آهو

ماجرای آهویی که خندان نزد امام رضا(ع) رفت و گریان برگشت

عبدالله بن سوقه مى‌گوید:
امام رضا(ع) از کنار ما گذشت و با ما درباره امامت خویش بحث کرد، من و تمیم بن یعقوب سرّاج به امامت او قائل ‌نبودیم و زیدى مذهب بودیم.
وقتى که با آن حضرت به صحرا رفتیم، چند آهو دیدیم و امام(ع) به یکى از بچه آهوها اشاره کرد و بچه آهو آمد و نزد حضرت ایستاد، ایشان دست مبارکش را به سر بچه آهو کشید و آن را به غلامش‌ داد.
بچه آهو، مضطرب و ناراحت بود و مى‌خواست به چراگاه برگردد، حضرت با او طورى سخن گفت که ما نفهمیدیم و آهو ساکت شد.
آن‌گاه فرمود: اى عبدالله! آیا باز هم ایمان نمى‌آورى؟ گفتم: چرا اى آقاى من! تو حجّت خدا بر خلقش هستی و توبه مى‌کنم.
سپس حضرت به بچه آهو فرمود: به چراگاهت برو.
بچه آهو در حالى که اشک از چشمانش سرازیر بود آمد و بدن خودش را به‌ پاهاى امام(ع) مى‌کشید و صدا مى‌کرد.
حضرت فرمود: مى‌دانى چه مى‌گوید؟ گفتیم: خدا و پیامبر و فرزند پیامبرش داناترند.
فرمود: این آهو مى‌گوید: اول که مرا خواندى، خوشحال شدم و خیال کردم گوشت مرا خواهى خورد و دعوتت را پذیرفتم، ولى اکنون که مرا امر به رفتن کردی، مرا غمگین کردى‌.

بحار: 52/49، حدیث 60
به نقل از خبرگزاری فارس

آهوی مشک

عطر مشک، یکی از خوشبوترین عطرها است و عطری است افسانه ای. مشک خونی است بویا که در ناف آهوی مشک پدید می آید. آهوی مشک حیوان است ولی مانند نباتات، بر می دهد. نافه مشک در آغاز کال است، کم کم می رسد و پس از رسیدن اگر چیده نشود، می افتد. چه کارخانه شمیائی دقیقی در ناف این آهو قرار دارد که از خون مشک می سازد؟؟ آیا کدام مهندس، با چه ابزاری، این کارخانه را ساخت و درین جای کوچک قرار داده است؟! آیا کدام مهندس، همیشه بر این کارخانه نظارت می کنند، که محصولاتش بی عیب و مطلوب خریدار می باشد؟

ماده، قادر به ساختن چنین کارخانه ای نیست چون فاقد علم است و فاقد عقل است و عقل شرط اساسی ساختن هر کارخانه ای می باشد. ساختن آزمایشگاهی دقیق، در این حجم کوچک، آن هم در یکی از بی آزارترین حیوانات زمینی، نشانه هدف داشتن سازنده آن می باشد. آری تصادف، نمی تواند، سازنده آن باشد. چون تصادف هدف ندارد، و برای نتیجه، کاری را، انجام نمی دهد. هدف پدید آورنده این کارخانه دقیق عطرسازی چه بوده؟ آیا بهره برداری انسان بوده؟ که فرآورده آنرا، به طور رایگان تحت اختیار انسان، قرار داده است. اگر هدف او، بهره بردن انسان نبوده، چرا این کارخانه را در جانوران گزنده یا درنده، قرار نداد؟ چرا دستگاه مشک سازی را، در درون آهوی دشت قرار نداد؟ در جائی قرار داد که دیده شود، آن هم محفوظ ترین نقاط پیکر حیوان، در برابر خطرها. آیا چنین کارخانه مشک سازی، با این خصوصیات نشانه سازنده ای بسیار دانا، بسیار توانا، بسیار جوانمرد و کریم، بسیار مهربان انسان نمی باشد؟