اثرات تأخیر در ازدواج
ارسال شده توسط حرم امن الهی در چهارشنبه, ۱۳۸۹/۰۳/۲۶ - ۱۶:۲۷اثرات تأخير در ازدواج
الف ) سطح فردي
ـ مسئله ازدواج يكي از مسائلي است كه از نظر بهداشت رواني حائز اهميت است. افراد ازدواج نكرده، معمولاً از ثمرات يك زندگي رضايت بخش ، ايمن و سرگرم كننده برخوردار نبوده و هميشه بلاتكليف و سرگردان زندگي ميكنند و در صورت عدم پايبنديهاي مذهبي، اكثراً با لذت طلبيها و كامجوييهاي بدلي به دنبال تكيهگاههاي غيرحقيقي ميباشند تا از فشارهاي روحي آسوده شوند.
ـ از ديگر اثرات روحي ـ رواني تأخير در ازدواج، كم حوصلگي و بيرغبتي فرد در انجام امور، احساس فقدان حمايتهاي عاطفي ، احساس عدم درك از سوي ديگران، احساس خلاء نسبت به رابطه نزديك و صميمانه با يك فرد از جنس مخالف، كاهش اعتماد به نفس، احساس وابستگي و عدم استقلال فردي، احساس نااميدي، افسردگي، انزوا و نهايتاً هجوم افكار مخرب در ذهن فرد ميباشد.
ـ از آنجا كه يكي از اهداف ازدواج تأمين عاطفي است، لذا عدم دستيابي به اين هدف، موجب نااميدي، ناكامي و احساس شكست براي فرد ميشود.
ـ به طور كلي ازدواج به ميزان قابل ملاحظهاي زنان را در برابر ابتلاء به بيماريهاي رواني حفاظت ميكند. نتايج پژوهشهاي كوكرين و همكارانش (1981) نشان ميدهد كه خطر ابتلا به بيماريهاي رواني در مجردان بيشتر است.
ـ از سوي ديگر شكست در ازدواج بهنگام و مناسب و نيز ناكامي در ارضاي غرايز جنسي به طور مشروع، ميتواند به پرخاشگري و عدم سازگاري فرد منتهي شود. دالرد در فرضيه ناكامي ـ پرخاشگري مطرح مينمايد كه عدم دستيابي به آرزوها ميتواند فرد را پرخاشگر نمايد.
ـ راسل و ولز (1994) رابطه ميان احساس شادكامي و خوشبختي را با ازدواج اثبات ميكنند. به اعتقاد آنان ارتباطات شخصي نزديك در احساس شادكامي مؤثر است و ازدواج در روابط شخصي، بيشترين اهميت را دارد. لذا با تأخير در ازدواج يا تجرد دائمي، فرد از اين احساس شادكامي محروم ميگردد.
ـ كمبل معتقد است متغيرهاي چون وضع ازدواج و سن بر رضايت از زندگي تأثير دارد. افراد مجرد رضايت از زندگي كمتري دارند
- در يكي از نظريه هاي رفتاري بيان مي شود كه موقعيت هاي استرسزا فرد را مستعد بيماري (روان تني) ميكند. هولمز و راهه در مقياس ارزيابي سازگاري مجدد اجتماعي از افراد خواستند تا مقدار استرسي را كه رويدادهاي مختلف در آنها ايجاد مي كند، رتبه بندي نمايند. برخي از رويدادهاي زندگي، ورودي مثبت و برخي خروجي هاي منفي هستند كه به نظر ميرسد اين دسته، استرس بيشتري ايجاد ميكنند (پي كل ـ 1974) مسئله ازدواج در رتبه هشتم اين جدول قرار دارد.
ب) سطح خانوادگي
تأخير در ازدواج ميتواند در سطح خانوادگي نيز معضلاتي در پي داشته باشد كه در ذيل به برخي از اين پيامدها اشاره مينمائيم:
1- كاهش حمايتهاي مختلف خانواده (از نظر مالي، عاطفي، فكري، . . .) از وقوع ازدواج فرد به دلائل ذيل:
الف) گاه به دليل تأخير و بهنگام نبودن ازدواج فرد، هيچ گونه رغبت، اشتياق و همكاريي بين اعضاي خانواده در اين امر وجود ندارد.
ب) گاه فرد مجرد با افزايش سن دچار وسواس در انتخاب مي شود، اين موضوع خانواده را با دشواريهايي در ازدواج وي مواجه مينمايد.
ج) گاه فرد مجرد از سوي خانواده به عنوان فردي مزاحم و سربار معرفي مي شود كه توانايي تشكيل و اداره زندگي را ندارد.
2- احساس نگراني والدين از آينده مبهم و سردرگم فرد مجرد (علي الخصوص دختر) و احساس ترس از آينده او، در صورت فوت والدين و عدم حمايت يا حتي آزار ساير اعضاي خانواده نسبت به فرد مجرد.
3- سلب قدرت برنامه ريزي مالي(خرج يا پس انداز) در خانواده به جهت بلاتكليفي در مورد ازدواج يا عدم ازدواج فرزندان.
4- عدم پذيرش افكار، نظرات و پيشنهادات فرد مجرد از سوي اعضاي خانواده و فاميل، با توجيه ناپختگي وي در مسائل زندگي.
ج) سطح اجتماعي
از آنجا كه جامعه متشكل از واحدهاي كوچكي به نام «خانواده» مي باشد، لذا تأخير در ازدواج و در بدترين حالت، عدم ازدواج برخي از مجردين، بنيانهاي خانواده را با خطر اضمحلال مواجه كرده و موجب اختلال در كاركردهاي خانواده و كم بها شدن خانواده و ارزشهاي آن ميشود. محققان در مطالعة علل آسيبهاي اجتماعي، به رابطه بين عدم ازدواج و تجرد با وقوع برخي از مفاسد و جرائم اخلاقي پي برده اند. به گفتة ويل دورانت «تأخير در ازدواج شهرها را پر از مردان و زناني كرده است كه تنوع در تحريكات شهواني را بر وظايف پدري، مادري و خانهداري ترجيح ميدهند. در واقع منشاء تغييرات اخلاقي در اجتماعات كنوني، تأخير در ازدواج است.»
از ديگر صدمات اجتماعي تأخير در ازدواج كاهش تدريجي پويايي اجتماعي، كاهش سلامت جامعه و احساس سرخوردگي بسياري از جوانان مجرد است كه مخالف با فطرت خود عمل مينمايند.
نويسنده : فاطمه محبي زهره سميعي