آدم ترسو

خلاصی از ترس == (درخواست راهنمایی) (کارشناس حامی)

انجمن: 

سلام
یه راهنمایی از کارشناسان محترم میخوام و امیدوارم لطف کنن و پاسخ بدن
من متاسفانه آدم ترسویی هستم:Ghamgin: و این ترس واقعا زندگیم رو تحت تاثیر قرار داده
و شدیدا توانایی هام رو محدود کرده و وآزارم میده

ترس از سلامتی عدم موفقیت....
مشکلاتم:
مثلا رفتم شنا یاد گرفتم در حالی از جای عمیق حسابی وحشت داشتم
بعد 2 جلسه مربی گفت واقعا حرفه ای شنا میکنی باورم نمیشه که میگی جایی یاد نگرفتم
اما متاسفانه از جای عمیق انقدر میترسم که وقتی مربی میگه شیرجه بزن انگار میخوام بپرم تو آتیش جهنم:Ghamgin:
وقتی اطرافیان(چند تا غریق نجات دیگه و اونایی که بلدن)با تعجب زیاد ازم میپرسن تو که هم تحصیل کرده ای هم انقدر بلدی برا چی میترسی؟؟
واقعا هم خورد میشم اما نمیتونم به این ترسم غلبه کنم:Ghamgin:

(البته به نظر خودم بیخودی تعریف میکنن و خیلی بزرگش میکنن)
البته اونا موفق میشن و میپرم جای عمیق(البته از خجالت) ولی میام بیرون باز ترس ترس ترس:Ghamgin:تجربه حالت غرق شدن هم نداشتما ولی خوب میترسم.

در زمینه کاری بخاطر چند تا پروژه دانشجویی که خیلی شاهکارم نبود کلی پیشنهاد کاری داشتم.
در حالی میدونم بچه های کلاس جز 2-3 نفر کسی در اون حدم کار بلد نبودن.اما واقعا برا شروع کار میترسم.میگم بذارید یه کتاب در زمینه کاریم بخونم حسابی که یاد گرفتم بعد شروع کنم.اما برا همین شروعش هم میترسم:Ghamgin:
هرچقدرم رقم کار میره بالا ترسم بیشتر میشه میگم بذارید مفتی کار کنم تا راه بیفتم

اخیراً 1 مزاحم داشتم که چون دید بهم نمیرسه میخواست با آبروم بازی کنه
ترس منو دیوونه کرده بود که اگه بیرون بلایی سرم بیاره کاری کنه چیکار کنم:Ghamgin:

موقع امتحان رانندگی جناب سرهنگ لطف کردن کلی تعریف فرمودن
که ماشاا... دخترم خیلی عالیه و...
عوض اینکه خوشحال بشم ازش پرسیدم مسخرم میکنید؟
ایشونم با یه قیافه خیلی جدی گفتن مگه من باهات شوخی دارم؟!:Ghamgin:

اعتماد به نفسمم زیر صفر

کمال گرا هستم
شدیدا متکی به تعریف دیگران هستم
متاسفانه یه 1 سالیه دیگه تعریف و تمجید دیگران هم روم تاثیر نمیذاره
فکر کنید از قیافه و ظاهرم تعریف میکنن اما از اینکه شاید پسری پیدا نشه که به دلش بشینم میترسم.در حالی هرجا میرم عکس العمل اطرافیان نشون میده که خوششون میاد ولی کسی
اقدام آنچنانی نمیکنه:khandeh!: فقط نگاه نگاه
منم میترسم که بدبخت میشمو تا آخر عمر مجرد میمونمو آه همه اونایی که ردشون کردم...:Ghamgin:

پارسال کنکور دادم همه مطمئن بودن که حداقل امیرکبیر قبولم.گرچه خودم این احتمالشونو قبول نداشتم:Nishkhand:سر کنکور همچین گند زدم رتبم از تنبل ترین شاگردم افتضاح تر شد:geristan:
نتیجه های امسالم چند روز دیگه میاد همه انتظارشون یه رتبه خوبه
اما اضطراب اینکه چی میشه کلا ریختتم بهم

ترس از دزد و مرگ و سلامتی و ...اینا خورده ترسان:Nishkhand:

این ترس روحمو آزار میده:geryeh::geryeh:

جالب اینجاس که همه از برخوردم فکر میکنن یه آدم فوق العاده زرنگ و با شهامتم
وقتی کاری ازم میخوان و من کلمه ترس رو میارم طرف کلا میشه علامت تعجب
که من چرا میترسم؟ منم از خجالت آب میشم

نمیدونم چرا آدمای زیادی میان با هام هم کلام میشن
چه حرفایی هم میگن حالا دخترا(انقدر دلم میخواست باهات دوست شم و از این حرفا انگار مثلا من کیم).به همه روحیه میدم اهل بگو بخندم نه برای جلب توجه و... نه خصلتم اینه
(این خصلتام ته مونده از دوران نترسیمه:Cheshmak:) به هر کی هم روحیه دادم دفعه بعدی که دیدمش از موفقیتش گفته.اما خودم....:Ghamgin:

خلاصه کانون توجه و مثلا استعداد و توانایی.خدا خیلی چیزایی که همه حسرتشو میکشن بهم داده.اما بزرگترین چیزی که ندارم عرضه و جربزه اس:Ghamgin:شدم یه آدمو بزدل و ترسو که فقط دارم لحظه لحظه هامو از دست میدم

ببخشید که خیلی پر حرفی کردم .
منتظر راهنمایی هاتون هستم:Gol:
مرسی