از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود * به کجا ... ؟
ارسال شده توسط صادق در دوشنبه, ۱۳۹۵/۰۸/۰۳ - ۰۹:۵۲
روزها فکر من این است که همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ننمائی وطنم ؟
پیش گفتار
براساس آموزه متعالی «رَحِمَ الله إمرءً عَلِمَ مِنْ أینَ و فی أینَ و اِلی أینَ» معلوم میشود که در باب شناخت انسان، ضروری ترین و بهترین شناخت برای آدمی پیدا نمودن پاسخ درست این سه پرسش است:
1. از کجا آمده ایم؟
2. در کجا و برای چه آمده ایم؟
3. به کجا می رویم و سرانجام فرایند وجودی ما چگونه خواهد شد؟
در این جا پاسخ سه پرسش یاد شده پی گرفته شده، و از آموزه های وحیانی (آیات و روایات) و رهآورد فلسفی و معرفتی صاحب نظران به عنوان مبانی یا مؤیدات یا شناخت گستره و پیشینه بحث مورد استفاده قرارگرفته است. گفتنی است که این تاپیک در صدد طرح و بازشناسی فرایندی وجودی انسان در سه نشئه : قبل از دنیا و در دنیا و بعد از دنیا است .
ولی شناخت ضرورت و اهمیت مسئله ، معرفت اجمالی نسبت به انسان ، ویژگی و امتیازات این طرح مسایلی است که به عنوان سنگ نخست بحث پیشاپیش به اختصار باید تبیین شود از این رو در ابتداء باید به چند نکته اشاره گردد:
1. ضرورت و اهمیت بحث
شناخت سرآغاز و سرانجام انسان و آنچه آدمی در میانهی آن آغاز و انجام طی میکند، از مهمترین مباحث انسان شناختی است. شناخت انسان و به تعبیر دقیقتر خودشناسی از یک سو جزء دغدغه های دیرین آدمیان بوده، و هر اندازه که دانش بشر افزون میگردد به ضرورت و اهمیت آن بهتر آگاه میشود.
و از سوی دیگر معرفت النفس در آموزه های دینی به عنوان، کلید واژه معرفت پروردگار خوانده شده که فرمود:«مَنْ عَرَفَ نَفْسُه فَقَد عَرفَ رَبّهَ» از این رو هیچ معرفتی به اهمیت و ضرورت خودشناسی نیست لذا امام باقر (علیه السلام) فرمود:«لامَعرِفَۀَ کمعرِفتِک بِنَفْسِک» چون انسان براساس شناخت و تفسیری که از خود و ساحات وجودی و امکانات معرفتی خود دارد به همان اندازه و میزان درباره جهان هستی و نسبت خود به آن میاندیشد، و از این معلوم میشود که پاسخگویی به سوال های اساسی درباره آغاز و انجام انسان، فلسفه حیات و راه کاردستیابی به سعادت ابدی، براساس شناخت درست انسان از خود امکان پذیر است.
نکته دیگر این که همان که انسان ساحات مختلف وجودی دارد، انسان شناسی نیز دامنهی وسیع دارد، ولی در این میان شناخت فرایند وجودی انسان جزء اساسی ترین معارف در حوزه انسان شناسی است که میتوان گفت سایر مسایل در این حوزه از مقدمات یا لوازم این شناخت است. پس بدین ترتیب معلوم شد ضرورت و اهمیت این بحث حقیقتی انکارناپذیر است.