اثرات منفی تاخیر در ازدواج

اثرات تأخیر در ازدواج

انجمن: 

اثرات تأخير در ازدواج



الف ) سطح فردي
ـ مسئله ازدواج يكي از مسائلي است كه از نظر بهداشت رواني حائز اهميت است. افراد ازدواج نكرده، معمولاً از ثمرات يك زندگي رضايت بخش ، ايمن و سرگرم كننده برخوردار نبوده و هميشه بلاتكليف و سرگردان زندگي مي‏كنند و در صورت عدم پايبنديهاي مذهبي، اكثراً با لذت طلبي‏ها و كامجويي‏هاي بدلي به دنبال تكيه‏گاههاي غيرحقيقي مي‏باشند تا از فشارهاي روحي آسوده شوند.

ـ از ديگر اثرات روحي ـ رواني تأخير در ازدواج، كم حوصلگي و بي‏رغبتي فرد در انجام امور، احساس فقدان حمايتهاي عاطفي ، احساس عدم درك از سوي ديگران، احساس خلاء نسبت به رابطه نزديك و صميمانه با يك فرد از جنس مخالف، كاهش اعتماد به نفس، احساس وابستگي و عدم استقلال فردي، احساس نااميدي، افسردگي، انزوا و نهايتاً هجوم افكار مخرب در ذهن فرد مي‏باشد.


ـ از آنجا كه يكي از اهداف ازدواج تأمين عاطفي است، لذا عدم دستيابي به اين هدف، موجب نااميدي، ناكامي و احساس شكست براي فرد مي‏شود.



ـ به طور كلي ازدواج به ميزان قابل ملاحظه‏اي زنان را در برابر ابتلاء به بيماريهاي رواني حفاظت مي‏كند. نتايج پژوهشهاي كوكرين و همكارانش (1981) نشان مي‏دهد كه خطر ابتلا به بيماريهاي رواني در مجردان بيشتر است.


­ـ از سوي ديگر شكست در ازدواج بهنگام و مناسب و نيز ناكامي در ارضاي غرايز جنسي به طور مشروع، مي‏تواند به پرخاشگري و عدم سازگاري فرد منتهي شود. دالرد در فرضيه ناكامي ـ پرخاشگري مطرح مي‏نمايد كه عدم دستيابي به آرزوها مي‏تواند فرد را پرخاشگر نمايد.



ـ راسل و ولز (1994) رابطه ميان احساس شادكامي و خوشبختي را با ازدواج اثبات مي‏كنند. به اعتقاد آنان ارتباطات شخصي نزديك در احساس شادكامي مؤثر است و ازدواج در روابط شخصي، بيشترين اهميت را دارد. لذا با تأخير در ازدواج يا تجرد دائمي، فرد از اين احساس شادكامي محروم مي‏گردد.


ـ كمبل معتقد است متغيرهاي چون وضع ازدواج و سن بر رضايت از زندگي تأثير دارد. افراد مجرد رضايت از زندگي كمتري دارند



- در يكي از نظريه هاي رفتاري بيان مي شود كه موقعيت هاي استرس‏زا فرد را مستعد بيماري (روان تني) مي‏كند. هولمز و راهه در مقياس ارزيابي سازگاري مجدد اجتماعي از افراد خواستند تا مقدار استرسي را كه رويدادهاي مختلف در آنها ايجاد مي كند، رتبه بندي نمايند. برخي از رويدادهاي زندگي، ورودي مثبت و برخي خروجي هاي منفي هستند كه به نظر مي‏رسد اين دسته، استرس بيشتري ايجاد مي‏كنند (پي كل ـ 1974) مسئله ازدواج در رتبه هشتم اين جدول قرار دارد.



ب) سطح خانوادگي


تأخير در ازدواج مي‏تواند در سطح خانوادگي نيز معضلاتي در پي داشته باشد كه در ذيل به برخي از اين پيامدها اشاره مي‏نمائيم:


1- كاهش حمايتهاي مختلف خانواده (از نظر مالي، عاطفي، فكري، . . .) از وقوع ازدواج فرد به دلائل ذيل:


الف) گاه به دليل تأخير و بهنگام نبودن ازدواج فرد، هيچ گونه رغبت، اشتياق و همكاريي بين اعضاي خانواده در اين امر وجود ندارد.


ب) گاه فرد مجرد با افزايش سن دچار وسواس در انتخاب مي شود، اين موضوع خانواده را با دشواريهايي در ازدواج وي مواجه مي‏نمايد.


ج) گاه فرد مجرد از سوي خانواده به عنوان فردي مزاحم و سربار معرفي مي شود كه توانايي تشكيل و اداره زندگي را ندارد.



2- احساس نگراني والدين از آينده مبهم و سردرگم فرد مجرد (علي الخصوص دختر) و احساس ترس از آينده او، در صورت فوت والدين و عدم حمايت يا حتي آزار ساير اعضاي خانواده نسبت به فرد مجرد.


3- سلب قدرت برنامه ريزي مالي(خرج يا پس انداز) در خانواده به جهت بلاتكليفي در مورد ازدواج يا عدم ازدواج فرزندان.


4- عدم پذيرش افكار، نظرات و پيشنهادات فرد مجرد از سوي اعضاي خانواده و فاميل، با توجيه ناپختگي وي در مسائل زندگي.


ج) سطح اجتماعي


از آنجا كه جامعه متشكل از واحدهاي كوچكي به نام «خانواده» مي باشد، لذا تأخير در ازدواج و در بدترين حالت، عدم ازدواج برخي از مجردين، بنيانهاي خانواده را با خطر اضمحلال مواجه كرده و موجب اختلال در كاركردهاي خانواده و كم بها شدن خانواده و ارزشهاي آن مي‏شود. محققان در مطالعة علل آسيبهاي اجتماعي، به رابطه بين عدم ازدواج و تجرد با وقوع برخي از مفاسد و جرائم اخلاقي پي برده اند. به گفتة ويل دورانت «تأخير در ازدواج شهرها را پر از مردان و زناني كرده است كه تنوع در تحريكات شهواني را بر وظايف پدري، مادري و خانه‏داري ترجيح مي‏دهند. در واقع منشاء تغييرات اخلاقي در اجتماعات كنوني، تأخير در ازدواج است.»
از ديگر صدمات اجتماعي تأخير در ازدواج كاهش تدريجي پويايي اجتماعي، كاهش سلامت جامعه و احساس سرخوردگي بسياري از جوانان مجرد است كه مخالف با فطرت خود عمل مي‏نمايند.

نويسنده : فاطمه محبي زهره سميعي