آزادی اندیشه

آزادی اندیشه یا تعصب دینی؟ کدامیک؟

سلام

به نظرتون ما باید به کدامیک تکیه کنیم؟ آزادی اندیشه یا تعصب دینی؟

ایا باید با ازادی اندیشه تصمیم گرفت یا تعصب دینی؟
کدام بهتر است برای ما مسلمین ... ما مسلمانان هر دو رو داریم ولی غربی ها فقط میگویند آزادی اندیشه !!!

به گفته دوستانم ایت الله سبحانی به طور صریح گفته باید آزادی اندیشه رو ملاک بدونم نه غیرت دینی ...
بنده نظرم همیشه با تعصب دین هست ولی لطفا با استناد آیات و روایات اگه پاسخگو باشین ممنون میشم

لطفا کارشناسان و اساتید جواب بدن
ممنون

آزادی اندیشه از دید قرآن

قرآن بجای اینکه از آزادی اندیشه حمایت کند و ملاکش را برای جهنمی یا بهشتی بودن افراد اعمال آنها قرار دهد برعکس ملاکش را عقائد افراد قرار داده است و از هر عالم اسلامی که بپرسید اگر صداقت داشته باشد به شما میگوید یک کافر هرچقدر هم کار خوب کرده باشد جایگاه ابدیش جهنم است و یک مسلمان هرچقدر هم که کار بد کرده باشد جهنم جایگاه ابدیش نیست بلکه بعد از مدت زمان مشخصی از آن خارج میشود. (به غیر از قتل مسلمان دیگر)

1-در آیه 29 سوره کهف اول گفته شده هرکه میخواهد مسلمان شود و هرکه میخواهد نشود اما بعد از آن به مجازات کافران که آتش جهنم است اشاره شده است! پس مردم میتوانند اسلام را قبول کنند یا نکنند اما اگر نکنند یا باید جزیه بدهند (اهل کتاب) یا بمیرند (غیر اهل کتاب) و در آخرت هم همگی در کنار هم هستند و با هم مس گداخته میخورند! در این آیه گفته شده است که ستمگران اینچنین مجازات میبینند و شاید این سوال پیش بیاید که شامل حال کفار نمیشود اما منظور از ستمکار بودن همان قبول نداشتن اسلام است که در آیه مورد بعدی به وضوح این مسئله گفته شده است.

2-در آیه 93 سوره انعام مجازات کسانی را که بخواهند همانند قرآن بیاورند گفته شده است! از یک طرف محمد ادعا میکند که هیچکس نمیتواند مثل قرآن بیاورد و از طرف دیگر میگوید هرکس سعی در آوردن بکند به جهنم میرود!

3-در آیه 51 سوره حج گفته شده سعی در آیات قرآن برای عاجز کردن (یعنی همان رد و انکار و نقد) مجازاتش جهنم است! یعنی شما میتوانید در قرآن فکر کنید اما باید در نهایت قرآن را تایید کنید! خب اینکه دیگر فکر کردن نیست! شاید گفته شود قرآن بارها ما را به فکر کردن در آن دعوت کرده اما فکر کردن از دید قرآن فکر کردن واقعی نیست. این آیه مشخص میکند فکر کردن در قرآن باید به تایید بی چون و چرای آن بیانجامد. این دیگر تفکر نیست بلکه بردگی فکری و اطاعت محض و مسدود کردن آزادی اندیشه است.

4-در آیات 69 و 70 سوره صافات کسانی که پیروی کورکورانه از دین پدرشان میکنند مورد توبیخ قرار گرفته اند. این یک امر طبیعی است و بخاطر همین است که چندین قرن است که مردم خاورمیانه و شمال آفریقا مسلمان، مردم اروپا و آمریکا مسیحی و مردم هند هندو هستند اما این توبیخ کردن غلط نیست. اما ایراد اسلام این است که این انتظار غلط را با اینکه از کفار ندارد اما از مسلمانان دارد و طبق قانون اسلام کسی که پدرش مسلمان باشد و از اسلام برگردد مرتد است و حکمش مرگ است! یعنی محمد انتظار دارد نسبت به حرفهایش کورکورانه عمل شود اما از کفار انتظاری عکس دارد!

5-در آیه 8 سوره ص شکاکان به عذاب الهی تهدید شده اند! مشخص است که شک کردن یا نکردن از حوزه اختیار آدم خارج است و وقتی یک فردی بعد از مطالعه دلایل مثلا یک دین به یقین نمیرسد و در موضع شک میماند دست خودش نیست پس عذاب او بخاطر شک هم ناعادلانه است. وقتی دلایل کافی وجود نداشته باشد آدم شک میکند و این شک کردن دست خود آدم نیست و یک واکنش منطقی به عدم اقناع است. نکته دیگر این است که این نحوه استدلال خدا که میگوید "هنوز عذاب مرا نچشیدند" مثل صحبت کردن یک لات زورگو میماند که میگوید "هنوز کتک نخوردی! کتک که خوردی میفهمی!"