها زیر سوال میرند و این دشمنی های قومی قبیله ای

رو آغاز می کنه . یعنی تمام این مشکلات از تمسخر بوجود آمدند و شاید این هم ایده ای از سمت دشمنان کشور ما باشه که با یک جرقه کوچک جنگ بزرگی رو درون کشور ایجاد کنه .

مردم ما مردم فهیمی هستند و من این رو در اتفاقات جنبش سبز دیدم و اتفاقات دیگه مردم خودشون رو ثابت کردند اما یک جایی باید ارامش روان رو به جامعه برگردوند و باید در راس همه این

تمسخر کردن و شوخی های قومی قبیله ای رو از بین ببریم . آیا کسی نظری داره ؟

تفسیر توضیحات :

1- به خاطر مکانیزه شدن و شیوع بی کاری باعث می شه پدر و مادر هر خانواده بسته به حجم نیازمندی هاشون دنبال کار باشن و نیاز پیدا کنند کارهای سنگین با ساعات کاری سنگین انجام بدن

بنابراین حضور مادر با توجه به سنگینی کارش در زندگی کودک ممکنه به چشم نیاد و در تربیت کودک مشکلاتی بوجود بیاد همینطور حضور پدر . چون این کودک هم باید در جامعه باشه و هم باید

با دنیای پیرامونش ارتباط برقرار کنه و معلوم نیست وقتی حضور پدر و مادر کم رنگ باشه در زندگیش چه اتفاقی میفته . و در اینجا لازم می دونم بالارفتن فرهنگ و علم پدر و مادر کودکان این جامعه

یک امر ضروری و الزامیست

امید وارم بتونیم راه حل های اساسی رو در مناطق خودمون و در مراکز خودمون انجام بدیم و من از گروه ASKdin عاجزانه می خوام ما رو در این امر یاری کنند برای امر به معروف و نهی از منکر و

یک عمل خالصانه برای خدای خود و امامان خود .

نصر من الله :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
دوست دارتون

آیا انتظار احترام از دیگران، تکبر است؟ و آیا باید از هر کسی خودمان را کمتر بدانیم؟

انجمن: 

باسلام.
طبق مطالعاتی که داشتم(بیشتر از کتاب اخلاق در قرآن) استکبار و کبر، به اخلاقی میگن که فردی که این اخلاق رو داره خودش رو از آدم های دیگه بالاتر می بینه و دیگران رو پست و حقیر می دونه(که گاهی فقط در حد عقیده هست و گاهی عملا متکبر دیگران رو تحقیر می کنه) و از این احساس خوشحالی و رضایت می کنه.
تا جاییکه بنده فهمیدم صرف اینکه آدم بدونه از دیگری بهتره تکبر نیست. اینکه بخاطر این فضیلت و برتری دیگران رو حقیر و پست بدونه و در عقیده یا عمل اینو نشون بده متکبر هست.
من اینجا دو تا سوال دارم:
1) انسان باید خودش رو از هر کسی پایینتر بدونه؟ مثلا یه معلم دبستان باید خودش رو در علم از دانش آموزاش پایینتر بدونه؟ وقتی که ما برتری محسوسی نسبت به دیگری داریم باید خودمون رو پایینتر از اون بدونیم و برتری خودمون رو انکار کنیم؟ اینطوری که من در احادیث دیدم در اینجور مواقع بجای نفی برتری انسان نسبت به انسان دیگه، توصیه شده که انسان خودش رو با خدا مقایسه کنه و کوچیک بودن خودش رو ببینه(توصیه ی امام علی(ع) به مالک) و این نوع نگاه باعث میشه که آدم در عین داشتن فضیلت نسبت به بقیه هیچ وقت نگاه تحقیر آمیزی به دیگری نداشته باشه. به نظر من این نوع نگاه خیلی منطقی و شدنی هست تا اینکه آدم کلا تمام داشته های خودش رو انکار بکنه و از دیگران پایینتر بدونه. به هر حال می خوام نظر دین رو بدونم.

2) اینکه آدم انتظار احترام از دیگران داشته باشه تکبره؟ مثلا اگر یه پدر از فرزندش یا یه استاد از شاگردش و ... انتظار احترام داشته باشه متکبره؟ احترام در حد معمول البته. مثلا سلام کردن، بلند شدن، رعایت کردن ادب.

باتشکر.

عدم رعایت ارزش های اخلاقی؛ علل و ریشه های آن

یکی از مشکلات اساسی هر جامعه این است که برخی مردم ارزش های اخلاقی را رعایت نمی کنند به نظر شما علل و ریشه های این معضل چیست و چگونه می توان آن را از میان برد؟

اخبار بنیاد علمی فرهنگی هاد

گزارش از جلسه دفاعیه پایان‌ نامه ای پیرامون موضوع نماز

در تاریخ 23/3/94 جلسه دفاعیه پایان‌ نامه «نقش نماز در سلوک اخلاقی از منظر قرآن و حدیث» در مرکز تخصصی اخلاق قم ـ- از مراکز تابعه بنیاد علمی و فرهنگی هاد ـ- برگزار گردید.
این پایان‌ نامه که در سطح سه حوزه و در مرکز تخصصی اخلاق قم انجام شده، است توسط دانش‌ پژوه محترم حجت‌ه الاسلام صفی‌ پور و به راهنمایئی استاد محترم حجه الاسلام و المسلمین فقیهی و با مشاوره‌ های استاد محترم حجت‌ه الاسلام و المسلمین بهشتی به سرانجام رسیده است.
جلسه دفاعیه با حضور نماینده رسمی مرکز مدیدیت حوزه علمیه قم و با داوری حضرت حجت‌ه الاسلام و المسلمین آقای مظفری و با حضور اساتایدان راهنما و مشاور و تعدادی از علاقه‌مندان و دانش‌ پژوهان حوزه در ساختمان بنیاد هاد برگزار گردید.
این پایان‌ نامه توانست در این جلسه نمره قبولی را از دست استاد داور و استادان راهنما و مشاور بگیرد و برگ افتخاری دیگر برای مرکز تخصصی اخلاق و بنیاد هاد رقم بخورد.
ان‌شاء الله نتیجه این تحقیق در آینده در دسترس پژوهشگران و علاقه‌مندان به سلوک اخلاقی قرار خواهد گرفت.

گزارشی از جشن عمامه گزاری طلاب مدرسه صاحب الزمان عج اصفهان


در روز مبارک نیمه شعبان ، در مراسم جشنی که به مناسبت تولد امام زمان عج در شهر مقدس قم و در یکی از مراکز تابعه بنیاد علمی و فرهنگی هاد برگزار گردید، تعدادی از طلاب محترم به لباس مقدس روحانیت مزین شدند و افتخار سربازی و خدمت به آستان مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) را پیدا نمودند.
این افراد که از مسئولان و طلاب مدرسه حضرت صاحب الزمان عج اصفهان ـ از مراکز وابسته بنیاد علمی فرهنگی هاد ـ می‌باشند، در فضایی آکنده از معنویت و دلداگی به حضرت مهدی عج اولین روز سربازی خود را در جمع فضلا و طلاب وابسته به بنیاد جشن گرفتند.
در این مراسم ابتدا یکی از مداحان اهل بیت ع به خواندن مدحی از امام عصر (ارواحنا فداه) پرداخت و در ادامه حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری (دامت برکاته) دقائقی حاضران را به فیض رساندند.
ایشان در ابتدای صحبت‌های خود در مورد غیبت امام زمان عج فرمودند: غیبت حضرت صاحب عج یک قاعده حکیمانه است و اگر مشکلی باشد، از ما است. جلوه‌ها و عنایات آن بزرگوار، آن‌به‌آن ریزان است. کوچک‌ترین توجهی از ناحیه کسی به آن زاویه کرامات شود، عنایت آن حضرت را به دنبال دارد.
در ادامه ایشان به مناسبت ورود برخی از طلاب به لباس مقدس روحانیت، تذکراتی در این باره دادند و فرمودند:
هیچ گروهی در این هزار و چند صد ساله غیر از حوزه‌های علمیه، مدعی انتقال فرهنگ اسلام و اهل بیت ع نبوده‌اند. این افتخار ما، الگوهای ما و بزرگانی است که این اساس را بنا نهاده‌اند.
باید در این مسیر گام برداریم. گوشت و پوست و استخوان ما برگرفته از فرهنگ دین و رشدیافته از نظام فکری اهل‌بیت‌ عصمت و طهارت (ع) است؛ لذا ما که به این لباس آمدیم، سزاوار است که در این زمینه بیشتر سعی کنیم.
لباس روحانیت، شعار ما این لباس، شعار و زندگی ما است؛ هم برای خودمان و ‌هم برای خانواده‌هایمان. به این سبْک زندگی، افتخار می‌کنیم. برای ورود به این لباس واقعاً باید جشن گرفت؛ چراکه این لباس سنتی است از بزرگان و علمای سلف و تاج افتخار و مُهر تأییدی برای طلبگی و زندگی ما است. شخصیت و زندگی‌مان را این‌گونه تعریف کرده‌ایم و به آن افتخار هم می‌کنیم. البته باید محدوده‌هایش را هم مراعات کنیم. اگر دو مورد مثل پارک رفتن یا مشابه آن از ما گرفته می‌شود، [نباید ناراحت شویم؛ زیرا] آن تمام زندگی ما نیست. ما می‌خواهیم طلبه باشیم و طلبه زندگی کنیم و خیلی هم با افتخار به این لباس ملتزم می‌شویم.
طلبه ما دوست دارد طلبه شود و طلبه بماند و با این سبْک زندگی می‌کند و به خاطر یک پارک رفتن یا فلان مسافرت رفتن، از خیر طلبه شدن نمی‌گذرد. زندگی مسائل و مشکلات خودش را دارد که با مهربانی و مدیریت قابل حل است. مهم این است که ما در شمار سربازان حضرت صاحب عج قرار گیریم. در شمار کسانی که دین خدا را در حد وسعشان یاری می‌کنند؛ یعنی کسانی که در مسیر تفقه هستند و معارف اهل‌بیت را در عرصه تبلیغ ارائه می‌نمایند. ما این‌گونه «زندگی» می‌کنیم و طلبگی‌مان این‌طور معنا می‌شود.
باید برویم به سمت طلبه‌تر شدن و طلبه ماندن. برای همین باید در تمام ذرات وجودمان حس تبلیغ را فهم و ارائه نماییم تا تمام وجودمان دغدغه دین خدا را داشته باشد و این برای ما ماندگار خواهد شد.
اهمیت لباس روحانیت الان الحمدالله [طلبگی] همه‌اش نعمت است. زمان‌هایی بوده که بزرگان حوزه با سختی و بدبختی این لباس را نگه می‌داشتند. سربازان رضاشاهی می‌رسیدند و اذیت می‌کردند؛ با این حال علما سعی می‌کردند این ذخیره را نگه دارند.آن زمان روی دو موضوع تمرکز کرده‌ بودند: یکی پوشش زن‌ها و دوم لباس روحانیت. دشمن نقاط حساس و کلیدی را خوب شناخته است؛ ولی غافل از اینکه این فرهنگ هزار و اندی سال در مردم رخنه و نفوذ کرده است و مردم این فرهنگ را با تمام باورشان پذیرفته‌اند و با آن زندگی می‌کنند.
حالا الحمدالله آنچه در این سی سال قسمت ما شده، بهترین‌ها است و ما در بهترین زمان‌ها هستیم. دور از انصاف است دوستانی که زمینه‌ و تقیّدی دارند، مشغول طلبگی و درس و بحث‌شان هستند و ملتزم به تقوا هستند، از این لباس گریزان و فراری باشند.
برخی برکات لباس مقدس روحانیت لباس طلبگی، لباس مقدسی است. این یک سبْک زندگی است که برکات خودش را هم دارد. چنانچه قیدی برای ما ایجاد نکند، مراقبه ما کم می‌شود. این قیود، قیودی است که مراقبه‌آور است و مانع زندگی نیست. گاهی این لباس کمک می‌کند که مراقبه و توجه به حق در انسان بیشتر شود. ان‌شا‌ءالله تأیید حضرت صاحب‌الزمان را به همراه خواهد داشت و برای همه ما گوارا خواهد بود.
مرحوم آیت‌الله کشمیری را در اواخر عمر به خاطر هوا به یکی از شهرهای شمالی برده بودند. روزی در مکانی که به بیرون اشراف داشت، صندلی گذاشته بودند و مردم را نگاه می‌کردند. طلبه‌ای از خیابان رد شود. ایشان فرموده بودند: الحمدالله امروز روز خوبی برای من بود؛ چون طلبه‌‌ای را دیدم. امروز برایم بس است و مرا پایین ببرید. لباس روحانیت باعث نورانیت خود شخص و دیگرانی می‌شود که او را می‌بینند.
وظیفه روحانیت
ان‌شاءالله بتوانیم طلبه باشیم و طلبه بمانیم و در راه دین استقامت کنیم. این لباس طهارت باطنیه می‌خواهد و انسان در این لباس گام‌به‌گام خودش را در محضر حق می‌بیند.
برای طلبه جهتی که مورد عنایت حضرت است، این است که انسان در ریز مسائل تا کلان آنها و بخش‌های اعتقادی، دارای اعتدال فکری باشد و سعی کند این اعتدال را به جامعه سرایت دهد. این وظیفه تک‌تک ما در قبال خودمان و جامعه است.
اگر به تاریخ نگاه کنیم، می‌بینیم که خطر انحراف از نواحی مختلف بوده است و موفق‌ترین علما آنهایی بوده‌اند که خوب خواندند و نوشتند و گفتند و نگذاشتند فرهنگ شیعی از ناحیه دشمن دچار انحراف فکری شود. این خلاصه طلبگی است.
برای همه دوستانی که لباس مقدس سربازی امام زمان عج را به تن کردند، ورودی مبارکی آرزو داریم؛ منتها به شرط ثبات و استقرار. باید مراقب بود بعضی دوستان لباسشان را بعد از معمم شدن عوض نکنند. انسان یک بار معمم می‌شود و باید برای همیشه در این لباس مقدس بماند. در همه ابعاد شخصیتی استقرار خوب است؛ منتها استقامت در امر دین بهتر است. نباید این‌گونه باشیم که در زندگی‌مان یک روز این لباس تن ما باشد و یک روز نباشد.
ان‌شاءالله این روز بر همه دوستان و خانواده گرامی‌شان مبارک باشد.

گزارش دیدار استاندار محترم قم، حجت‌الاسلام و المسلمین صالحی‌منش از بنیاد علمی فرهنگی هاد
در روزهای گذشته استاندار محترم قم، حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین حاج محمدصادق صالحی‌منش ، از بنیاد علمی فرهنگی هاد دیدار کردند. در این دیدار که با حضور مسئولان محترم بنیاد هاد و در ساعات اولیه صبح صورت گرفت، در ابتدا حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین عمومی ، گزارشی از وضعیت فعلی بنیاد هاد ارائه دادند. ایشان در این گزارش فرمودند: آنچه در مجموعه بنیاد هاد دیده شده، چند بخش است که به هم متصل شده است تا مأموریت اصلی بنیاد محقق شود. در درجه اول ، نیاز به نیروی انسانی داریم؛ به همین جهت یک مدرسه در اصفهان به نام مدرسه صاحب‌الزمان (عج) داریم که از سال 1384 طلاب را پذیرش می‌کند. در آنجا طلاب از پایه یک مشغول تحصیل هستند و الان بیش از سیصد طلبه مشغول تحصیل هستند. برخی از طلاب این مدرسه به پایه‌های بالا و سطوح عالیه هم رسیده‌اند. امیدوارم ان‌شاءالله زمینه فراهم شود که در آینده نزدیک بتوانیم در قم از پایه یک پذیرش داشته باشیم. در مجموعه برای سطوح عالی بخشی به نام مدرسه عالی فقه در نظر گرفته شده است. هدف از این بخش، مدیریت آموزش و تربیت طلاب است به قصد تربیت نیروهایی که به استنباط و اجتهاد برسند و به صورت تخصصی به سمت کار اجتهادی در اخلاق سوق داده شوند. مدرسه عالی فقه در سال 1390 راه‌اندازی شد و بهار امسال پنجمین دوره ثبت‌نام‌ را داشتیم که افراد پذیرش‌شده، مشغول به تحصیل خواهند شد. این مدرسه از طلاب پایه هفت پذیرش دارد که پذیرفته‌شدگان تحت نظر استادان مجرب تحصیل می‌کنند. در ادامه ریاست محترم مدرسه عالی فقه دارالهدی چنین فرمودند: بخش دیگری که در بنیاد هاد دیده شده، مرکز تخصصی اخلاق و تربیت است که از سال 1386 تأسیس شده است. بخش عمده زحمات آن را مدیر محترم مرکز تخصصی، حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر آذربایجانی کشیده‌اند که حدود سه سال بعد هم دوره تخصصی در اصفهان نیز راه‌اندازی شد. مجوز‌های آن از شورای عالی گرفته شده است. در مرکز تخصصی قم دوره سطح سه برگزار می‌شود که معادل فوق‌ لیسانس است و سطح چهارم نیز ان­شاء الله به زودی راه اندازی می شود. در اصفهان هم به همین صورت که در آنجا نیز سه دوره جذب شده‌اند و مشغول تحصیل هستند. واحد دیگری که قبلاً به صورت محدود در مجموعه وجود داشته، ولی الان به صورت جدا ساماندهی می‌شود، بخش پژوهش است که به نام پژوهشکده اخلاق و تربیت راه‌اندازی شده است و مسئولیت آن را حجت‌الاسلام و المسلمین آقای ملاکاظمی بر عهده دارند. مواردی که تاکنون عرض شد، فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی بنیاد بود؛ اما در بنیاد یک مجموعه خروجی هم لحاظ شده که به بحث ترویج و تبلیغ می‌پردازد و مؤسسه دارالهدی در سال 82 بدین منظور تأسیس شده است. در این مؤسسه وجه‌ تبلیغی و ترویجی مجموعه دیده شده است. در این بخش نیز اولویت با حوزه‌ها است و سپس سطوح تحصیل‌کرده جامعه و بعد، سطح عامه مردم. از جمله اینکه، کارگاه‌هایی اخلاقی برای حوزه‌های علمیه طراحی شده است. الحمد لله در طول این سال‌ها طلابی تربیت شده‌اند که امروزه مربیگری این کارگاه‌ها را برعهده دارند. مؤسسه محصولات و خروجی‌های خوبی دارد؛ از جمله نشریه و انتشارات مؤسسه که در طول این سال‌ها فعال بوده‌اند. نشریه تربیتی ـ اخلاقی خُلُق که 46 شماره آن منتشر شده و انتشارات خلق که بیش از 25 عنوان کتاب منتشر کرده، در زمره محصولات مؤسسه دارالهدی قرار دارد. ان‌شاءالله به‌زودی معاونت تبلیغ هم در مؤسسه دارالهدی راه‌اندازی خواهد شد. امیدوارم خداوند متعال کمک کند تا دوستان بتوانند خدمت شایانی به حوزه‌ها داشته باشند.
بعد از اتمام گزارش استاد محترم، حاج آقای عمومی و برخی صحبت های تکمیلی مسئولان بنیاد، استاندار محترم قم شروع به صحبت کردند. ایشان در ابتدا فرمودند: گزارش جامع، کامل و خوبی بود. در این سال‌ها فعالیت‌های بنیاد خیلی پیشرفت داشته است. الحمدلله این مجموعه اخلاقی به عنوان مجموعه علمی ـ فرهنگی زیر نظر حضرت آیت‌الله ناصری اصفهانی فعالیت دارد که باعث افتخار است. کسی که خودشان بحمدلله خلیق و از هر جهت متخلق به اخلاق و آداب حسنه هستند و فرزند عزیزشان، جناب آقای حاج آقا جعفر نیز به همین امور از دیرباز حُسن شهرت داشته‌اند و این باعث افتخار بیشتر و مباهات این مجموعه است. الحمدلله دو فرد خلیق به اخلاق الله دایره‌دار این مسئله شده‌اند و جمعی هم که ما الان در خدمتشان هستیم ـ همان‌طور که از چهره‌هایشان پیدا است ـ الحمدلله متخلق به اخلاق و آداب حسنه هستند. در کل کشور و به خصوص در قم، همه به این مجموعه نیازمندیم؛ چراکه تذکر خیلی مهم است. باید هر روز یک نفر به انسان تذکری دهد و تلنگری بزند. همه ما در هر فرصت و هر لحظه به تذکر نیاز داریم؛ به خصوص در جامعه‌ای که متأسفانه لایه‌های درونی‌اش حاوی برخی امور زشت و ناگوار است. تمام هنر این مجموعه باید این باشد که با امور نامطلوب و نابهنجار برخورد کند. تلاش تمام تشکیلات این بنیاد باید بر این متمرکز باشد که خروجی آن، افرادی باشند که با استفاده از روش‌های مناسب، راه و چاه را به مردم نشان دهند. حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین حاج محمدصادق صالحی‌منش در ادامه فرمودند: ما واقعا متوجه نیستیم. ما گمان می‌کنیم که این جامعه اگر نان و آب نداشته باشد، کارش خراب است. حتی من استاندار هم ممکن است از این در بیرون بروم و یادم برود که جامعه بیش از نان و آب، به اخلاق و معنویت احتیاج دارد و همیشه مسئله مادّیات مردم در نظرم باشد؛ در حالی که برای یک جامعه، مسئله اخلاق و معنویت واجب‌تر از مادّیات است. اگر اخلاق و معنویت باشد، نان و آب هم تأمین می‌شود. چنانچه اخلاق و معنویت نباشد، نان و آبی هم که در دستمان داریم، از دستمان می‌رود. متأسفانه آسیب‌های جدی اجتماعی بر جامعه ما وارد شده است. به همین خاطر مقام معظم رهبری بر شبیخون فرهنگی و لزوم قرارگاه‌های فرهنگی تأکید می‌کنند که اینجا، مَثَل اعلای قرارگاه فرهنگی است. من وظیفه خود می‌دانم که با تمام وجود و امکانات در دسترسم، در خدمت شما باشم. این دیدار با ارائه برخی تبادل نظرها و گفت و گوها و در جوی صمیمانه به پایان رسید.

دیدار مسئولان مراکز مختلف بنیاد علمی فرهنگی هاد با حضرت آیت‌الله ناصری
در روزهای گذشته اعضای شورای مرکزی بنیاد علمی فرهنگی هاد و مسئولان مراکز مختلف این بنیاد ، در مسافرت خود به شهر اصفهان، با حضرت آیت‌الله ناصری (دامت برکاته) دیدار نمودند.

در این دیدار که در فضای آکنده از معنویت و صمیمت برگزار شد، حضرت آیت‌الله ناصری (حفظه الله) که تولیت بنیاد هاد را عهده‌دار هستند، مسئولان بنیاد علمی ـ فرهنگی هاد را مورد لطف و محبت خود قرار دادند. در ادامه برخی از مسئولان بنیاد گزارشی از عملکرد و برنامه‌های بنیاد خدمت ایشان ارائه دادند.
پس از آن، حضرت آیت‌الله ناصری (زید عزه) سفارش و توصیه‌هایی به مسئولان بنیاد هاد نمودند که توشه مناسبی برای ایشان در ادامه این مسیر نورانی شد.
در ادامه حضرت آیت‌الله ناصری (حفظه الله) با طرح نکاتی در مورد حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) جلسه و دل‌های حاضران را سرشار از نام و یاد حضرت نمودند و جلسه با نام مبارک ایشان به اتمام رسید.







گزارشی از بازدید مسئول مراکز تخصصی حوزه علمیه قم، حجت‌الاسلام کلباسی (دامت توفیقاته) از بنیاد علمی فرهنگی هاد در روزهای گذشته مسئول مراکز تخصصی حوزه علمیه قم، جناب حجت‌الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ مجتبي كلباسي (زید عزه)، بازدیدی از بنیاد علمی فرهنگی هاد در شهر مقدس قم داشتند که طی آن، با مسئولان و شورای مرکزی بنیاد جلسه‌ای تشکیل دادند.
در این جلسه که ریاست محترم بنیاد، حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری (دامت برکاته) و مسئولان مراکز مختلف بنیاد هاد حضور داشتند، ابتدا توضیحاتی در مورد مراکز مختلف این بنیاد و فلسفه وجودی هر کدام بیان شد و گزارش مختصری از عملکرد مراکز تابعه بنیاد هاد بیان گردید. در ادامه جناب حجت‌الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ مجتبي كلباسي ایراد صحبت نموده و فرمودند: ما آمده بودیم استفاده کنیم که استفاده هم کردیم. من غیر از تبریک این ایام، بابت ساختار مراکز مختلف بنیاد هاد هم تبریک می‌گویم. در ساختاری که ایجاد شده، تقریباً همه چیز لحاظ شده است. تخصص در اخلاق از مسائل اساسی است که همواره خلأ آن احساس می‌شده است که الحمدالله گام روشن و محکمی برای رفع این نقص برداشته‌اید. با توجه به فعالیت‌‌ها و نیت‌های شما، حتماً آثار این کار روزبه‌روز بیشتر می‌شود. مسئله اخلاق در حوزه‌ها نیازمند توجه و بررسی بیشتر است؛ چراکه متأسفانه برخی از روحانیان توجه کافی به مبانی، راه‌ها و روش‌هایش آن ندارند. ممکن است کسی بگوید اصلاً رشته اخلاق چیست؟ کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند، مشکلشان در تصور است. این عده می‌گویند اخلاق چه چیزی دارد؟! البته در ابواب دیگر هم همین‌طور هستند. ان‌شاالله شما با حل این مشکل بتوانید این خلأ را جبران کند. البته مشکلاتی هم دارد؛ از جمله کمبود استاد، متن، شیوه و روش. مسئول مرکز تخصصی مهدیت قم در ادامه فرمودند: کار، کار مبارکی است که نمی‌شود از آن رشته چشم‌پوشی کرد؛ مخصوصاً اینکه خود آیت‌الله ناصری (حفظه الله) و آقازاده‌شان در این مجموعه و مسیر بوده‌‌ و هستند. ما هم هر کاری از دستمان برآید، در خدمت هستیم؛ هم برای گسترش این رشته و توسعه آن و هم برای جا انداختن آن. باید اخلاق و کلام، دوش‌به‌دوش فقه توسعه پیدا کنند، وگرنه در پاسخگویی به نیازهای جامعه ناتوان خواهیم بود. مجموعه خوبی شکل گرفته که ان‌شاالله رو به توسعه باشد. ان‌شاالله موفق باشید. در ادامه جلسه، مذاکرات و مشورت‌هایی در مورد وضعیت کاری بنیاد هاد و همچنین وضعیت مراکز تخصصی حوزه علمیه قم صورت گرفت.

گزارشی از دیدار مسئولان مراکز مختلف بنیاد علمی فرهنگی هاد با حضرت آیت‌الله مظاهری (حفظه الله) در هفته‌های گذشته اعضای شورای مرکزی بنیاد هاد، متشکل از مسئولان مراکز تابعه بنیاد و برخی از همکاران دیگر بنیاد ، برای کسب فیض و گرفتن راهنمایی‌های لازم، محضر مبارک حضرت آیت‌الله مظاهری (زید عزه) رسیدند. در این دیدار که در فضائی صمیمی و معنوی برگزار شد، ابتدا برخی مسئولان بنیاد گزارشی از عملکرد مراکز مختلف بنیاد هاد ارائه دادند و از حضرت ایشان برای هرچه بهتر ادامه دادن این مسیر، کسب راهنمایی نمودند. پس از اتمام گزارش‌ها، حضرت آیت‌الله مظاهری (زید عزه) حضار و مسئولان مختلف بنیاد را مورد لطف و محبت قرار دادند و در مورد فعالیت بنیاد علمی فرهنگی هاد در زمینه اخلاق و معنویت فرمودند: کار، کار مقدسی است. در حوزه‌ها هم همیشه بوده، ولی کم بوده است. همان‌طور که اخلاق بالاتر از احکام و اعتقادات است، این کار شما به همان اندازه مقدس‌تر از دروس فقهی و اعتقاداتی است؛ البته کاری است بسیار مشکل. ریاست محترم حوزه علمیه اصفهان در ادامه چنین توصیه نمودند: [h=1][/h] از همه شما تقاضا دارم با احتیاط کامل، کارتان را شروع کنید و مواظب باشید افراد جسور وارد نهاد شما نشوند. مواظب باشید با اصطلاحات و علم شما را به زمین نزنند. باید خیلی مواظب باشید. دشمنی که برای شما همیشه بوده و الان هم هست، عرفان‌ و اخلاق‌های کاذب است. ادعاها و تقواهای کاذب از همینجا سرچشمه گرفته است. از همة شما تقاضا دارم کارتان را طوری انجام دهید که بهانه دست کسی ندهید. [h=1][/h] آیت الله مظاهری (دامت برکاته) در ادامه چنین سفارش فرمودند: [h=1][/h] اصل کارتان مقدس است و ادامه‌ آن خیلی خوب است. اگر بتوانید در چندین سال ده نفر تحویل جامعه دهید، برایتان کافی‌ است. نمی‌خواهد که هزار نفر مجتهد و مرجع تحویل جامعه دهید. اگر کارتان را به نحو شایسته ادامه دهید، شخصی مانند ملا حسینقلی همدانی از آن درمی‌آید. مگر آنها چه بوده‌اند؟ آنها هم مثل ما طلبه بودند؛ اما طلبة مقدس و روشن. ملا حسینقلی همدانی افراد خوبی را تحویل اجتماع داد؛ اما روش او به گونه‌ای بود که هیچ کس به او نمی‌گفت روش تو غلط یا کفر است یا عرفان تو عرفان مولوی است. یکی از فرمول‌های مهم اخلاق احتیاط است. با احتیاط، مواظبت و دقت در حرف‌ها و جمله‌هایتان در کتاب‌هایتان، ان‌شاءالله با عنایت امام زمان(عج) در این امر مقدس موفق شوید و بتوانید مجتهدینی در اخلاق تحویل جامعه دهید. دعای ما و حضرت آیت‌الله ناصری بدرقه راهتان است. با همت شما عزیزان و عنایت امام زمان، ان‌شاالله این نهاد نتیجه خوبی داشته باشد. [h=1][/h]

برگزاری مراسم افتتاحیه پنجمین دوره تخصصی اخلاق مرکز تخصصی اخلاق دارالهدی

بسم الله الرحمن الرحیم
برگزاری مراسم افتتاحیه پنجمین دوره تخصصی اخلاق مرکز تخصصی اخلاق دارالهدی
در روز یکشنبه هشتم شهریور 1394، مراسم افتتاحیه پنجمین دوره تخصصی اخلاق با حضور مسئولان محترم بنیاد هاد و مسئولان مرکز تخصصی اخلاق و دانش‌پژوهشان جدید و قدیم و برخی میهمانان، در ساختمان بنیاد هاد، واقع در شهر مقدس قم برگزار گردید.
گفتنی است این دوره در سطح کارشناسی ارشد که معادل سطح سه حوزه است، هر ساله برگزار می‌شود و حدود شش ترم طول مدت دوره می‌باشد که با نوشتن پایان‌نامه به اتمام می‌رسد.
مراسم افتتاحیه دوره پنجم، با تلاوت آیات حیات‌بخش قرآن کریم آغاز گردید و در ادامه یکی از مداحان اهل‌بیت عليهم السلام به مناسبت ایام دهه کرامت و ولادت حضرت رضا عليه السلام مولودی‌خوانی نمود. پس از آن، مدیر محترم مرکز تخصصی اخلاق، جناب حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر مسعود آذربایجانی با عرض خیر مقدم و ابراز خرسندی از حضور دانش‌پژوهان جدید، پاره‌ای از نکات و اطلاعات لازم را برای بهتر برگزار شدن دوره آموزشی ارائه دادند. در ادامه جلسه، ریاست محترم بنیاد هاد، حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری به ایراد سخنرانی پرداختند.
ایشان ضمن خیر مقدم به طلاب و دانش‌پژوهان جدید، برای موفقیت ایشان در فصل جدید آرزوی موفقیت نمودند و با تشکر از زحمات مدیران و مسئولان مرکز، فرمودند:
رابطه نفس و مدرکات انسان
انسان مُمثّلی از مدرکاتش است. آدمی آینه تمام‌نمای ادراکاتش است. شخصیت آدمی به حسب ادراکات او شکل گرفته است. آنچه ابعاد مختلف یک ادراک را تشکیل می‌دهد، یک زاویه مربوط به آن موضوع و مُدرَک است؛ به حسب تنوع و اختلاف مراتبی که دارد. یک زاویه هم مربوط به نفس آدمی است که این ادراکات مربوط به آن، و وارد به آن می‌شود. چینش مقدّماتی که یک انسان را به درک یک مفهوم می‌رساند، مختلف است؛ چون مراتب و نفوس مختلف است. برای ارتقا و رشد بهتر باید مقدّمات این ادراک را قانونمند، استاندارد و خدایی کرد.
در این مقدّماتی که ما را به مدرکات خودمان می‌رساند، به تهذیب و رشد و تنظیم نیازمندیم؛ زیرا یک زاویه از بحث مدرکات، مربوط به نفس انسانی است. از ناحیه نفس آدمی هم در مدرکات تأثیر وجود دارد. پس مدرکات انسان، در طبقات مختلف و در انواع متفاوت، مربوط به نفس آدمی است و ادراک از آنجا شروع می‌شود. چینش مقدّماتی که ناخودآگاه در نفوس است، میزان‌های خودش را می‌خواهد.
نفس آدمی، هم اصل برخی مدرکات را تعیین می‌کند و هم گاهی برداشت خاصی از مدرکات را به انسان تحمیل می‌کند. مثلاً انسانی که در خیابان در حال حرکت است، از بین انبوهی از صحنه‌هایی که ممکن است ببیند، فقط چیزی را می‌بیند که نفسش مشتاق دیدن آن است، و دیگر صحنه‌ها را ـ هر چند مهم یا زیبا باشند ـ نمی‌بیند. این نمونه‌ای از تأثیر نفس در اصل مدرکات است.
گاهی نفس در کیفیت مدرکات تأثیر می‌گذارد. به همین علت سه نفر مسئله‌ای را می‌بینند یا مطلبی را می‌خوانند، ولی هر کدام برداشت و تفسیر مختلفی از آن دارند. این برداشت‌های متفاوت دلیل تأثیر نفوس هر کدام و برداشت‌های قبلی هر کدام در مدرکاتشان است.
نمونه قرآنی آن را عرض کنم. قرآن کریم می‌فرماید:
يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا؛
اى زنان پيامبر! (شما) همچون يكى از زنان (معمولى) نيستيد. اگر خودنگهدارى (و پارسايى) مى‏كنيد، پس به‌نرمى سخن مگوييد، تا كسى كه در دلش بيمارى است، طمع ورزد، و سخنى پسنديده بگوييد.
قرآن به زنان پیامبر می‌گوید وقتی شما لحن سخن خود را دگرگون می‌کنید، حس زیاده‌خواهی مردانه در یک مرد فوران می‌کند؛ چون که قلبش بیمار است. کمتر کسی است که دچار این بیماری نباشد و حد و حدود برای خودش گذاشته باشد و در چارچوب تعریف‌شده‌ زندگی‌اش حرکت کند. بخش زیادی از مشکلات مربوط به زیاده‌خواهی است. این نمونه‌ای از بیماری‌های قلب است که مدرکات را دچار اشکال می‌کند؛ چون مرکز و قلب، بیمار است.
ضرورت تهذیب نفس برای داشتن مدرکات صحیح
قلب یکی از ابعاد و زوایای اصلی انسان است که باید اصلاح شود و اینجا است که به تهذیب نیاز پیدا می‌کنیم. باید حس مدیریت بر خویشتن در راستای رشد و انتخاب گزینه‌های راجح در ما حیات پیدا کرده باشد.
لذا بر همه ما تهذیب لازم است. البته تهذیب یک مرتبه ندارد. آن‌قدر طهارت و پاکی و معارف بی‌حد و مرز هستند که خدا کاری کرده که انبیاء را هم در این مسئله به پیش بکشد؛ زیرا خدا و معارف بی‌نهایت است و انسان موجودی نامحدود است.
یکی از مشکلات ما برداشتمان از خودمان است. نوع نگاه ما به خودمان و جهان بسیار مادّی است و احتیاج به اصلاح دارد. شعری منسوب به امیر المؤمنین عليه السلام است که می‌گوید:
وَ تَحْسَبُ أَنَّكَ جِرْمٌ صَغِيرٌ وَ فِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَر
آیا گمان می‌کنی تو جِرم کوچکی هستی، در حالی که عالم اکبر در تو تعبیه شده است.
حقیقت این است که انسان تا بی‌نهایت، جای رشد دارد. سرزمین‌های ناشناخته در ما زیاد است و استعداد‌ها و ظرفیت‌های انسان، فراوان است. اما ما از طلبگی چه بهره¬ا‌ی برده‌ایم؟! فقط چند کلمه یاد گرفته‌ایم. وقتی به خودمان باز می‌گردیم، می‌بینیم برای امر دیگری، به حوزه آمده بودیم. دنبال شناخت و حیات بودیم. ما برای همین طلبه شده‌ایم. باید بتوانیم تصوری صحیح از مقصدِ پیش رو و چشم‌اندازی از آینده داشته باشیم.
به هر حال گریزی از تهذیب نیست. اگر بخواهیم الان از حیث هندسی وارد بحث تهذیب شویم، ساختار تهذیبی در بخش نظری و محتوایی بسیار جای کار دارد. این مسئله نیاز ما است. قرآن تمام این معارف را در لایه‌های بسیار زیبا و گوناگون ارائه کرده است. ما احتیاج داریم که ورودی‌هایمان را برای داشتن یک شخصیت سالم و رشدیافته مهذب کنیم. از جهت اقدامات عملی و درمانی کارهای گوناگونی می‌توان انجام داد. گاهی برای درمان، راه‌های گوناگونی ارائه می‌دهند که بعضاً مؤثر هم هست. مانند کسی که سرما خورده است. یکی می‌گوید این دارو را بخور؛ می‌خورد و خوب می‌شود. یکی می‌گوید استراحت کن؛ استراحت می‌کند و خوب می‌شود. یک نفر نیز غذای مناسبی پیشنهاد می‌دهد که بیمار با خوردن آن بهبودی می‌یابد. اینها با هم منافاتی ندارند. این تعدد و تنوع راهکارهای درمانی در بیماری‌های باطنی نیز وجود دارد و چه بسا تعدد و تنوعش بیشتر و وسیع‌تر هم باشد.
قرآن درباره تهذیب نفس می‌فرماید:
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدا؛
و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هيچ يك از شما هرگز پاك نمى‏شد.
اهمیت کار دقیق علمی در مورد مسائل اخلاقی
پس ما باید به فضل خداوند متوسل شویم. البته معنای این آیه این نیست که رشد و تزکیه قانونمند نیست. تهذیب هم قوانین خاص خودش را دارد؛ منتها باید این قوانین را در این فصل پربرکت جدیدـ که خدای متعال امکاناتش را برای ما فراهم کرده است ـ تدوین و جمع‌بندی کنیم.
باید از خودمان بپرسیم چگونه است که بزرگان ما در طول تاریخ با سختی‌های بیشتری مواجه بودند، اما بیشتر از ما از اوقاتشان بهره می‌بردند؟
طبیعتاً رسیدن به این مرحله، سعی و تلاش فراوان می‌خواهد. با وجود اهتمامی که بزرگان ما داشتند، الان جای کار بیشتری است. مخصوصاً بحث‌های اخلاقی و تهذیبی و بیان چگونگی ساماندهی شخصیت، معنی و مسیر رسیدن به رشد، با ابعاد گوناگونی که دارد، کار علمی و عملی بیشتری را می‌طلبد.
تمام رشد در این زاویه قابل جستجو است که انسانِ ثلاثی‌‌الارکان باید تمام زوایا و ارکان خود را خوب بشناسد. یعنی قلب، عقل و روح خود را تا حد ممکن بشناسد. معنای رشد و آفت‌های هر کدام از این ارکان را بشناسد و راه استاندارد کردن انتقال مفاهیم به نفس را بیاموزد. در بخش‌های نظری قضیه، کاری که کمتر در حوزه‌ها شده، تعیین هندسه این ساختار و نحوه اصلاح مقدّمات این ادراک است که بر روی قضیه دومی، چه بسا کمتر کار شده است.
ضرورت به‌روزرسانی زحمات بزرگان
مرحوم نراقی، جامع ‌السعادات،‌ و آقازاده‌شان، معراج‌السعاده را تدوین نمودند که ‌حاصل سال‌ها تحصیل در حوزه است. آیا امروزه این دو اثر قابل نقد و بررسی نیست؟ به‌روزرسانی نمی‌خواهد؟ محدوده اخلاق کجا است؟ رابطه علم اخلاق با علوم مربوطه تعریف شده‌ است. اما آیا به‌روزرسانی نمی‌خواهد؟ همه معارف و علوم همین‌گونه است و دایره‌ای وسیع دارند. منتهی راه چاره فراموش کردنش نیست. صورت مسئله با پاک کردن این قضیه حل نمی‌شود. نه سؤال‌های ما حل می‌شود و نه خدماتی می‌توانیم بدهیم.
طبیعتاً این سعی و تلاش فراوان می‌خواهد، با وجود اهتمامی که بزرگان ما داشتند، الان جای کار بیشتری است. مخصوصا بحث‌های اخلاقی، معنوی و تهذیبی وبیان چگونگی ساماندهی شخصیت، معنی و مسیر رسیدن به رشد، با ابعاد گوناگونی که دارد جای کار علمی و عملی بیشتری دارد. از طرفی ضرورت این مسئله برای تک‌تک ما محسوس است. آنچه ما را وارد حوزه کرد، تعالی، آرامش، نور و حیات طیّبه بود. امّا چرا غالباً در حوزه دچار مشکل می‌شویم و پس از چندی می‌گوییم: ابتدا که حوزه آمدم، اوضاع روحی‌ام بهتر بود؟!
چرا ما باید قواعد تهذیبی و اخلاقی‌مان آن‌قدر مدوّن نباشد که مسائل هر سطح و پایه و طبقه‌ای را آماده در اختیارش قرار دهیم؟ حوزه خیلی جای کار دارد. باید بسیار کار کنیم تا با خودمان مربوط شویم و خودمان را بشناسیم. گاهی ما ابتدای طلبگی حس و حال خوبی داریم، ولی چه می‌شود که فراموشی عارض ما می‌شود؟ به یکی از دوستان عرض کردم: مرحوم شهید مطهری ، یک نیروی پرظرفیت، فداکار و باگذشت بود. ایشان از وقتی که وارد حوزه شد تا وقتی که برای التیام بین حوزه و دانشگاه و بعضی جهات دیگر، وارد دانشگاه شد، اقدامات فراوانی انجام داد و دستش پربرکت بود. به گمان من اگر ده نفر مثل ایشان، در همان سطح از توانمندی، در حوزه داشتیم و همه آنها وقتشان را برای حوزه می‌گذاشتند، باز هم حوزه جای کار داشت.
لزوم استفاده از فصل جدید
فصل جدیدی برای حوزه شروع شده است. زمانی روحانیت اسیر فضاهایی بود که اجازه فعالیت اندکی به حوزه می‌داد و حوزویان خیلی محدود بودند. خدای متعال فرصتی را در اختیار ما قرار داده که می‌توانیم هم خودمان رشد کنیم و هم خدمات فرهنگی و تبلیغی به جامعه و دین خدا ارائه دهیم. منتها باید کارهای بزرگی انجام دهیم. ما باید فصل جدیدی را که برای حوزه پیش آمده، قدر بدانیم. این فصل‌، فصل مبارکی است برای رشد و خدمت تا بتوانیم به وظیفه‌ طلبگی‌مان برسیم.
هدف نهایی مرکز تخصصی اخلاق
ان‌شاءالله مجموعه تخصصی اخلاق درالهدی، و به اعتباری بنیاد هاد، بتواند با نیروهایش که الحمدالله از فضلای حوزه و مستعدین این امر هستند، قوانین تهذیب و رشد را به صورت یک نظام جامع تدوین کنند و به جامعه ارائه دهند. بر این کار ان‌شاءالله بهره‌های بی‌شماری مترتب است.
البته این مسئله با زحمات زیاد به دست می‌آید. تحقیقاتی که دوستان در قالب پایان‌نامه و غیره انجام می‌دهند، قسمت‌های مختلف پازلی هستند که در آینده کنار هم چیده می‌شوند و تعریف خواهند شد و به این ترتیب، نظام منسجم و مدون تهذیبی و اخلاقی را شکل می‌دهند. توفیقی نصیب مجموعه شده که در این مسیر گام‌هایی بردارد که امروزه قدم‌های اول را برمی‌داریم. ان‌شاءالله با ارائه کامل این قواعد تهذیبی و نظام اخلاقی، به خود و جامعه‌مان خدمت کنیم.
راه راه انبیاء است و اسطوره‌های این مسیر انبیاء هستند. منّت سر ما گذاشته‌اند که ما را به این فضا راه داده‌اند. هر قدر بتوانیم رشد فردی بکنیم، طبیعتاً آن نصیب جدا روزی ما می‌شود و هر قدر بتوانیم به دین خدا خدمت کنیم، آن هم جدا آثار و برکاتی به دنبال دارد.
طولانی بودن مسیر رشد
نام این مرکز، مرکز تخصصی اخلاق گذاشته شده است؛ ‌ولی طبیعتاً با این وسعتی که برای شناخت طریق در پیش رو داریم، بنا نیست در چند سال آینده اتفاق مهمی بیفتد. برخی چیزهایی که در کتاب‌ها، مخصوصاً در دهه اخیر در شرح حال بزرگان نوشته شده، گاهی انسان را به اشتباه می‌اندازد؛ زیرا افراد علاقه‌مند گمان می‌کنند اگر فلان دستور را انجام دهند، یک‌شبه می‌شود علامه طباطبایی یا آیت‌الله بهجت یا ... در حالی که این‌گونه نیست. رشد، گام‌به‌گام و تدریجی اتفاق می‌افتد. قرآن می‌فرماید:
إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ؛
در حقيقت كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خدا است» سپس پايدارى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‏آيند (و مى‏گويند) كه: «مترسيد و اندوهگين مباشيد، و مژده باد بر شما، به بهشتى كه همواره (بدان) وعده داده مى‏شُديد».
مسیر خیلی طولانی است و فقط در محضر آیات و روایات اهل‌بیت عليهم السلام راه هدایت یافت می‌شود. پشتوانه‌های لازم برای تعریف کردن یک سازه دقیق هندسی در بحث تهذیب و اخلاق، به برکت دوستان فاضل و دلسوز، الحمدلله در این مجموعه تأمین است و دورنما و چشم‌انداز بسیار روشن و دقیقی پیش رو است. آنچه الان به فضل الهی اجرا می‌شود ـ همان‌طور که دوست عزیزمان جناب آقای آذربایجانی فرمودند ـ هنوز خیلی جای کار دارد. باید کار کرد و از حیث اخلاص عمل و نیت هم فضا را برای رشد بیشتر آماده ساخت. این معارف از دل قرآن و اهل‌بیت عصمت و طهارت عليهم السلام می‌جوشد. مرکز ثقل گرایش مجموعه به سمت قرآن و روایات اهل‌بیت عصمت و طهارت عليه السلام و زحماتی است که علما و بزرگان ما می‌کشیدند.
امیدوارم امضای امام زمان (عج)، مبنی بر تأیید ما به عنوان سرباز حضرت و روحانی، پای پرونده همه ما قرار گیرد و بتوانیم به دین خدا و جامعه‌مان خدمت کنیم و در چرخه روحانیتی قرار بگیریم که قطب مرکز آن، حضرت امام زمان (عج) است.

نگاهمون به آدمها (دلامون رنگی شده)

سلام دوستان:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

چطور میشه نگاهمون ساده بشه.مثل گذشته مثل کودکی هامون »نگاهمون معصوم بشه .چطورمیشه نگاهمون درست بشه .وقتی یه ادم مومن اهل ایمان که ظاهرا ادعای ایمان میکنه .به جنس مخالف نامحرم درخواست دوستی میده .یا یه دختره محجبه با ابروی ادمها بازی میکنه . یا اینکه اخلاقش اونقد بده که نمیشه باهاش حرف زد.یا یه ادم هرزه از خدا ایمان حرف میزنه .یا یه ادم معمولی از همه اینها بی تفاوت میگذره. یا وقتی یه دختر هفت قلم ارایش با اخلاق خوبش ادم جذب میکنه.نگاهمون به آدمهاعوض میشه کدوم قبول کنیم هردو یک جور خوبن .نمیخام بگم همه اینجورین یا اینکه بخوام به ادمهای محجبه توهین کنم .چون خودمم چادری هستم ..در اینجا قصدم توهین نیست .اما نگاهمون چکار کنیم .دیگه سادگی نداره دیگه شک میشه ..اعتماد از بین میره دنیا رنگارنگ شده .ظاهر ادمها ساده شده اما دلا رنگی شده.اینجاست ادم خسته میشه کم میاره گیج میشیم.....وقتی نگاهمون ساده نباشه .رفتارمون رنگی میشه هرروز یک رنگ میشم .یه زمانی وقتی کسی ساده نبود میگفتیم دورنگ شدی اما امروز باید بگیم رنگارنگ شایدم هزار رنگ ....حالا به نطر شما دلمون رنگی باشه بهتره؟ یا ظاهرمون؟

برچسب: