احتمال

مسأله ی انتخاب انسان قبل از تولد

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام به شما

اگر مطلب رو در جای اشتباهی زدم، معذرت میخوام.

سوال من در واقع اینه که آیا این مطالبی که میگم و نتیجه گیری ای که میکنم، درست هست یا غلط. بسیار بسیار ممنون.

یه نظر هست که میگه، انسان ها قبل از تولد خودشون، زندگی خودشون رو انتخاب میکنن و با آگاهی کامل به این جهان میان. یک نقدی بر این نوع نگاه میخوام وارد کنم.

در نگاه اول به نظرم چیز خوبیه. هر کسی چیزی که دلش میخواد رو انتخاب میکنه و میره تا زندگیشو آغاز کنه.

اما به نظرم در نگاه دوم، یک بی عدالتی اینجا رخ میده. ما در این دنیا در همه ی زمان ها، زندگی های (نمیگم عالی که زندگی بدون سختی وجود نداره) خوب، معمولی، بد، خیلی بد رو میتونیم تفکیک کنیم و روشون بررسی کنیم.
یه مسئله ای هست اینکه آیا، انسان قبل از تولد، میتونه نوعی از زندگی رو در زمان و مکانی بسیار بد انتخاب کنه؟ هرچند که انسان اختیار داره و به نظرم روح انسان که قبل از جای گرفتن در بدن انسانی که محدود در جسم و سرعت خاص هست، تمامی زندگی خودش رو میبینه و تمامی راه های خوب و راه های بد رو هم میبینه و میدونه که اگر بد بره چی میشه و اگر خوب بره چی میشه.

اما یه مسئله هست. با مثال توضیح میدم.

انسان ایکس ... انسان زد...، حالا میلیارد ها میلیارد زندگی رو به روشونه. انسان ایکس میبینه که همشون سختی دارن اما یکیشون اگر به بهترین نحو، همون زندگی رو تموم کنه، درجه ی بالایی میگیره. انسان زد، با دیدن چنین چیزی تصمیم میگیره بنا بر اختیارش همون زندگی ای رو داشته باشه که انسان ایکس میخواد.
اینجا سوال پیش میاد که چطور ممکنه دو روح در یک نوع زندگی در این دنیای مادی جریان پیدا کنه؟
اگر نمیتونه، پس چه کسی اینجا تصمیم نهایی رو میگیره؟ خدا؟ اگر خدا بخواد تصمیم نهایی رو بگیره، بی عدالتی رخ میده و اختیار در انتخاب نقض میشه.

حالا نتیجه گیری هایی ارائه میدم:

1- اگر این دو روح در یک نوع زندگی مشابه جاری در جهان مادی بشن. حتما در دو زمان و یک مکان، یا دو مکان و یک زمان که مشابه هم باشه جاری میشن. و اینطوری میتونن زندگی مشابه ای داشته باشن
2- این دو روح در غالب یک جسم جاری میشن (در واقع دو روح تلفیق میشن و به یک روح واحد در میان- به خاطر تمایلی که روح زد به طور دقیق به روح ایکس داره)
3- با ذات روح انسانی سازگار نیست که راه های مشابه به هم را در پیش بگیرند. (همونطور که خداوند برای خود شریکی نساخته و هیچ وقت تمایل به اون نداره و همیشه واحد هست، روح انسانی که ذاتی الهی و از خدا داره، شریک و تشابه رو نمی پذیره و واحد رو انتخاب میکنه) پس در این صورت اصلا انسان زد تمایلی به انتخاب راه انسان ایکس نخواهد داشت.

******
و اما من یک مسئله ای رو مطرح میکنم که کاملا خلاف جهت این نوع نظر (اینکه انسان دارای اختیار هست در قبل از تولدش برای انتخاب زندگی خویش) هست.

احتمال و اتفاق هست. با این رو که این اتفاق به مثابه ی قضا تلقی میشه و اختیار انسان (احتمال) پس از قضا جاری میشه و همان قدر هست. احتمال و اتفاق از دید انسان مورد تایید میشه اما از دید خداوند نظمی دقیق بر پایه ی این احتمالات حاکم هست.

به این رو که ما یک چیزی شبیه به هزار راه (که شاید نشه براش عدد گفت) زندگی انسانی و انتخاب هایش در جلوی روی خدا هست و خداوند بنابر هر گونه انتخاب انسان در جهان مادی راه های جدیدی رو تعریف کرده (انگار سیستم به این شکل برنامه نویسی شده که به طور خودکار پس از انتخاب انسان، راه های جدیدی (انتخاب های جدید) تعریف میکنه و بر اساس هر انتخاب جدید از یک انسان، مسیر زندگی بقیه ی موجودات و انسان هایی که در شعاع تاثیرگذاری اون انتخاب حضور دارند، تغییر میکنه.)

فرض مثال، انسان ده راه جلوی خودش داره، راه هشتم رو انتخاب میکنه و وقتی راه هشتم رو انتخاب کرد، دوباره ده راه جلویش هست (که مغز محدودش فقط سه تاشو میتونه ببینه) دومی رو انتخاب میکنه که این انتخابش باعث میشه که انسان شماره ی دوم، در چهار راهی که جلوی روش هست دچار تغییر بشه و چهار راه تبدیل به یک راه بشه. (نوعی جبر). و این روند همینطور ادامه داره. (بنابر همین هست که خداوند میگه به دستوراتم عمل کنید و ما نمیدونیم که کار هایی که میکنیم چه تاثیراتی میتونه بگذاره و عدم آگاهی ما از وسعت تاثیرگذاری تصمیمات غلطمون توجیهی نخواهد بود که کاملا گناه و عذاب حاصل از اون از بین بره و در نظر گرفته نشه (شاید کمتر بشه ولی از بین نمیره))

و خداوند پیش از جاری شدن انسان در جهان مادی، تمامی حالات این راه ها و تصمیمات انسانی رو در نظر گرفته و اینگونه هست که میگم تمامی این راه ها احتمالاتی ممکن هست که بنابر همین ها، خداوند نظمی رو در جهان تعریف میکنه. (این احتمالات همه نشات گرفته از همون قدرت اختیار هست)

*******

بسیار متشکرم.

نخستین وحی و احتمال ارسال آن از سوی غیر خدا

انجمن: 

محمد بن عبدالله ناگهان صدایی در غار حراء شنیده است و مدعی است که آن صدا از جانب خداست . سئوال این است که او از کجا فهمیده است که صدایی را که برای اولین بار شنیده از جانب خدا است و نه غیر او ؟ محمد بن عبدالله از کجا و بر طبق چه منطقی اقراء باسم ربک الذی خلق را ندای خدایی شمرد ؟ آیا احتمال نداد که این صدا از غیر خدا باشد ؟