احکام،ازدواج موقت

آیا آسیب های رعایت نکردن احکام اخلاقی بیشتر از احکام شرعی است؟

انجمن: 

[="Times New Roman"][="Black"]سلام و عرض احترام خدمت کارشناس محترم.

به نظرم میاد ما مسلمانان درباره بعضی احکام شرعی و اخلاقی دچار سوء تفاهم شدیم و مرتکب اشتباهاتی میشیم.

در این تاپیک قصد دارم فقط درباره دوتا از این اشتباهات صحبت کنم.

اشتباه اول: فرصت های معنوی را تبدیل به فرصت های مادی می کنیم.

فرض کنید یک مرد متاهلی که صاحب زن و فرزند هست و وضع مالی خیلی خوبی داره و اهل نماز و روزه هم است

امروز متوجه میشه که صیغه کردن نه تنها حلال است بلکه مستحب هم هست.

خیلی خوشحال میشه و با خودش میگه

«حالا که حلاله و ثواب هم داره برم یه چند تا زن بیوه پیدا کنم صیغه شون کنم و رابطه با زنهای دیگه رو هم تجربه کنم، تمام حق و حقوقشون رو هم می پردازم.»

در حالی که اگر این شخص اثر رعایت کردن/نکردن احکام اخلاقی رو در زندگی درک میکرد. به محض اینکه متوجه میشد صیغه کردن شامل چه زنهایی می شود

با خودش میگفت:
«من که وضع مالی خوبی دارم بهتره برم چند تا زن بی سرپرست رو پیدا کنم و شرایط ازدواج دائم رو واسشون فراهم کنم.
خرج ازدواجشونو بدم. اگر همسرش بیکار هست توی دست و بالم بهش کار بدم تا زندگی شیرین تری داشته باشند.
اگر در اثر تنهایی و نداشتن سرپرست مشکل روحی پیدا کردند با خرج خودم پیش روانشناس بفرستمشون تا مشکلاتشون رو حل کنند.»

متاسفانه ما در بعضی مستحبات یا اعمالی که حرام نیستند به طرز عجیبی فرصت های معنوی را تبدیل به فرصت های مادی می کنیم که هیچ نیازی به آنها نداریم.

اشتباه دوم: اگر عملی مستحب باشد یا حرام نباشد، نمی تواند مفسده ایجاد کند.

بعضی ها فکر میکنند مثلا چون صلوات فرستادن کلی ثواب داره. پس هر مدلی ازش استفاده کنند به هیچ وجه هیچ آسیبی به انسان نمی زنه.

در حالی که اصلا اینطور نیست. مثلا طرف میشینه روزی دو هزار بار صلوات می فرسته.

یا میره در به در دنبال یه زنی می گرده که بتونه صیغه اش کنه و به خیال خودش کار مستحب انجام بده.

یا مثلا شخصی متوجه میشه که شاد کردن دل دیگران خیلی ثواب داره.

با خودش میگه «خیلی خوب. من میرم یه برنامه توی تلویزیون راه میندازم و مردم رو می خندونم.»

بهش میگن «آقا راه های بهتری هم هست که مورد تایید دین باشه ها. می خوای بهت پیشنهاد کنیم؟»

میگه «نخیر نیازی نیست. من می خوام همینجوری که خودم دوست دارم مردم رو شاد کنم و ثواب ببرم»

بهش میگن «آقا نظرت چیه مازراتی زیر پاتو بفروشی، یه ماشین مدل پایین تر بخری ، و باقی پول رو به مردمی کمک کنی که نون شب ندارن بخورن؟»

میگه «نخیر نیازی نیست. من با برنامه ای که خودم دوست دارم مردم رو شاد می کنم.
اگر حدیثی یا روایتی هم پیدا کردم که کارهای منو تایید میکرد توی برنامه ام برای مردم عزیز ایران می خونم»

یا مثلا در دین اسلام برده داری یه جاهایی تحت شرایطی ممکنه آزاد باشه.

حالا بعضی ها میان به جای اینکه به این شرایط به چشم یه فرصت معنوی نگاه کنند که برده رو آزاد کنند و برای شان و شخصیتش ارزش قائل باشند.

میان به چشم یه فرصت مادی بهش نگاه میکنند و میگن « خوبه واسه تنوع یه مدت ارباب باشیم»

این افراد به مرور زمان بخاطر آزادی عملی که به خودشون میدن تبدیل به انسان های زورگو و متکبر میشن و به خیال خودشون کارشون مشکل شرعی نداره.

ولی نمی دونن این آزادی عمل ها هرچند در برابر کارهای حلال ، روز به روز اراده شون رو ضعیف تر میکنه

و یه روز به خودشون میان می بینن و می خوان از کارهاشون دست بردارند ولی می بینند نمی تونند دل بکنند و اراده شون خیلی ضعیف شده.

به نظر من رفتن توی همچین مسیرهایی آدم رو به بیراهه های خیلی خطرناکی می بره که گاهی واقعا غیر قابل جبران هستند.

متاسفانه ما اخلاق رو اصلا جدی نمی گیریم. در حالی که به نظر من اخلاق از احکام خیلی مهم تره.

چون شما تکلیفت با حلال و حرام روشنه. می دونی چی حلاله چی حرامه و نتیجه اش چیه.

ولی از آسیب های آزادی عملی که بخاطر حلال بودن یا مستحب بودن یک عمل و حذف اخلاق به خودت میدی آگاه نیستی.

مثلا همون آقایی که گفتم وضع مالی خوبی داره و تازه فهمیده صیغه کردن مستحبه رو در نظر بگیرید.

این شخص به این حساب که کارش مستحبه بخش زیادی از وقتش رو به دنبال مورد های مناسب برای ازدواج موقت می گرده.

یه دفعه به خودش میاد می بینه ده سال گذشته. توی این ده سال با 80 تا زن مختلف ازدواج موقت کرده و رابطه داشته.

هیچ کار مفیدی هم انجام نداده. وقت و عمری که می تونست صرف کارهای مهم تر بکنه.

صرف خدمت به دین بکنه. صرف کسب علم و دانش برای کمک به اسلام بکنه.

رفته صرف رابطه هایی کرده که با رفتن به مشاوره می تونست همه اش رو با همسرش انجام بده و این همه هزینه ی الکی هم نکنه.

تازه این شخص با این آزادی عملی که به خودش داده تنوع طلب هم شده و اراده اش هم ضعیف شده

و اگر خدای نکرده همسرش رو از دست بده و دیگه کسی رو برای برطرف کردن نیاز جنسیش نداشته باشه

به شدت مستعد این هست که به فساد جنسی کشیده بشه.

اینجور کارهایی که فکر میکنیم چون حلال یا مستحب هستند دیگه توی مسیرشون هیچ آسیبی نمی بینیم قاتل خاموش دنیا و آخرت انسان هستند.

شاید به همین دلیل باشه که کارشناسان مشاوره وقتی کسی با همسرش مشکل پیدا میکنه اصلا ازدواج موقت رو توصیه نمی کنند و مدام میگن مشکلت رو با همسرت حل کن.

می خواستم نظر کارشناس محترم رو درباره مطالبی که گفتم و درستی و غلطیشون بدونم.[/][/]